کد مطلب:300184 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:269

شرح


در پیش اشارتی شده است كه همه ازواج با اختلاف مراتب و عوالمشان مظاهر عقل كل و نفس كل اند، اكنون این فصل به نحو اختصاص راجع به دو مظهر اتم آن دو است: اعنی حضرت وصی امام امیرالمومنین علی علیه السلام كه مظهر اتم و اكمل عقل كل است، و حضرت صدیقه طاهره فاطمه علیهاالسلام كه مظهر نفس كل است؛ و در اثنای اشارت به آن دو مظهر اتم و اكمل عقل كل و نفس كل، اشارتی به یكی از بطون معانی كریمه (مرج البحرین یلتقیان- بینهما برزخ لایبغیان-... یخرج منهما اللولو و المرجان) نموده ایم كه همان گونه آن دو آیت بزرگ الهی مظهر عقل كل و نفس كل اند، همچنین یكی از مصادیق اهم این كریمه اند، كه از دریای وجودشان لولو و مرجان گرانقدر به نام امام حسن و امام حسین علیهماالسلام پدید آمده اند؛ همان گونه كه امین الاسلام طبرسی در تفسیر شریف مجمع البیان از سلمان فارسی و سعید بن جبیر و سفیان ثوری نقل كرده است.

این عبارت صاحب مجمع از سلمان و سعید و سفیان در بیان باطن آیه یاد شده، به عنوان نقل روایت آنان از رسول الله صلی الله علیه و آله است چه این كه در جوامع روائی و كتب تفسیر فریقین همین مفاد عبارت مجمع را به صور گوناگون روائی نقل كرده اند مثلا جناب ملا سلطانعلی گونابادی در تفسیر شریف «بیان السعاده» در ضمن همین آیه مبارك سوره الرحمن آورده است كه: «روی عن الصادق علیه السلام انه قال: علی علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام بحران عمیقان لایبغی احدهما علی صاحبه یخرج منهما اللولو و المرجان قال: الحسن و الحسین؛ و فی خبر البرزخ محمد». و همین حدیث شریف در عاشر بحار


در باب مناقب و فضائل حضرت سیده نساءالعالمین با ذكر مصادر آن روایت شده است. (بحار- ط كمپانی- ج 10- ص 11).

و جلال الدین سیوطی در تفسیر گرانقدر «الدر المنثور فی التفسیر بالماثور» (ج 6- ص 142) در تفسیر همان آیه بالا فرموده است: «و اخرج ابن مردویه عن ابن عباس فی قوله: «مرج البحرین یلتقیان» قال: علی و فاطمه بینهما برزخ لایبغیان قال النبی صلی الله علیه و آله یخرج منهما اللو لو و المرجان قال الحسن و الحسین. و اخرج ابن مردویه عن انس بن مالك فی قوله مرج البحرین یلتقیان، قال: علی و فاطمه یخرج منهما اللولو و المرجان قال الحسن و الحسین».

اما برزخ، بر معانی معدد اطلاق می شود: یكی این كه در سلسله طولی وجود، هر مرحله آیت و شرح مافوقش و متن و اصل مادونش است بگونه ای كه نه آنست و نه این، و هم آنست و هم این؛ بدین معنی علامه قیصری در اول فصل ششم مدخل شرح فصوص الحكم (ط 1- چاپ سنگی- ص 30) گوید: «اعلم ان العالم المثالی هو عالم روحانی من جوهر نورانی شبیه بالجوهر الجسمانی فی كونه محسوسا مقداریا، و بالجوهر المجرد العقلی فی كونه نورانیا، و لیس بجسم مركب مادی و لاجوهر مجرد عقلی لانه برزخ و حد فاصل بینهما، و كل ما هو برزخ بین الشیئین لابد و ان یكون غیرهما، بل له جهتان یشبه بكل منهما ما یناسب عالمه...»؛ و لكن برزخ در حدیث مذكور «البرزخ محمد» بدین معنی نیست بلكه به معنی مطلق لغوی آن مناسب است، چنان كه ابوجعفر طبری در تفسیر جامع البیان گوید: «كل شی ء كان بین شیئین فهو برزخ عند العرب».


برزخ را در كتب ارباب علوم و معارف، معانی و اصطلاحات گوناگون است؛ به «كشاف اصطلاحات الفنون» محمد علی فاروقی تهانوی رجوع شود (ط كلكته- ج 1- 114).

در بیان «ام ابیها» گوییم: در عاشر بحار (ط كمپانی- ج 10 ص 7- س 33) آمده است كه: «روی فی مقاتل الطالبیین باسناده الی جعفر بن محمد عن ابیه ان فاطمه كانت تكنی ام ابیها». در عرف محاورات عامه پدر، دخترش را مادر می خواند، و در فارسی به مادر جان و مادر عزیز و مادر گرامی و نظائر آنها صدا می زند، ولكن در بیان حدیث بدین حد عرف عام نباید اكتفاء كرد؛ چنان كه باز در عرف محاورات عامه اگر دختری پدرش را خدمت كرده است و پذیرائی و پرستاری نموده است گویند این دختر درباره پدرش مادری كرده است، و حضرت صدیقه طاهره فاطمه علیهاالسلام بدین معنی نیز به رسول خدا خدمت و زحمت مادری اعمال نموده است.

این كمترین گوید: این وجوه معانی ام ابیها را انكار نداریم، ولكن سخن ما این است كه همانگونه در پیش اشارتی شده است عقل كل و نفس كل اب و ام اند و همه موجودات باذن الله سبحانه از این ابوین به وجود آمده اند؛ و غزلی گفته ام (دیوان- ص 208):

كیست مانند تو فرزند كریم الابوین نفس كل مادری و عقل كل او را پدری و حضرت صدیقه طاهره مظهر اتم نفس كل است و بدین تفسیر انفسی اقوم، آن جناب ام ابیها است، تدبر ترشد انشاءالله تعالی شانه.

سپس تذكر به حقیقتی داده ایم كه رجال و نساء به اختلاف مراتبشان از مظاهر قل كل و نفس كل اند، و تكوینا رتبه عقل كل بالاتر از رتبه نفس


كل است و همچنین همه مظاهر آن دو، پس بدین امر اصیل متن صورت آفرینش باید مطلقا توجه داشت چنان كه خدای سبحان فرموده است: (الرجال قومون علی النساء...)؛ و نیز فرموده است: (و للرجال علیهن درجه...)؛ و نظیر مفاد این دو كریمه روایات وارده از اهل بیت عصمت و طهارت، اقرا فارقه.

شرح این فصل را به ذكر قصیده ای غراء در مدح حضرت عصمه الله الكبری فاطمه زهراء علیهاالسلام از منشئات مرحوم مبرور میرزا حسینخان سلماسی متخلص به حضوری (نامه فرهنگیان، تالیف محمد علی مصاحبی نائینی متخلص به عبرت، ص 383) خاتمه می دهیم:

فی مدیحه الزهراء علیهاالسلام


نه آرد نه آورده یزدان داور

بقدر و بقیمت چو زهرای أزهر


فرشته نخوانمش و حوری ندانم

كه حور و فرشته مر او راست چاكر


فرشته نه چون اوست پاكیزه طینت

نه حور جنان همچو او پاك گوهر


بخوانم گر او را چو حور و فرشته

روا باشدم گر بخوانی ستمگر


كجا حور را هست مرجان و لولو

فرشته كجا دارد از عزت افسر





همی قدر حور و فرشته فزاید

چو روبند خاكش بگیسو و شهپر


بود حوری انسی و حوران را

ز خاك در او بود زیب و زیور


در افتاده یك ذره از نور پاكش

بخورشید از آن گشته مهر منور


مهین مظهر عصمت كردگاری

بهین جفت و دخت ولی و پیمبر


اگر او نبودی خداوند یزدان

قرینه نكردی كسی را بحیدر


چنان گر علی شیر یزدان نبودی

نبودی مر او را كسی جفت و همسر


ایا مظهر عصمت كردگاری

الا ای جبیبه خداوند داور


تو دخت رسولی و عذرا بتولی

همی مام فرخنده شبیر و شبر


نه فخر تو باشد اگر فضه ی تو

بیمنت همی كرد ظرف مسین زر


همه خادمانند در خدمت تو

چه حوا چه ساره چه مریم چه هاجر





بگفتم كه عقلی و روحی و جانی

گر این هر سه میشد بعالم مصور


فدك بی تو غم نیست گر بینوا شد

ز بیداد آن دو عنود ستمگر


بدیدند كیفر بگیتی و بدهد

بدوزخ خداوندشان سخت كیفر


تو آن اختر كز برای تو ایزد

بكاخ ولایت در افكند اختر


تو هرچ آن بخوانی خداوند خواهد

یكی حاجتی دارم آن را برآور


نخستین خود از مرحمت كن شفاعت

گناها این بنده را روز محشر


روا نیست سوزد بنیران كسی كو

ترا مدح گو باشد و تهنیت گر


همت سخت سوگند بدهد حضوری

بحق پیمبر بساقی كوثر


كه بر گوی بر قائم آل احمد

محمد امام همام مظفر


ببخشد مراد مرا زان كه باشد

جهان تابع امر و نهیش سراسر





خدا داند و حجت الله قائم

كه این بنده در كار خود مانده مضطر


بغیر از توسل بدرگاه جودت

ندارد نداند همی جای دیگر


الا تا نگردد زمین مطبق

الا تا بگردد سپهر مدور


ترا از خداوند آید بهر دم

دو صد فیض و هر یك ز دیگر فزونتر