کد مطلب:289156 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:136

باب
سیّد علی محمّد شیرازی معروف به «باب»، فرزند سید محمّد رضای بزّاز در سال 1235 هـ. ق در شیراز متولّد شد. او چندین بار سرِ درس سیّد كاظم رشتی، شاگرد شیخ احمد احسایی، (كه خود در ادّعاهای عجیب و غریب مهارتی بسزا داشت و یك دسته از طلّاب افراطی در درس وی اجتماع می كردند) حاضر شد و مورد توجّه او قرار گرفت. پس از فوت سیّد كاظم، مورد توجّه عدّه ای از شاگردان او گردید. در سن 25 سالگی (1260 هـ. ق) تحوّلی در فكر او ایجاد شد و نخست دعوی «بابیّت» و سپس دعوی «مهدویّت» كرد. از این به بعد به «علی محمّد باب» یا «سیّد باب» مشهور گشت.

او مردم را پنهانی به ارادت خویش دعوت می نمود و می گفت: «من باب الله هستم

وَ أتُواْ الَبُیُوتَ مِنْ اَبْوابِها (بقره/189)

: و از در خانه ها وارد شوید».

در مدّتی اندك 18 تن به او گرویدند و آنان به «حروف حیّ» («حیّ» به حروف ابجد، معادل عدد است. به این ترتیب كه ح = 8 و ی = 10) موسومند. او به مرید های خاصّش می گفت: «من آن مهدی صاحب الامر هستم»، سال بعد در مكّه معظّمه دعوت خود را اظهار نمود و گفت:

«علی علیه السلام و محمّد صلی الله علیه و آله و سلّم دو كس بودند، اینك آن هر دو منم، لذا نام من علی و محمّد است». وی بدعتهای زیادی در دین خدا گذارد، بعد به طرف شیراز آمد.

بعدها دعوت او بالا گرفت و به سبب شورشهای پیاپی در مازنداران، زنجان و نیریز گروه بسیاری از بابیان به قتل رسیدند. به دستور میرزا تقی خان امیركبیر و موافقت ناصر الدین شاه، در تبریز مجلس مباحثه ای بین علماء و «باب» و باحضور ولیعهد شاه تشكیل شد و سرانجام علماء حكم به قتل «باب» دادند.

بالاخره او را در روز دوشنبه بیست و هفتم شعبان المعظّم سال 1266 هـ. ق در میدان مشق تبریز به دار آویخته شد و بدنش را هدف گلوله كردند و جسدش را چند روز در میان شهر گردانیدند. آنگاه در بیرون دروازه شهر انداختند و خوراك جانوران ساختند. («فرهنگ فارسی معین»، ج 5، ص 22 - «منتخب التواریخ»، باب 14، ص 868)