کد مطلب:296017 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:129

بیان


با توجه به روایات این فصل و نیز سخنان وی با زنان مهاجر و انصار [1] و سایر سفارشهایی كه در وصیت نامه اشاره شد، آیا می توان گفت: گریه فاطمه علیهاالسلام و سایر كارهایی كه بعد از رحلت رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم تا زمان وفات خود انجام


داده صرفا به خاطر از دست دادن پدر، و به اقتضای عالم بشریت، و عاطفی بوده است؟ حاشا و كلا كه اگر كسی چنین قضاوت كند، حقیقتا فاطمه علیهاالسلام را نشناخته است.

گریه و اظهار ناراحتی حضرتش، در واقع اظهار تولی و تبری، و جنگ سردی بود با همه كسانی كه اسلام را از مسیر اصلی اش منحرف كردند، و همه زحمات پدر بزرگوارش، بلكه تمام احكام الهی و قرآن كریم را به بازی گرفتند.

اگر ممكن بود برخی از مغرضین، امیرالمومنین علیه السلام را در مبارزه با انحراف از مسیر خلافت مسلمین، متهم به مقام خواهی كنند، ولی هرگز كسی نمی توانست تنها دختر پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم را با همه سفارشهایی كه آن حضرت در حق وی نموده بود، متهم به مقام خواهی و دنیادوستی نماید، تا آنجا كه فرموده بود:

«فاطمه بضعه منی و انا منها، فمن آذاها فقد آذانی.» [2] .

- فاطمه، پاره ی تن من است و من از اویم، هر كس او را اذیت كند، مرا اذیت كرده است.

بنابراین، محور اصلی اعمال آن حضرت بعد از رحلت رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم از خطبه ی غرای وی در مسجد النبی، تا محاجه با زنان مهاجر و انصار،و بالاخره وصایای هنگام ارتحالش نیز به این معنی برمی گردد. [3] و این خود فضیلتی است افزون بر سایر فضائل ایشان.

جمله ی «لا تعلم أحدا» در وصیت نامه آن حضرت در حدیث دوم این فصل اظهاری تبری از دشمنان اسلام، جمله ی «و اقرا علی ولدی السلام الی یوم القیامه» اظهار تولی به علی علیه السلام و اولاد طاهرینش می باشد و بیانگر حقانیت ایشان می باشد، و ضمنا به ما می آموزد كه در زمانهای بعد در این گونه مواقع با دشمنان


و دوستان اسلام چگونه باشید: اگر میسر شد جنگ گرم همچون فرزندش ابا عبدالله الحسین علیه السلام و گرنه همچون خود وی و سایر فرزندان مظلومش با جنگ سرد به حفظ اسلام و احكام آن بپا خیزید، كه لحظه ای تامل و درنگ جایز نیست.

امشبت كه شب عاشورای سال 1408 هجری قمری است و در حال نگارش این سطور هستم، سی و سه روز از شهادت مظلومانه حجاج بیت الله الحرام در مكه ی مكرمه در جنگ سردشان علیه كفار به دست عمال سعودی، می گذرد. به جرم اینكه چرا از كسانی كه هشت سال به متجاوزان بعثی كمك كرده، و شهرهای ایران را با خاك یكسان نموده، و صدها هزار كشته و مجروح و یتیم بجا گذارده اند و هر جا شكایت بردند، جواب نشنیدند، برائت جستند؟

اگر مسلمانان در خانه ی امن الهی نتوانند فریاد مظلومیت خود را برآوردند، پس در كجا فریاد دادخواهی سردهند؟

در این واقعه مصیبت بار كه صدها شهید و مجروح به جای گذاشت، و اغلب حجاج مظلوم، ایرانی بودند، مسلمانان به دو سوگ، بلكه سه سوگ عزادار شدند: یكی، بی احترامی به حرم امن الهی، و دیگر كشتار وحشیانه ی حجاج حرم الهی، و سوم سوگ سرور شهیدان، سیدالشهداء ابا عبدالله الحسین علیه السلام. اللهم العنهم، و خذهم اخذ عزیز مقتدر، انك انت العزیز القهار.



[1] تمام اين خطبه همراه با ترجمه در بخش ضمائم اين كتاب ذكر خواهد شد.

[2] بحارالانوار، ج 43، ص 202، از روايت 31.

[3] چنانكه در فصل بيست و يكم نيز بدان اشاره شد. و نيز ر، ك: خاتمه ي كتاب، مطلب 2: «علت عدم طرفداري علي عليه السلام از فاطمه عليهاالسلام».