کد مطلب:29952 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:109

قریش












6280. پیامبر خداصلی الله علیه وآله - در وصیّتش به امیر مؤمنان علیه السلام -:ای برادرم! قریش، همدیگر را علیه تو یاری خواهند كرد و در ستم كردن بر تو و كوبیدنت، هم داستان خواهند گشت. اگر یاورانی یافتی، با آنان درگیر شو؛ و اگر یاورانی نیافتی، دست نگه دار و خونت را حفظ كن، كه شهادت در پی توست.[1].

6281. امام علی علیه السلام - در سخنی كه در دادخواهی و شِكوه از قریش داشت -:خداوندا! از تو علیه قریش و كسانی كه آنان را یاری می كنند، كمك می خواهم؛ زیرا كه آنان پیوند خویشاوندی ام را بریدند، حقّم را ضایع نمودند و در منازعه با من بر سر حقّی گرد آمدند كه من از دیگران به آن، سزاوارتر بودم و گفتند:«حق، آن است كه بگیری و حق، آن است كه نگهش داری. به غم، صبر كن و یا از تأسّف بمیر!».

نگریستم و دیدم هیچ كمكْ كاری ندارم؛ نه مدافعی و نه یاوری، جز خانواده ام. پس دریغم آمد (نخواستم) كه آنان بمیرند. خار به چشم، صبر كردم و غُصّه در گلو، چشیدم و خویشتندارانه بر چیزی كه تلخ تر از حنظل و برای دل، درد آورتر از تیغ شمشیر بود، شكیبایی كردم.[2].

6282. امام علی علیه السلام:خداوندا! از تو علیه قریش و كسانی كه آنان را یاری می كنند، یاری می جویم؛ چرا كه آنان پیوند خویشاوندی ام را بریدند، منزلت والایم را كوچك شمردند و بر سر حاكمیّتی كه از آنِ من بود، علیه من گرد آمدند و گفتند:«حق را می توانی بگیری و می توانی وا گذاری».[3].

6283. امام علی علیه السلام:خداوندا! قریش را از طرف من مجازات كن! آنان پیوند خویشاوندی ام را بریدند، مرا از حقّم دور ساختند، كم خِردان را بر من جَری ساختند و بر خون من تشنه گشتند.[4].

6284. امام علی علیه السلام:خداوندا! قریش را از طرف من مجازات كن! آنان در حقّم ستم ورزیدند، منزلت مرا كوچك شمردند و مرا از میراثم بازداشتند.[5].

6285. امام علی علیه السلام:خدایا! من از تو علیه قریش، یاری می جویم؛ چرا كه آنان در حقّم ستم ورزیدند، مرا از میراثم بازداشتند و علیه من گرد آمدند.[6].

6286. امام علی علیه السلام:ما را با قریش، چه كار؟ آنان به نام ما دنیا را می بلعند و بر گُرده ما گام می نهند. به خدا كه شگفت آور است:نامی بزرگ بر نام گیرنده ای خوار![7].

6287. امام علی علیه السلام - در نامه ای به برادرش عقیل -:قریش را در تاختنشان در گم راهی و جولانشان در دشمنی و غرق شدنشان در سرگردانی رها كن، كه آنان بر جنگ با من گرد آمده اند، همان گونه كه پیش از من، بر جنگ با پیامبر خدا گرد آمده بودند. خداوند، قریش را از طرف من مجازات كند! آنان پیوند خویشاوندی ام را بریدند و حاكمیّت پسر مادرم را از من گرفتند.[8].

ابن ابی الحدید می گوید:

كلام آن حضرت كه:«قریش را در تاختنشان در گم راهی و جولانشان در دشمنی و غرق شدنشان در سرگردانی رها كن» تا آن جا كه فرمود:«بر جنگ با پیامبر خدا گرد آمده بودند»، سخن درستی است؛ چرا كه از روزی كه با علی علیه السلام بیعت شد، قریش به خاطر بغض، حسد و كینه اش نسبت به وی، بر جنگ با او گرد آمدند و همه، دست به دست هم، به مخالفت و جنگ با وی پرداختند، همان گونه كه در آغاز اسلام با پیامبر خدا چنین كردند؛ و [ از این لحاظ، ] هیچ فرقی بین وی و پیامبر خدا نبود، جز آن كه خداوندْ پیامبر خدا را از كشته شدن، نگه داشت و او به مرگ طبیعی در گذشت؛ ولی بر علی علیه السلام شخصی كمین كرد و وی را كشت.

[ امّا ادامه] كلام آن حضرت، كه می گوید:«فجزت قریشاً عنّی الجوازی...؛ خداوند، قریش را از طرف من مجازات كند! آنان پیوند خویشاوندی ام را بریدند و حاكمیّت پسر مادرم را از من گرفتند»، جمله نخست آن، در شكل مَثَل به كار می رود، [ بدین صورت كه] به كسی كه به تو بدی كرده است، نفرین می كنی و می گویی:«خداوند، تو را از طرف من مجازات كند!».

همچنان كه گفته می شود:«جزاه اللَّه بما صنع؛ خداوند، او را به خاطر آنچه انجام داده، جزا دهد» و «جازاه اللَّه بما صنع؛ خداوند به خاطر آنچه انجام داده، با وی برخورد كند». مصدر اوّلی «جزاء» است و مصدر دومی «مجازاة».

كلمه «جوازی»، جمع «جازیَة» است؛ مثل:«جواری» كه جمع «جاریَة» است. گویی [ علی علیه السلام در این قسمت از كلامش] گفته است:قریش به خاطر هر چه بدی، تُندی، مصیبت و سختی كه در حقّ من روا داشته است، جزا ببیند! یعنی خداوند، همه این بدبختی ها را جزای قریش - به خاطر آنچه علیه من انجام داده است - قرار دهد!

[ و امّا جمله: ] «سلطانُ ابنِ اُمّی؛ حكومت پسر مادرم». [ «سلطان»] یعنی «حاكمیّت»؛ و [ مقصود از ]پسر مادرش، پیامبر خداست؛ چون آن دو، پسران فاطمه (دختر عمرو بن عمران بن عائذ بن مخزوم) مادر عبد اللَّه و ابو طالب علیهما السلام هستند.

[ حضرت علیه السلام] نفرمود:«حاكمیّت پسر پدرم»؛ چون برادران ابو طالب در رسیدن نسبشان به عبد المطّلب با وی شریك بودند.[9].

ر. ك:ص 295 (كینه های بر جا مانده از جنگ های بدر، حُنَین و... ).









    1. الغیبة، طوسی:280/334 و 155/193، كتاب سلیم بن قیس:61/907/2.
    2. نهج البلاغة:خطبه 217، الغارات:308/1، شرح نهج البلاغة:96/6.
    3. نهج البلاغة:خطبه 172، شرح نهج البلاغة:104/4 و 103.
    4. الجمل:124، الغارات: 431/2. نیز، ر.ك:الإمامة و السیاسة:75/1.
    5. الجمل:171.
    6. الجمل:123. نیز، ر.ك:المناقب آل أبی طالب:115/2 و 202.
    7. شرح نهج البلاغة:523/308/20.
    8. نهج البلاغة:نامه 36، الغارات:431/2.
    9. شرح نهج البلاغة:151/16.