کد مطلب:300216 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:214

ترجمه


بای نبوت تشریعی را از نبوت انبائی فرق گذاشت و آن دو را از یكدیگر تمیز داد، چه این كه نبوت تشریعی به رسول خاتم محمد صلی الله علیه و آله پایان یافت كه حلال او تا روز قیامت حلال است و حرام او تا روز قیامت حرام؛ و اما نبوت انبائی كه آن را نبوت عام و نبوت تعریفی و نبوت مقامی نیز گویند تا ابد مستمر است؛ از این سفره ابدی هر نفس مستعد تا ابد بهره مند است كه وحی انبائی را بشنود، پس بفهم.

آیا نمی بینی كه حضرت وصی امیرالمومنین امام علی علیه السلام در خطبه قاصعه فرموده است: نور وحی و رسالت را می بینم، و بوی رسالت را می بویم؟ و آیا نمی بینی كه پیامبر به وصی فرمود: همانا كه تو می شنوی آنچه را من می شنوم، و می بینی آنچه را من می بینم، جز این كه تو پیامبر نیستی ولكن تو وزیری و تو بر خیر هستی؟ و آیا نمی بینی آنچه را كه صادق آل محمد- صلوات الله علیهم- فرموده است: كمترین شناخت به امام این است كه او مانند پیامبر است جز این كه به درجه نبوت نیست؛ و وارث پیامبر است و طاعت او طاعت خدا و طاعت رسول اوست؟ بلكه پیامبر صلی الله علیه و آله فرموده است: دانشمندان امت من همانند پیامبران بی اسرائیل اند. و فرموده است: همانا برخی از بندگان خدا كه انبیاء و شهداء نیستند به علت مكانی و منزلتی كه از جانب خدا دارند، انبیاء و شهداء در قیامت از آنان غبطه می خورند. و مانند این روایت است حدیث دیگر كه: همانا خدای را بندگانی است كه انبیاء نیستند، ولی بسبب مقامات و قربشان به خدای تعالی انبیاء بحالشان غبطه می خورند.


مسعودی در مروج الذهب آورده است كه پس از رحلت حضرت وصی امام امیرالمومنین علی علیه السلام، امام حسن مجتبی به مردم فرموده است: قسم به خدا دوش مردی در میان شما قبض روح گردیده است كه پیشینیان جز به فضل نبوت بر او سبقت نگرفته اند، و آیندگان به پایه ی او نخواهند رسید.

بلكه سوره كهف قرآن كریم برای ما قصه یكی از بندگان خدای سبحان را با موسی كلیم الله كه از پیغمبران اولوالعزم علیهم السلام حكایت می كند كه آن دو- یعنی موسی كلیم الله و شاگرد و خادم او یوشع- بنده ای از بندگان ما را كه او از جانب خود رحمت و علم داده ایم (حضرت خضر علیه السلام) یافتند، موسی به خضر گفت: آیا پیروی كنم تو را بنابر این كه آنچه تو را آموخته اند مرا بیاموزانی؟

خضر گفت: تو هرگز نمی توانی با من شكیبایی كنی، چگونه شكیبایی می كنی بر آنچیزی كه از روی دانش بدان احاطه نكرده ای؟...»

پس باید بین انبیاء تشریع و بین انبیاء علم و سلوك، یعنی میان نبوت تشریعی و نبوت مقامی فرق گذاشت و از یكدیگر تمیز داد.

پس آن كسی كه عروج به منزل احسان روزیش شده است او را مقام مشاهده و كشف و عیان است و مقام مشاهده مقامی روحی است كه از مقامات پنجگانه نفس است. و این مقامات عبارت اند از ظاهر و باطن و قلب و روح و سر، چنان كه آنها را در این كلام سید اوصیاء امام علی مرتضی علیه السلام می یابی كه گفت: بار خدایا ظاهر مرا به طاعت خود، و باطن مرا به محبت خود، و قلب مرا به معرفت خود، و روح مرا به مشاهدت


خود، و سر مرا به استقلال اتصال حضرت خود نورانی گردان ای صاحب جلال و اكرام.

علاوه این كه نفس انسانی مانند سایر موجودات طبیعی و نفسی و عقلی نیست كه او را مقام معلوم در هویت و درجه معین در وجود بوده باشد، بلكه نفس انسانی دارای مقامات و درجات متفاوت است، و او را نشئات سابق و لاحق است و مر او را در هر مقام و عالمی صورتی است.

و در منطق قرآن فرقان تدبر بنما كه فرمود: زمانی كه یوسف علیه السلام به اشتداد رشد خود رسید او را حكم و علم داده ایم، و مانند این نیكوكاران را پاداش می دهیم.

احسان دارای سه مرتبه است: مرتبه نخست این كه بر هر چیز احسانی كنی و به نظر رحمت و شفقت بر موجودات بنگری؛ مرتبه دوم این كه عبادت به حضور تام باشد كه كان عابد پروردگارش را مشاهده می كند چنان كه رسول الله صلی الله علیه و آله فرموده است: احسان این است كه خدا را چنان عبادت كنی كه كان او را می بینی؛ و مرتبه سوم احسان این كه رفع این كان شود یعنی شهود رب با هر چیز در هر چیز، چنان كه خدای تعالی فرموده است: هر كس روی خود را بسوی خداوند واگذارد و حال آن كه در عمل خود نیكوكار باشد به دست آویز استوار چنگ در زده است یعنی كسی كه مشاهد حق تعالی درگاه تسلیم ذات و قلبش بسوی او سبحانه است.

نبوت مقامی اختصاص به مردان ندارد بلكه مردان و زنان در آن یكسان اند؛ خدای سبحان فرمود: و آنگاهی كه ملائكه گفتند ای مریم


خدای تو را برگزید و ترا پاك گردانید و ترا بر زنان عالمیان برگزید، حال كه مریم چنین است پس چه می پنداری به خامس اصحاب كساء فاطمه ی زهراء كه لیله القدر بوده است، و از كسانی كه خداوند پلیدی را از آنان برده است یعنی صاحب عصمت بوده اند؟!