کد مطلب:300211 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:227

شرح


در این فصل شریف به چند امر اشارتی شده است:

یكی این كه صحف اصیل عرفانی در حقیقت و واقع تفسیر انفسی قرآن كریم اند؛ این امر اهمیت بسزا دارد و در آن دقت شایسته و توجه بایسته لازم است.

امر دوم كه قرآن كریم در لسان این طایفه كه مراد عارفان بالله اند، گاهی به كشف تام محمدی و گاهی به كشف اتم محمدی تعبیر شده است كه از وحی خطاب محمدی تعبیر به كشف تام یا كشف اتم محمدی می كنند؛ و كشف گشودن و باز كردن است، و منطق وحی از قوه قدسیه انسان ختمی صاحب عصمت موید من عندالله تعالی شانه حقایق را برای نفوس مستعده و شیقه بكمال مكشوف فرموده است.

باید بین كشف صاحب عصمت كه ادراك متن حقائق است و همان وحی الهی است. اعنی قرآن كریم كه كشف تام محمدی است، با كشف ارباب سیر و سلوك تمیز داده شود كه آن كشف وحی الهی است و معیار همه كشفهای دیگران است- یعنی هر كشفی را و هر صورت علمیه را مطلقا كه كشف صاحب عصمت اعنی قرآن كریم امضاء فرموده است مقبول است و الا فلا-. خدای سبحان درباره كشف تام محمدی صلی الله علیه و آله فرموده است: (لاتحرك به لسانك لتعجل به- ان علینا جمعه و قرءانه- فاذا قرانه فاتبع قرءانه- ثم ان علینا بیانه) (قیامت: 16- 19). و فرمود: (سنقرئك فلاتنسی) (الاعلی: 6) و آیات بسیار دیگر.

علامه قیصری را در فصل هفتم از فصول مدخل شرحش بر فصوص


الحكم شیخ اكبر، در مراتب كشف و انواع آن مطالب و دقائق بسیار ارزشمند است، و نیز در شرح فص یوسفی آن به نكات و لطائف بسیار مفید در این امر اشارت فرموده است.

امر سوم این كه بین انزال قرآن و تنزیل آن باید فرق گذاشت. در لغت عرب، انزال به معنی فرود آمدن شی ء به یكبارگی است و تنزیل به معنی فرود آمدن آن به تدریج است. قرآن كریم به همین ترتیب سور و آیات كه در دست مسلمانان است كه اول آن سوره حمد و آخر آن سوره ناس است در شب قدر بر قلب رسول الله صلی الله علیه و آله به صورت انزالی یعنی به یكبارگی نازل شده است؛ و پس از آن در مدت بیست و سه سال مطابق روی آوردن احوال و وقایع و حوادث به نزول تنزیلی نازل شده است؛ و پس از نزول تنزیلی هر آیه و سوره، پیامبر اكرم دستور می فرمود كه این آیه را در فلان آیات قرآن تنزیلی به وفق قرآن انزالی ترتیب و انسجام یافته است یعنی ترتیب آیات و سوره ها توقیفی است و همه بدستور جناب رسول الله بوده است، و قرآن واقعی انزالی همین است كه در دست مسلمانان است بدون هیچگونه نقصان و زیاده و تقدیم و تاخیر، و تفوه به تحریف قرآن كیف كان افتراء به كتاب الله و دین خدا است.

مثلا باتفاق مفسرین آخرین آیه ای كه بر پیغمبر اكرم نازل شده است آیه دویست و هشتاد و یك سوره بقره است: (و اتقوا یوما ترجعون فیه الی الله ثم توفی كل نفس ما كسبت و هم لایظلمون). غرضم این است كه این آیه ی كریمه به حسب تنزیل آخرین آیه است كه بر پیغمبر اكرم نازل شده است


و بفرمان آن حضرت آیه 281 سوره بقره قرار داده شده است كه آیات تنزیلی بر وفق صورت قرآن انزالی تنظیم شده است و انسجام یافته است. امین الاسلام طبرسی در تفسیر شریف مجمع البیان در بیان نزول آیه ی مذكور فرماید: «هذه آخر آیه نزلت من القرآن، و قال جبرئیل علیه السلام: ضعها فی راس الثمانین و الماتین من البقره عن ابن عباس و السدی...» تا این كه فرماید: «فعاش رسول الله صلی الله علیه و آله بعدها احد و عشرین یوما، و قال ابن جریح تسع لیال، و قال سعید بن جبیر و مقاتل: سبع لیال، ثم مات یوم الاثنین للیلتین خلتا من شهر ربیع الاول حین بزغت الشمس؛ و روی اصحابنا للیلتین بقیتا من صفر سنه احدی عشر من الهجره، و لسنه واحده من ملك اردشیر بن شیرویه بن پرویز هرمز بن نوشیروان...»

در نكته 573 كتاب هزار و یك نكته گفته ام: مرحوم طبرسی در تفسیر شریف مجمع البیان در بسیاری از مواضع در بیان ترتیب سور و ارتباط آیات سخن می گوید؛ این بیان راجع به قرآن انزالی است نه تنزیلی نجومی چه ترتیب سور و آیات به ترتیب تنزیلی نیست ولی به امر رسول الله صلی الله علیه و آله بعد از نزول هر سوره و آیه به همین ترتیب بین دفتین كه در میان تفصیلی آن را در رساله «فص الخطاب فی عدم تحریف كتاب رب الارباب» آورده ایم.

امر چهارم این كه همان گونه كه در ذیل امر سوم اشارتی شده است- تفوه به تحریف قرآن كیف كان افتراء به كتاب الله و دین خدا است، و تكذیب صریح به كلام خداوند متعال در خود قرآن است كه فرمود: (انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحفظون). آری قرآنی كه بر خاتم انبیاء محمد مصطفی صلی الله علیه و آله نازل شده است همین است كه در دست مسلمانان است.


این كمترین حسن حسن حسن زاد آملی در این موضوع خطیر و امر حیاتی جهانی مهمتر از هر مهم كه اساس مدینه فاضله انسانی است، رساله ای گرانقدر به عربی به نام «فصل الخطاب فی اثبات عدم تحریف كتاب رب الارباب» نوشته است. این رساله هم به صورت انفرادی، و هم با مجموعه ای از آثار به نام «هشت رساله عربی» كه یكی از آن رسائل همین رساله است مكرر به طبع رسیده است؛ و نیز یكی از رسائل مطبوع هشتمین كنفرانس بین المللی وحدت اسلامی مرداد 1374 ه ش =ربیع الاول 1416 ه ق در ایران، است. علاوه این كه به قلم رسا و شیوای روحانی گرانقدر جناب آقای عبدالعلی محمدی شاهرودی، به فارسی ترجمه شده است، و به همت مدیر محترم انتشارات قیام قم مكرر به طبع رسیده است. با این همه باز گوییم كه رساله یاد شده را اهمیتی بسزا در دفع افترای تحریف به كتاب الله سبحانه است.

امر پنجم عبارتی از جانب ام الائمه المعصومین عصمه الله الكبری سیده نساء العالمین فاطمه بنت رسول الله- صلوات الله و سلام الله علیها. نقل كرده ایم كه آن حضرت حمد می كند خدای سبحان را كه او را در هیچ مرحله معارف قرآن بیكران كه رسول الله فرمود هر حرفی از حروف آن را هفتاد هزار معنی است دو دل و سرگردان نگردانیده است، بلكه به آن مقام شامخ لیله القدری كه دارد صدر مشروح آن جناب علیهاالسلام وعای حقائق بیكران قرآنی است. این مطلب بسیار عالی در فصل نوزدهم كه در پیش است معنون می شود و لطائف و حقائقی درباره رتبه والای انسان گفته می شود.


عبارت مستطاب آن جناب را كه فرمود «الحمدلله الذی بنعمته بلغت ما بلغت...» از كتاب «فلاح السائل» جناب سید بن طاووس- قدس سره- نقل كرده ایم؛ در اواسط فصل نوزدهم آن فرماید: «و من المهمات عقیب الخمس الصلوات ما كانت الزهراء فاطمه سیده نساءالعالمین علیهاالسلام تدعو به، فمن ذلك دعاوها عقیب فریضه الظهر و هو: «سبحان ذی العز الشامخ المنیف، سبحان ذی الجلال الباذخ العظیم، سبحان ذی الملك الفاخر القدیم. و الحمدلله الذی ینعمته بلغت ما بلغت من العلم و العمل و الرغبه الیه و الطاعه لامره. والحمدلله الذی لم یجعلنی جاحده لشی ء من كتابه، و لامتحیره فی شی ء من امره و الحمدلله الذی هدانی الی دینه و لم یجعلنی اعبد شیئا غیره...»

به نكته 932 كتاب ما هزر و یك نكته، التفات بفرمایید: «زنی خدمت حضرت صدیقه علیهاالسلام رسید و سوالی كرد و جواب شنید تا ده سوال، خجلت كشید عرض كرد بر شما مشقت نباشد، فرمود: اگر كسی اجیر شود كه باری را به سطحی ببرد به صد هزار دینار آیا بر او سنگین است؟ عرض كرد نه، فرمود: من اجیر شده ام برای هر مساله به بیشتر از ما بین زمین و عرش كه از لولو پر شود».

و صورت این روایت در بحار (ط بیروت- ج 2- ص 3، و ط كمپانی- ج 1- ص 70 و 71) از تفسیر امام حسن عسكری علیه السلام بدین گونه نقل شده است:

«قال ابومحمد العسكری علیه السلام: حضرت امراه عند الصدیقه فاطمه الزهراء علیهاالسلام، فقالت: ان لی والده ضعیفه و قد لبس علیها فی امر صلاتها شی ء، و قد بعثتنی الیك اسالك، فاجابتها فاطمه علیهاالسلام عن ذلك، فثنت فاجابت، ثم ثلثت الی ان عشرت فاجابت، ثم خجلت من الكثره فقالت: لا


اشق علیك یا ابنه رسول الله، قالت فاطمه: هاتی و سلی عما بدا لك، ارایت من اكتری یوما یصعد الی سطح بحمل ثقیل و كراه ماه الف دینار یثقل علیه؟ فقالت: لا، فقالت: اكتریت انا لكل مساله باكثر من ملی ء ما بین الثری الی العرش لولوا فاحری ان لایثقل علی، سمعت ابی صلی الله علیه و آله یقول: ان علماء شیعتنا یحشرون فیخلع علیهم من خلع الكرامات علی قدر كثره علومهم و جدهم فی ارشاد عبادالله...»

شرح این فصل را به غزلی از دیوان جناب استادم آیه الله الهی قمشه ای- روحی فداه-، و نیز به غزلی از دیوان مرحوم ریاضی یزدی، در مدح و ستایش عصمت كبری صدیقه ی طاهره حضرت ام الائمه فاطمه علیهاالسلام خاتمه می دهیم.


مصطفی تاج است و حیدر تاجدار فاطمه

گوهر سبطین احمد گوشوار فاطمه


ایزد یكتا بساق عرش اعلی برنگاشت

نام پاك و عزت و شان و وقار فاطمه


ام سبطین است و جفت مرتضی سلطان دین

زهره برج رسالت مه عذار فاطمه


پیش سرو قامتش شرمنده طوبای بهشت

عرشیان تكبیر گویان بر شعار فاطمه


آسمان را دامن از در و گهر پر كرده اند

تاشبی از شوق گرداند نثار فاطمه





تا ابد گردد مشام اهل جنت مشكبو

زلف حور العین گر افشاند غبار فاطمه


معدن در ولایت منبع فیض خدا

در شفاعت عالمی چشم انتظار فاطمه


چون بمحشر بر شفاعت لب گشاید لطف دوست

بخشد از رحمت گناه دوستدار فاطمه


صد تبارك گفت نقاش ازل چون بر نگاشت

طلعت زیبا و زلف مشكبار فاطمه


زیور تاج امات زیب شاهان وجود

گوهر زهرا و در شاهوار فاطمه


طاهر طهر مطهر ظل نور لم یزل

آیت تطهیر نازل شد بدار فاطمه


زد الهی چنگ در دامان عصمت كز نشاط

مست ناب كوثر است از جویبار فاطمه


و اما سروده مرحوم ریاضی یزدی در مدح آن حضرت علیهاالسلام (دیوان- ص 190)

زهره ی زهراء علیهاالسلام


آن زهره ای كه مهر بنورش منور است

دردانه ی پیمبر و زهرای اطهر است





بر تارك زنان جهان تاج افتخار

بر گردن عروس فلك عقد گوهر است


بانوی بانوان جهان، سرور زنان

درج عفاف و عصمت كبرای داور است


او را پدر رسول خدا، صدر كائنات

او را علی ولی خداوند، همسر است


بحریست پر ز در و گهرهای شاهوار

یزدان ورا ستوده به قرآن كه كوثر است


كیهان تابش دو فروزنده آفتاب

گردون گردش دو درخشنده اختر است


خونی كه داد سرور آزادگان حسین

مرهون حسن و تربیت شیر مادر است


تا روزگار بوده و تا هست پایدار

عرش خدا ز زهره ی زهرا منور است


نوری كه زیب بخش مكان است و لامكان

از باختر فروغ رخش تا به خاور است


حورای انسی است و ز مشكین شمیم او

گیسوی حور و روضه ی رضوان معطر است


شهبانوی حجاز ولی كارخانه را

بافضه كنیز شریك و برابر است





در خانه ای كه جای قدمهای جبرئیل

گاه نزول وحی خدا، زیب و زیورست


از رنج كار آبله می زد به دست او

دستی كه بوسگاه لبان پیمبر است


در منتهای اوج بلاغت خطابه اش

آهنگ چون پیمبر و منطق چو حیدر است


این افتخار بس كه «ریاضی» به درگهش

عبد و غلام و بنده و مولا و چاكر است