کد مطلب:300169 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:282

مقدمه


الحمدلله رب العالمین

مقدمه بر ترجمه و شرح «فص حكمه عصمتیه فی كلمه فاطمیه»

نگارنده سطور، حسن حسن زاده آملی گوید: این علق نفیس به نام «فص حكمه عصمتیه فی كلمه فاطمیه» به عنوان مستدرك و متمم كتاب مستطاب «فصوص الحكم» شیخ اكبر محیی الدین طائی حاتمی، به قلم این كمترین در بیت و دو موضوع به رشته نوشته درآمده است كه در نوزده فصل آن را شرح كرده ایم.

نخست در تسمیه یاد شده آن، اعنی «فص حكمه عصمتیه فی كلمه فاطمیه» گوییم: فصوص الحكم مذكور بیست و هفت فص است، و هر فص آن به نام یكی از انسانهای كامل كه از آن تعبیر به كلمه شده است قوله سبحانه: (انما المسیح عیسی ابن مریم رسول الله و كلمته القها الی مریم...) (النساء: 171)؛ و در هر فص سلطان و محور بحث یكی از امهات مسائل مهم قرآنی، و از اصول معارف اصیل عرفانی انسان ساز است.

مثلا در فص آدمی، سلطان بحث از وجوب خلیفه الله و انسان كامل


است؛ و در فص شیثی از عطایا و منح و هبات؛ و در فص اسماعیلی از خلود عذاب و اقسام جنت و نار و احوال نفوس در برازخ و قیامت است؛ و در فص یعقوبی از دین؛و در فص یوسفی از نوم و خیال و تمثل و عالم مثال؛ و در فص هودی از تنزیه و تشبیه یعنی حد و بی حدی؛ و در فص شعیبی از قلب و تجدد امثال؛ و در فص عزیری از قضا و قدر و سرالقدر و نبوت تشریعی و مقامی، و در فص سلیمانی از رحمت وجوبی و امتنانی، و در فص یونسی از حقیقت ذكر و مراتب آن و ادب انسانی، و در فص الیاسی از وهم و دعاء و اجابت؛ و در فص محمدی از فردیت.

فاتح فصوص الحكم «فص حكمه الهیه فی كلمه آدمیه» است، و خاتمه آن «فص حكمه فردیه فی كلمه محمدیه». و آن بیست و هفت كلمه تامه و انسان كامل به ترتیب كتاب عبارت اند از: «آدم، شیث، نوح، ادریس، ابراهیم، اسحاق، اسماعیل، یعقوب، یوسف، هود، صالح، شعیب، لوط، عزیر، عیسی، سلیمان، داود، یونس، ایوب، یحیی، زكریا، الیاس، لقمان، هارون، موسی، خالد، محمد» صلوات الله و سلامه علیهم.

در قرآن كریم از بیست و پنج پیغمبر نام برده شده است كه عبارتند از: «محمد صلی الله علیه و آله، آدم، ادریس، نوح، هود، صالح، ابراهیم، لوط، اسماعیل، اسحاق، یعقوب، یوسف، ایوب، شعیب، موسی، هارون، یونس، داود، سلیمان، الیاس، الیسع، زكریا، یحیی، عیسی، ذوالكفل» صلوات الله و سلامه علیهم.

از انبیاء یاد شده در قرآن كریم، فقط یسع و ذوالفكل در كتاب فصوص الحكم نام برده نشده اند، و بیست و سه نفر دیگر به نام هر یك فصی


مخصوص است؛ و چهار شخص دیگر یاد شده در فصوص كه به نام هر یك فصی جداگانه است عبارتند از: «شیث و عزیر و لقمان و خالد» علیهم السلام. و اسامی همه آنان كه نام برده ایم در دعای استفتاح ماه رجب در كتاب مصباح شیخ طوسی نام برده شده اند.

تبصره: الیاس همان ادریس است زیرا آن حضرت را ظهور و غیبت بوده است، اعنی دوبار مبعوث شده است یكبار پیش از غیبت كه ادریس نبی بود، قوله تعالی: (و اذكر فی الكتب ادریس انه، كان صدیقا نبیا و رفعنه مكانا علیا) (مریم: 56 و 57). و زمان غیبتش سیصد و شصت و پنج سال بوده است، و پس از آن به اسم الیاس رسول ظهور فرموده است، قوله سبحانه: (و ان الیاس لمن المرسلین) (صافات: 123). و شیخ اكبر در اول فص الیاسی فصوص الحكم فرموده است: «الیاس و هو ادریس علیه السلام كان نبیا قبل نوح و رفعه الله مكانا علیا...»؛ و ما به تفصیل آن را در تعلیقه ای بر شرح قیصری بر فصوص الحكم تحریر كرده ایم.

بر فصوص الحكم شروح بسیار به تازی و پارسی نوشته شده است، از آن جمله شرح علامه داود قیصری است كه كتاب درسی عرفان نظری حوزه های علمی است، و ما آن را در محضر انور استاد عزیز و ارجمند، ادیب یگانه و حكیم فرزانه حضرت علامه آیه الله آقا شیخ محمد حسین فاضل تونی - رفع الله درجاته - در حوزه علمیه تهران درس خوانده ایم، و پس از آن توفیق الهی یار شده است كه آن را سه دوره كامل در حوزه علمیه قم، و یك دوره كامل در بلد طیب آمل برای نفوس مستعده تدریس كرده ایم، و نسخه های متعدد از مخطوط و مطبوع مصحح آن را بدست


آورده ایم و آن را از بدو تا ختم به خوبی تصحیح كامل نموده ایم، و در هر دوره از اول تا آخر آن را به تعلیقاتی توشیح نموده ایم، و در پایان دوره چهارم تدریس آن در آخر كتاب به یادگار نوشته ایم كه:

«باسمه تعالی شانه، دوره چهارم تدریس و تصحیح و تحشیه این صحیفه مكرمه كه از صحف تفسیر انفسی قرآن كریم است در یكشنبه سیزدهم شعبان المعظم 1410 ه ق 20/ 12/ 1368 ه ش، بتوفیقات حقیقه الحقائق و صوره الصور در دارالعلم قم به اتمام رسیده است» و سپس یكدوره فصوص الحكم را از بدو تا ختم به فارسی ترجمه و شرح كرده ایم كه به طبع رسیده است.

در دوره های تعلیم و تدریس فصوص الحكم همواره این خاطره به من روی می آورد كه چرا در این كتاب فصی به نام یكی از زنان نادره دوران مانند مظهر ایمان و احسن منازل قرآن حضتر عصمه اللَّه الكبری فاطمه بنت خاتم الانبیاء، و یا حضرت مریم بنت عمران منصوص در چند آیت قرآن، اختصاص نیافته است و آن را از آدم تا خاتم در بیست و هفت فص فقط به مردان اختصاص داده است؟!

و چرا تاسی به قرآن كریم نشده است كه خداوند سبحان در سوره انبیاء قرآن تنی چند از پیامبران را نام برده است و پس از آن فرمود: (و التبی احصنت فرجها فنفخنا فیها من روحنا و جعلنها و ابنها ءایه للعلمین ان هذه ی امتكم امه وحده و انا ربكم فاعبدون)؛ علاوه این كه یك سوره قرآن كریم به نام حضرت مریم است كه سوره كهیعص است، و حق تعالی در آن سوره بعد از نام بردن حضرت زكریا و یحیی فرموده است: (و اذكر فی


الكتب مریم... و اذكر فی الكتب ابراهیم... و اذكر فی الكتب موسی... و اذكر فی الكتب اسمعیل... و اذكر فی الكتب ادریس... اولئك الذین انعم الله علیهم من النبیین من ذریه ءادم و ممن حملنا مع نوح و من ذریه ابراهیم و اسرءیل و ممن هدینا و اجتبینا اذا تتلی علیهم ءایت الرحمن خروا سجدا و بكیا). و نیز در آغاز دعای استفتاح ماه رجب آمده است: «اللهم صل علی ابینا آدم بدیع فطرتك الی قوله: اللهم صل علی امنا حواء المطهره من الرجس...»، مزیدا بر امری استحسانی كه حروف تهجی بیست و هشت اند و دوائر حروف بیست و هشتگانه را اهمیت به سزا است؟!

ولكن جناب شیخ اكبر را باید معذور داشت كه مامور بود چنان كه در مفتتح فصوص الحكم بدان تنصیص فرمود كه: «اما بعد فانی رایت رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله فی مبشره اریتها فی العشر الاخر من المحرم سنه سبع و عشرین و ستمائه بمحروسه دمشق وبیده صلی الله علیه و آله كتاب فقال لی: «هذا كتاب فصوص الحكم خذه و اخرج به الی الناس ینتفعون به»، «فقلت السمع و الطاعه لله و لرسوله واولی الامر منا كما امرنا، فحققت الامنیه و اخلصت النیه و جردت القصد و الهمه الی ابراز هذا الكتاب كما حده لی رسول الله صلی الله علیه و آله من غیر زیاده و لانقصان...»؛ چنان كه در «مناقب» حضرت صدیقه طاهره فاطمه علیهاالسلام را نام برده است كه «صلوات الله و ملائكته و حمله عرشه و جمیع خلقه من ارضه و سمائه علی الجوهره القدسیه فی تعین الانسیه صوره النفس الكلیه...»، ولكن برخی مناقب را به شیخ عارف رجب برسی نسبت داده اند.

غرض این كه در دوره تدریس فصوص الحكم در آمل، چون درس به


فص عیسوی رسیده است، در اثنای فص عیسوی در لیله مباركی برای یكی از اوتاد حلقه درس و بحثم به نام «خواجه ابوسعید حاج آقا رضا ولائی» - زاد اللَّه صدره شرحاً - كه تاكنون بیش از سی سال است با من حشر علمی و عملی سیر و سلوك دارد،و حقا متنعم به القاءات سبوحی بسیار است، به خطاب رحمانی این كلمه علیا و دره بیضاء تشرف می یابد كه «فص حكمه عصمتیه فی كلمه فاطمیه»، و این وارده را در جلسه درس بعد برایم حكایت كرد؛ همین بارقه ملكوتی ایجاب كرد كه این فص ثمین به عنوان متمم فصوص الحكم به قلم این خوشه چین خرمن ولایت به منصه ظهور رسیده است. والحمدلله علی ما اكرم و انعم، و الهم و احكم.

این بود غرض ما از تقدیم مقدمه، اینك به ترجمه و شرح فص به فارسی می پردازیم،و چنان كه در مقدمه اشاره شده است این فص در بیست و دو موضوع تدوین و تحریر شده است و در نوزده فصل شرح شده است. لاجرم پسندیده است كه نخست متن هر فصل را نقل كنیم و بعد از آن به ترجمه و شرح آن بپردازیم.

اكنون در طلیعه گفتارم پیش از ورود به شرح فص فاطمی، به عرض می رسانم كه همانگونه در سایر آثارم به نظم و نثر ارائه داده ام، من - بحمدالله تعالی شانه - دینداری متمسك به ذیل ولایت محمد و آل محمد - صلوات الله علیهم - با دلیل و برهانم، نه به تقلید و اتباع از این و آن، و بر شكرانه این موهبت الهی از روی وجد و سرور این غزل را سروده ام:


درآمدیم ز پندار ناصواب ای دوست

گذشته ایم ز اوهام شیخ و شاب ای دوست


ندیده ایم در اهل زمانه صدق و صفا

بریده ایم از این دیو و ددمآب ای دوست





به صورت بشری آدمی و در سیرت

بسان بیشه انبوه از دواب ای دوست


سراب را بگمان این كه آب حیوان است

سراب می طلبیدیم با شتاب ای دوست


سخن ز ذره چه گویم ز ذره پروریت

شده است ذره تو رشك آفتاب ای دوست


تراب تست كه در دستگاه قدس ازل

شده است حامل اسرار بود تراب این دوست


ز حمل بار امانت اگر چه تن خسته است

به «ن و القلم» است لوح دل كتاب ای دوست


اگر نه رفع حجاب از كتاب می شاید

چرا كتاب تو گردید بی حجاب ای دوست


ز عشق و شوق عطایای تو غزلخوانم

كه شكر موهبت تست بیحساب ای دوست


حسن تویی و حسن را حسن نما كردی

عنایتی است كه فرمود آن جناب ای دوست





ز عشق و شوق عطایای تو غزلخوانم

كه شكر موهب تست بیحساب ای دوست


حسن تویی و حسن را حسن نماكردی

عنایتی است كه فرمود آن جناب ای دوست