کد مطلب:29335 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:133

بخشندگی












4219. پیامبر خداصلی الله علیه وآله:علی... در اسلام آوردن، پیشتازترینِ مردم و در بخشش، دست و دلبازترینِ آنان است.[1].

4220. پیامبر خداصلی الله علیه وآله - به علی علیه السلام -:تو... در بخشش، بخشنده ترینِ آنان و در دنیا، زاهدترینشان هستی.[2].

4221. پیامبر خداصلی الله علیه وآله - در وصف علی علیه السلام -:این دریای خروشان و خورشید برآمده، در بخشش، از فراتْ بخشنده تر است و دل او وسیع تر از دنیاست. هر كس او را خشمگین كند، نفرین خدا بر او باد![3].

4222. امام علی علیه السلام:مرا همراه پیامبر خدا دیدی كه از گرسنگی سنگ بر شكمم می بستم و امروز، زكات من به چهل هزار [ دینار] می رسد.[4].

4223. امام علی علیه السلام:مرا در روزگار پیامبر خدا دیده بودی كه از گرسنگی سنگ بر شكمم می بستم و زكات من امروز به چهل هزار دینار می رسد.[5].

4224. سنن الدار قطنی - به نقل از ابو سعید -:در [ تشییع] جنازه ای كه پیامبر خدا هم بود، حضور یافتم. هنگامی كه [ جنازه را] بر زمین گذاشتند، پیامبر خدا پرسید:«آیا بدهی ای بر عهده اوست؟». گفتند:آری. از او روی تافت و فرمود:«بر دوستتان نماز بگزارید».

هنگامی كه علی علیه السلام چنین دید، در پی پیامبر خدا رفت و گفت:ای پیامبر خدا! او از بدهی هایش رها گشت و من، ضامن بدهی های اویم. پیامبر خدا بازگشت و بر او نماز گزارد و آن گاه رفت و به علی علیه السلام فرمود:«ای علی! خدا تو را جزای خیر دهد! خداوند در روز قیامت از گِروهای تو بگذرد، چنان كه تو ذمّه برادر مسلمانت را از رَهن، رها كردی. هیچ بنده ای بدهی برادر دینی خود را نمی دهد، جز آن كه در روز قیامت، خداوند، گِرو او را می گشاید».[6].

4225. ربیع الأبرار - به نقل از محمّد بن حنفیّه -:پدرم (علی علیه السلام) شبانگاه، قنبر را صدا می زد و آرد و خرما بر دوشش می نهاد و به درِ خانه هایی كه می شناخت، می رفت و هیچ كس از آن خبردار نمی شد. به وی گفتم:پدرم! چرا این اموال را در طول روز (علنی) به آنان نمی دهی؟ فرمود:«پسرم! صدقه مخفی، خشم پروردگار را خاموش می كند».[7].

4226. المناقب - به نقل از محمّد بن حنفیّه -:هرگاه غلّه های پدرم - كه رضوان الهی بر او باد - از زمینش می رسید، خوراك خود، خانواده و مادرانِ فرزندانش را برمی داشت، خوراك حسن و حسین علیهما السلام را می داد، خوراك مرا می داد و به هركس از فرزندانش كه حاضر بودند، می داد، به عقیل و پسرانش، به فرزندان جعفر، به امّ هانی و فرزندش و به همه فرزندان عبدالمطّلب - اگر نیازمند بودند -، می بخشید و به دیگر بنی هاشم و فرزندان مطّلب بن عبد مناف، فرزندان نوفل بن عبد مناف و به گروهی از قریشیان كه نیازمند به بخشش بودند و خانواده های انصار و دیگران می بخشید، به گونه ای كه برای وی - كه خشنودی و مغفرت خدا بر او باد - چیزی باقی نمی ماند. هیچ كس از او چیزی نمی خواست، جز آن كه با اجابت درخواستش او را بازمی گردانْد.[8].

4227. ربیع الأبرار:بیابان نشینی به نزد علی علیه السلام آمد و گفت:ای امیر مؤمنان! در خانه ام نه حیوان كُرك داری هست و نه پشم داری؛ نه شتری دارم و نه گوسفندی.

فرمود:«به خدا سوگند، در خانه ام جز غذایم چیزی ندارم».

بیابان نشین برگشت، در حالی كه می گفت:به خدا سوگند، در روز قیامت، نزد خدا از تو به خاطر این دیدار، بازخواست خواهم كرد.

علی علیه السلام بسیار گریست و فرمود تا او را برگردانند و از او خواست تا بار دیگر سخنش را تكرار كند و باز گریست و فرمود:«ای قنبر! آن زرهِ مرا بیاور» و آن را به مرد بیابانی داد و فرمود:«مواظب باش كلاه سرت نرود. با آن، بسیارْ غم ها از چهره پیامبرصلی الله علیه وآله زدوده ام».

قنبر گفت:بیست درهم برای او بس بود.

فرمود:«ای قنبر! به خدا سوگند، دوست ندارم كه به اندازه دنیا طلا و یا نقره می داشتم و آن را صدقه می دادم و خدا از من می پذیرفت، ولی از این دیدار، بازخواستم می كرد».[9].

4228. تاریخ دمشق - به نقل از اصبغ بن نباته، از امام علی علیه السلام -:مردی پیش او (علی علیه السلام) آمد و گفت:ای امیر مؤمنان! من حاجتی از تو دارم. آن را پیش از این كه با تو مطرح كنم، در درگاه الهی مطرح كرده ام. اگر تو آن را برآورده كنی، خدا را سپاس خواهم گفت و از تو تشكّر خواهم كرد و اگر آن را برآورده نكنی، خدا را سپاس خواهم گفت و تو را معذور خواهم داشت.

علی علیه السلام فرمود:«حاجتت را روی زمین بنویس. چون من دوست ندارم ذلّت سؤال را در چهره ات ببینم».

وی نوشت:من محتاجم.

علی علیه السلام فرمود:«آن حلّه را برایم بیاورید» و آن را به وی بخشید.

آن مرد گرفت و پوشید و آن گاه چنین سرود:

لباسی به من پوشاندی كه زیبایی هایش آشكار است

و من با ثناگویی لباس هایی بر قامتت خواهم پوشاند.

اگر ثنای من شامل تو شود، به بزرگی دست خواهی یافت

و در آرزوی جانشینی برای ثنایم نخواهی افتاد.

ثنا، یاد صاحب ثنا را زنده می دارد

چون باران كه دشت و كوه را زنده می كند.

دنیا را در نیكویی كه انتظار داری، تنگْ چشم مدان

هر كسی به خاطر آنچه انجام داده، پاداش داده خواهد شد.

علی علیه السلام فرمود:«دینارها را برایم بیاورید». صد دینار برای وی آوردند و آنها را به وی داد.

اصبغ می گوید:گفتم:ای امیر مؤمنان! لباس و صد دینار؟!

فرمود:«آری. از پیامبر خدا شنیدم كه می فرمود:" هر كس را در جایگاه خود بنشانید " و این، جایگاه این شخص در نزد من است».[10].

4229. شرح نهج البلاغة:در خبر آمده است كه علی علیه السلام در زمان حیات پیامبرخدا برای یك یهودی در آب دادن نخل های او در برابر یك مُدّ (یك وعده) جو، كار كرد و از آن، یك گِرده نان پخت. وقتی خواست با آن افطار كند، مستمندی سر رسید و از وی غذا خواست. آن را به وی داد و خود، گرسنه صبح كرد و با این صدقه، با خدای متعال تجارت كرد. مردم این كار را از بزرگ ترین بخشش ها و نیز از عظیم ترین عبادت ها شمردند.[11].

4230. امام صادق علیه السلام:امیر مؤمنان از دستْ رنج و مال خویش، هزار برده را آزاد كرد.[12].

4231. مناقب آل أبی طالب - به نقل از محمّد بن صمه، از پدرش، از عمویش -:مردی را در مدینه دیدم كه كیسه ای بر پشت و كاسه بزرگی در دست داشت و می گفت:«پروردگارا! ای دوست مؤمنان، خدای مؤمنان و پناه دِهِ مؤمنان! امشب هدیه مرا به درگاهت بپذیر. جز آنچه در كاسه ام هست و آنچه پوشیده ام، چیزی را مالك نیستم و تو خود می دانی كه با همه نیازم، خود را به خاطر بهره نزدیكی به تو، از آن، محروم ساختم. پروردگارا! رویم را بر زمین مزن و دعایم را رد مكن».

نزدیك وی آمدم و او را شناختم. دیدم علی بن ابی طالب علیه السلام است. نزد مردی رفت و او را سیر كرد.[13].

4232. الرسالة القشیریّة:روزی علی بن ابی طالب امیر مؤمنان، می گریست. گفته شد:چرا می گِریی؟ فرمود:«هفت روز است كه میهمانی برایم نیامده است. می ترسم خداوند، تحقیرم كرده باشد».[14].

4233. مناقب آل أبی طالب:روایت شده كه علی علیه السلام با مردی از مشركان می جنگید. مشرك گفت:ای پسر ابوطالب! شمشیرت را به من ببخش. [ علی علیه السلام ]آن را به سویش پرتاب كرد. مشرك گفت:شگفتا، ای پسر ابوطالب! در چنین شرایطی شمشیرت را به من می بخشی؟!

فرمود:«ای مرد! تو دست نیاز به سوی من دراز كردی و از جوان مردی نیست كه درخواست كسی را رد كنی».

مُشرك، خویش را بر زمین افكند وگفت: این، روش دینداران است. پای علی علیه السلام را بوسید و اسلام آورد.[15].

4234. تفسیر فرات - به نقل از موسی بن عیسی انصاری -:پس از آن كه نماز عصر را با پیامبر خدا به جا آوردیم، با امیر مؤمنان علی بن ابی طالب، در سایه ای نشسته بودیم كه مردی پیش او آمد و گفت:ای ابوالحسن! به خاطر كاری به پیش تو آمده ام. می خواستم با من در این خصوص، نزد صاحب آن كار بیایی.

علی علیه السلام فرمود:«بگو».

گفت:من در خانه كسی زندگی می كنم كه در آن، درخت خرمایی است و باد، آن درخت را تكان می دهد و گاه از غوره خرما، خاره خرما، رطب و یا خرمایی فرو می افتد و گاه، پرنده ای آن را می اندازد و من از آن می خورم و بچّه ها هم می خورند، بدون آن كه با چوبْ آن را بكنیم و یا سنگی به طرفش پرتاب كنیم. می خواهم كه [ صاحب خانه ] آن را برای ما حلال كند.

علی علیه السلام فرمود:«بلند شو». من (موسی بن عیسی) هم با او برخاستم و پیش آن مرد رفتیم.

امیر مؤمنان علی بن ابی طالب، سلام كرد.

آن مرد، خوشامد گفت و شاد و مسرور گشت و پرسید:برای چه آمده ای، ای ابو الحسن؟

علی علیه السلام فرمود:«برای كاری».

مرد گفت: إن شاء اللَّه، انجام خواهد یافت. چه كاری؟

فرمود: «این مرد در خانه تو در فلان جا زندگی می كند و می گوید كه آن جا درخت خرمایی است و باد، آن را حركت می دهد و گاه از آن، غوره خرمایی، خاره خرمایی، رُطبی و یا خرمایی فرو می افتد و گاه پرنده چیزی از آن می افكند، بدون این كه سنگی به طرف آن پرتاب كنند و یا با چوب بزنند. می خواهم او را حلال كنی».

مرد نپذیرفت. [ علی علیه السلام ] بار دیگر خواست و در درخواست خود، اصرار كرد و مرد [ باز هم ] نپذیرفت تا آن كه گفت:«خدا را گواه می گیرم و از سوی پیامبر خدا، ضمانت می كنم كه در مقابل این درخت خرما، باغی در بهشت از آنِ تو باشد» و مرد [ باز هم ] نپذیرفت.

نزدیك غروب شد. علی علیه السلام به وی فرمود:«آن [ خانه ] را در برابر فلان باغم به من می فروشی؟».

گفت:آری. خدا را و موسی بن عیسی انصاری را گواه بگیر كه آن را در مقابل این خانه فروختی.

[ علی علیه السلام] فرمود:«باشد. خدا و موسی بن عیسی انصاری را گواه می گیرم كه آن باغ را با درختان، نخل ها و میوه هایش در مقابل این خانه فروختم».

گفت:آری. خدا و موسی بن عیسی را گواه می گیرم كه این خانه را با آنچه كه در آن است، به آن باغ فروختم.

علی علیه السلام رو به آن مرد كرد و فرمود:«برخیز و خانه را مالك شو. خدا مباركت گردانَد و خانه بر تو حلال است».

وقت نماز مغرب شد و اذان بلال به گوش ها رسید. همه برخاستند و نماز مغرب و عشا را با پیامبر خدا به جای آوردند و به خانه های خود رفتند. وقتی صبح شد، پیامبر خدا نماز صبح را با آنان به جای آورد و به تعقیبات نماز پرداخت و در حال تعقیب نماز بود كه جبرئیل علیه السلام از نزد خدا وحی آورد. پیامبر خدا به سوی یارانش برگشت و فرمود:«كدام یك از شما در شب گذشته، كاری انجام داده است. خداوند، گزارش آن را فرو فرستاده است. یا یكی از شما جریان را بگوید و یا من خود آن را بگویم؟».

امیر مؤمنان علی بن ابی طالب به وی گفت:ای پیامبر خدا! تو خبر آن را به ما بده.

پیامبر خدا فرمود:«آری. جبرئیل فرود آمد و سلام خدا را به من رساند و گفت:دیشب علی كاری كرده است. به دوستم جبرئیل گفتم:چه كاری؟ گفت:بخوان، ای پیامبر خدا! گفتم:چه چیز را بخوانم گفت بخوان:"بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ وَ الَّیْلِ إِذَا یَغْشَی وَ النَّهَارِ إِذَا تَجَلَّی وَ مَا خَلَقَ الذَّكَرَ وَ الْأُنثَی إِنَّ سَعْیَكُمْ لَشَتَّی... وَ لَسَوْفَ یَرْضَی؛ [16] به نام خداوند بخشنده مهربان. سوگند به شب، چون پرده افكنَد. سوگند به روز، چون جلوه گری آغازد، و [ سوگند به ]آن كه نر و ماده را آفرید، كه همانا تلاش شما پراكنده است... و قطعاً به زودی خشنود خواهد شد".

تو - ای علی - آیا برای بهشت، صدقه ندادی و در برابر باغ، خانه را برای ساكنان آن، صدقه ندادی؟».

علی علیه السلام گفت:چرا، ای پیامبر خدا!

پیامبر خدا فرمود:«این، سوره ای است كه درباره تو نازل شده و این، برای توست».

پیامبرصلی الله علیه وآله به سوی امیر مؤمنان شتافت و بین دو چشمش را بوسید و وی را در آغوش گرفت و فرمود:«تو برادر منی و من برادر توام».[17].

4235. مناقب آل أبی طالب - درباره بردباری علی علیه السلام -:روزی ابوهریره - كه در روز قبل، علیه علی علیه السلام سخن گفته بود و به گوش او رسانده بود -، نزد او آمد و نیاز خودش را مطرح كرد. علی علیه السلام نیازش را برآورده ساخت. یاران علی علیه السلام وی را سرزنش كردند. فرمود:«من شرمگین می شوم كه نادانی او بر دانش من، گناه او بر گذشت من، و نیاز او بر بخشش من غلبه پیدا كند».[18].

4236. شرح نهج البلاغة - به نقل از شَعبی، در توصیف بخشش امام علیه السلام -:بخشنده ترینِ مردم بود. بر مَنشی بود كه خدا آن را دوست می داشت:سخاوت و بخشندگی. هرگز به حاجتخواهی پاسخ «نه» نداد.[19].

4237. شرح نهج البلاغة:معاویة بن ابی سفیان، دشمن كینه توز علی علیه السلام كه در عیبجویی از او و لكّه دار كردن شخصیت او تلاش می كرد، به محفن بن ابی محفن ضِبّی در مقابل این سخن او كه گفت:«از نزد بخیل ترین مردم می آیم»، گفت:وای بر تو! چه طور می گویی او بخیل ترینِ مردم است؟ اگر او خانه ای از طلا و خانه ای از كاه می داشت، خانه طلایش را زودتر از خانه كاهش خالی می كرد.[20].

4238. شرح نهج البلاغة - در بیان فضایل علی علیه السلام -:و امّا در سخاوت و بخشندگی كه حال او آشكار است. روزه می گرفت و گرسنه می ماند و با توشه اش ایثار می كرد و درباره او نازل شد:« وَ یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَی حُبِّهِ ی مِسْكِینًا وَ یَتِیمًا وَ أَسِیرًا * إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنكُمْ جَزَآءً وَ لَا شُكُورًا؛ [21] و به [ پاس ]دوستی [ خدا]، بینوا و یتیم و اسیر را خوراك می دادند. ما برای خشنودی خداست كه شما را خوراك می دهیم و پاداش و سپاسی از شما نمی خواهیم».

مفسّران گزارش كرده اند كه او [ روزی كه ] بیش از چهار درهم نداشت، شبانگاهانْ درهمی، روزْ درهمی، به خفا درهمی، و آشكارا درهمی بخشید و درباره او چنین نازل شد:«الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَ لَهُم بِالَّیْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلَانِیَةً؛ [22] كسانی كه اموال خود را شب و روز، و نهان و آشكار انفاق می كنند».[23].

ر. ك:ص 429 (پیشوای صدقه دهندگان)

ج 8، ص 47 (ولیّ صدقه دهنده در ركوع).

ج 8، ص 51 (آن كه دارایی ایش را شب و روز، نهان و آشكارا انفاق می كند).

ج 8، ص 79 (خانواده).

ج 8، ص 91 (پردازنده وام من).









    1. مناقب علی بن أبی طالب:188/151، بشارة المصطفی:174، الفضائل، ابن شاذان:102.
    2. الاحتجاج:60/363/1، كتاب سلیم بن قیس:6/601/2، الفضائل، ابن شاذان:123.
    3. مائة منقبة:12/55، كنز الفوائد:148/1.
    4. مسند ابن حنبل:1367/334/1، فضائل الصحابة، ابن حنبل:899/539/1 و 927/550.
    5. تاریخ دمشق:375/42، مسند ابن حنبل:1368/335/1، حلیة الأولیاء:85/1.
    6. سنن الدارقطنی:291/78/3 و 292 و 194/47، السنن الكبری:11399/121/6.
    7. ربیع الأبرار:148/2، مناقب الإمام أمیر المؤمنین:552/69/2.
    8. مناقب الإمام أمیر المؤمنین:552/68/2.
    9. ربیع الأبرار:668/2، المستطرف:54/2، مناقب الإمام أمیر المؤمنین:558/75/2.
    10. تاریخ دمشق:9048/523/42، البدایة والنهایة:9/8، الأمالی، صدوق:420/348.
    11. شرح نهج البلاغة:101/19.
    12. الكافی:2/74/5 و 4، تهذیب الأحكام:895/326/6، المحاسن:2608/464/2.
    13. مناقب آل أبی طالب:76/2.
    14. الرسالة القشیریّة:253.
    15. مناقب آل أبی طالب:87/2، بحار الأنوار:2/69/41.
    16. لیل، آیه 21 - 1.
    17. تفسیر فرات:726/566 و 725/565.
    18. مناقب آل أبی طالب:114/2، بحار الأنوار:1/49/41.
    19. شرح نهج البلاغة:22/1. نیز، ر. ك:الصراط المستقیم:162/1.
    20. شرح نهج البلاغة:22/1، الصراط المستقیم:162/1. نیز، ر. ك:تاریخ دمشق:414/42.
    21. انسان، آیه 8 و 9.
    22. بقره، آیه 274.
    23. شرح نهج البلاغة:21/1. نیز، ر. ك:الصراط المستقیم:162/1.