کد مطلب:314259 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:230

سفارت
سفیر به معنای وكیل و نایب و نماینده ای است كه به روشنی و وضوح، آنچه را كه در مورد آن، وكالت و نیابت و نمایندگی دارد، به نحو مطلوبی به انجام برساند. راغب اصفهانی می گوید:

«السفیر الرسول بین القوم یكشف و یزیل ما بینهم من الوحشة فهو فعیل فی معنی فاعل و السفارة الرسالة...» [1] .

سفیر، فرستاده ای است كه دشمنی و وحشت را در میان قوم، زایل می كند. بنابراین، سفیر بر وزن فعیل و در معنی، اسم فاعل است و سفارت، به معنای رسالت است». در كتاب قاموس قرآن (ج 3، ص 272) می نویسد:

«سفیر به معنای فرستاده و نماینده است. راغب، علت تسمیه ی آن را كشف و ازاله



[ صفحه 85]



وحشت از بین قوم می داند... ولی ظاهرا علت تسمیه، همان اظهار و كشف مطالب باشد كه سفیر مطالب را آشكار می كند. جمع آن، سفراء است. مثل فقیه و فقها و آن را مصلح میان قوم نیز گفته اند».

در قرآن كریم، در وصف فرشتگان حامل پیام وحی چنین آمده است:

«كلا انها تذكرة، فمن شاء ذكره، فی صحف مكرمة، مرفوعة مطهرة، بایدی سفرة، كرام بررة». [2] .

مطابق این آیات فرشتگان حامل وحی، سفیرانی كریم و نیكوكارند.

در دنیای امروز، سفیر به نمایندگان سیاسی دولت ها در كشورهای دیگر می گویند. در حقیقت، سفارتخانه یك كشور در كشور دیگر، به منزله كل آن كشور و سفیر، نماینده ای است كه باید بیانگر تمام شئون مملكت و سیاست ها و طرح ها و برنامه های گردانندگان آن باشد و از راه گفتگوها و ملاقات ها و نشست ها و ارتباطاتی كه دارد، در راه رفع تنش ها و سوء تفاهم ها و ابهامات می كوشد و رنجش ها و بدبینی ها را از میان می برد. سخن سفیر، سخن دولت او و خط مشی و سیاست او عینا همان است كه از سوی دولت مركزی به او ابلاغ می شود.

به همین جهت است كه سفارت، از شأن و مقام و موقعیت والایی برخوردار است. بی احترامی و بی اعتنایی به او، بی احترامی و بی اعتنایی به كشور و دولت و ملت او محسوب می شود. چرا كه او خلاصه ملت خود و حافظ منافع و آبرو و سیاست دولت متبوع خود می باشد و هر لحظه كه روابط دو كشور به تیرگی می انجامد و راه تفاهم بسته می شود. دولت ها سفیران خود را از كشور یكدیگر احضار می كنند و تا هنگامی كه سوء تفاهمات رفع نشود، مبادله سفرا بی معنی است.

امام حسین علیه السلام مالك ملك دنیا و آخرت است. او را سلطنت و سیاستی است جاویدان و زعامتی است غیر قابل زوال.

او كه در دوران امامت پرشكوه خود و با هلاكت معاویه و روی كار آمدن یزید، موقعیتی تازه و مسئولیتی جدید پیدا كرده، با اجرای سیاستی خاص، باید در راه پیشبرد



[ صفحه 86]



امت اسلامی و شكوه بخشیدن به جهان اسلام گام بردارد. اعم از اینكه بر مسند قدرت ظاهری قرار بگیرد یا قرار نگیرد.

بنابراین، نخستین سفیر او حضرت مسلم بن عقیل علیهماالسلام است. او به حق، شخصیتی است كه می تواند سفیر امام حسین علیه السلام در كشور عراق باشد.

سفارت او همه جانبه است. یعنی: تمام كارهایی كه امام حسین علیه السلام باید در میان مردم كوفه و عراق انجام دهد، بر عهده ی اوست. او باید تمام اهداف دنیوی و اخروی، فردی و اجتماعی، اقتصادی و دفاعی سالار شهیدان را پیاده كند و برآورنده ی تمام آرمان های خداپسندانه آن بزرگوار باشد. او از مردم بیعت می گیرد. در راه استحكام بخشیدن قدرت دفاعی شیعیان و فراهم كردن سلاح و نیروهای جنگی تلاش می كند.

امر به معروف و نهی از منكر و اقامه جماعت و جمعه و احیای شعائر اسلامی و ارشاد و هدایت مردم، از وظایف حساسی است كه سفیر امام حسین علیه السلام باید تا زمان ورود او به كوفه انجام دهد. اما افسوس كه حضرت مسلم علیه السلام به شهادت رسید و برنامه های این سفیر والا مقام با شهادت او ناتمام ماند.

حضرت عباس علیه السلام نیز دومین سفیر است. او در مواقع حساس به عنوان سفیر امام حسین علیه السلام، نقش خود را به خوبی ایفا كرده است.

ما با توجه به بحث هایی كه علما و اندیشمندان مطرح كرده اند، موارد كاربرد سفیر را در زیر می آوریم:

الف: سفیر كسی است كه واسطه تبلیغ است.

جبرئیل كه پیام آور وحی بوده و احیانا فرشتگان دیگر كه از جانب خداوند مأموریت یافته اند تا پیامی را به یكی از انبیا برسانند، سفیرند.

پیامبران علیهم الصلاة و السلام نیز كه مأمورند پیام خداوند را به انسان ها برسانند، بر مسند سفارت الهی نشسته اند.

ب: سفیر كسی است كه در امری خاص یا عام، وكالت و نیابت دارد. این امر خاص یا عام، ممكن است دینی یا دنیوی باشد.

پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم، جعفر بن ابی طالب علیهماالسلام را به همراه مهاجران، به حبشه فرستاد تا منعكس كننده نظرات پیامبر اكرم صلی الله علیه



[ صفحه 87]



و آله و سلم باشد و پادشاه حبشه را دعوت به اسلام كند.

همچنین، حضرتش مصعب بن عمیر عبدری را به همراه اسعد بن زراره خزرجی به مدینه فرستاد تا اسلام را در میان مردم نشر دهد و زبان گویای اسلام در میان اوس و خزرج باشد.

امیرالمؤمنین علی علیه السلام نیز به عنوان سفیر دینی رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم به یمن فرستاده شد. این سفارت منشأ خیرات و بركات بسیار شد. به بركت حضور سفیر پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم در میان مردم یمن بود كه قبیله همدان و قبیله ی مذحج و برخی از قبایل دیگر به اسلام گراییدند.

لكن سفارت مسلم تنها در امر خاص تبلیغ دین نبود. بلكه او سفارتی دینی و سیاسی داشت وی باید در كوفه آن گونه عمل می كرد كه خود امام علیه السلام اگر حضور داشت، عمل می كرد.

ج: سفیر كسی است كه كاتب مخصوص است و ارسال و دریافت مكاتبات مربوط به زعما و زمامداران بر عهده ی اوست.

د: سفیر كسی است كه عهده دار فرو نشاندن آتش خشم و اختلاف در میان دو قوم یا دو ملت است.

افرادی بودند كه به همین معنی، سفیر پیامبر اكرم بوده اند، در واقعه حدیبیه، سفرایی میان پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم و مشركان مكه رفت و آمد كردند، تا آتش جنگ فرو نشست و پیمان صلح بسته شد.

در جنگ صفین نیز سفیرانی چند، میان امیرالمؤمنین علیه السلام و معاویه رفت و آمد كردند. برخی از اینان، از قاریان قرآن بودند. اما افسوس كه مبادله سفرا بی فایده بود و معاویه غدار به هیچ صراطی مستقیم نشد و جنگ درگرفت.

در ایام كوتاه خلافت امام حسن مجتبی علیه السلام نیز سفیرانی میان آن حضرت و معاویه مبادله شد و نتیجه این رفت و آمدها انعقاد پیمان صلحی بود كه از سوی معاویه شكسته شد. قبل از فرا رسیدن عاشورای حسینی، در سرزمین كربلا نیز سفیرانی میان امام حسین علیه السلام و عمر بن سعد مبادله شد.

یكی از این سفیران، قرة بن قیس حنظلی بود. اما از آنجا كه عمر بن سعد، آزادی



[ صفحه 88]



اراده نداشت، قبول پیشنهادهای امام و بستن پیمان صلح را منوط به این دانست كه از پسر مرجانه نظر خواهی كند. از آنجا كه وی لجوج و سركش بود و اهل تدبیر و سیاست و دینداری نبود، جز كشتن یا اسارت و تسلیم امام، هیچ پیشنهادی را قبول نكرد. غافل از اینكه امام حسین علیه السلام كسی نیست كه تن به خواری دهد و در مقابل متكبران خیره سر، تسلیم شود.

هـ: مفسری كه متكفل بیان امور مشكل و توضیح و رفع ابهام سیاست ها و طرح ها و مسائل و قوانین است.

به تعبیر دیگر: سفیر سخنگویی است كه از طرف دولت ها و احزاب و قوای مقننه و قضائیه، تعیین می شود: تا پاسخگوی سؤالات مردم و مطبوعات و خبرگزاریها باشد و در رفع ابهامات و بیان صحیح و دقیق مواضع آنها تلاش كند.

در برخی از زبان ها رئیس مجلس را سخنگوی مجلس می نامند. چرا كه اوست كه مواضع مجلس را بیان می دارد و نهادهای درون مجلس یعنی كمیسیون ها را به هم ربط و پیوند می دهد.

و: شخصیت بارزی كه همچون آفتاب دلیل بر آفتاب است و به گونه ای است كه هر گونه شك و تردیدی را از پیرامون خود می زداید و مخاطب، به سفارت او یقین پیدا می كند. همان گونه كه فرشتگانی كه بر پیامبران نازل می شدند، به گونه ای بودند كه هر گونه شك و تردید و اضطراب را از قلوب آنها می زدودند و انبیای الهی طلیعه ی آنها را همچون طلیعه شفق پذیرا می شدند و به تمام وجود، خود را در خدمت وحی الهی قرار می دادند.

اكنون با توجه به توضیحات بالا، باید بدانیم كه سفیر پیامبر یا امام باید از علم و حلم و عقل و آگاهی دینی برخوردار باشد. سفیر امام یا پیامبر در محدوده ی سفارت خود - كه یا عام یا خاص است - باشد شرایط لازم را داشته باشد.

امام عصر علیه السلام در دوران غیبت صغری، به علت فشار حكومت های جور، چهار سفیر برگزید كه به ترتیب، رابط میان آن بزرگوار و شیعیان بودند.

این سفرا عبارتند از:



[ صفحه 89]



1. ابوعمرو عثمان بن سعید اسدی كه به سال 254 یا 255 وفات كرده است.

2. محمد بن عثمان بن سعید كه در سال 304 یا 305 درگذشته است.

3. حسین بن روح كه در سال 326 از دنیا رفته است.

4. ابوالحسن علی بن محمد سمری كه در سال 329 هجری زندگی را بدرود گفته است.

در میان سفیران دینی ائمه اطهار علیهم السلام سفیری برتر از حضرت عباس علیه السلام نمی شناسیم. او به لحاظ علم و عقل و آگاهی یگانه روزگار بود.

هنگامی كه شمر به سرزمین كربلا می رسد و عمر بن سعد را در تنگنا قرار می دهد كه جنگ را آغاز كند یا فرماندهی لشكر را به وی واگذارد و ملاحظه می كند كه زاده سعد، خود آماده ی نبرد است، به نزدیك لشكر امام می آید و فریاد می زند كه فرزندان خواهرم: عبدالله، جعفر، عثمان و عباس كجایند؟

علت اینكه آنها را خواهرزاده خود می داند، این است كه حضرت ام البنین علیهاالسلام از قبیله ی بنی كلاب است. شمر نیز از همین قبیله است.

امام حسین علیه السلام، صدای شمر را شنید. دستور داد كه جوابش دهید. او اگر چه مردی فاسق است ولی با شما قرابت دارد.

حضرت عباس علیه السلام و برادران، شمر را پاسخ گفتند و پرسیدند كه چه كار داری؟ او گفت: ای خواهر زادگان من، شماها در امانید. از امام حسین علیه السلام فاصله گیرید و یزید را اطاعت كنید.

حضرت عباس علیه السلام به او فرمود: بریده باد دست هایت! لعنت بر امانی كه تو برای ما آوردی! ای دشمن خدا، ما را امر می كنی كه از برادر و مولای خود امام حسین علیه السلام دست برداریم و سر در اطاعت ملعونان و زادگان آنها درآوریم. آیا ما را امان می دهی و برای فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم امان نیست!

شمر خشمگین شد و به جایگاه شوم خود بازگشت. [3] .



[ صفحه 90]



عبدالله بن ابی المحل بن حزام برادرزاده حضرت ام البنین علیهاالسلام است و با حضرت عباس و برادرانش علیهم السلام خویشاوندی نزدیك دارد. هنگامی كه پسر مرجانه فرمان خطرناك شروع جنگ را می نوشت، او حضور داشت، از این رو خواست به عمه زادگان خود به زعم خود خدمتی كند. از ابن زیاد تقاضا كرد كه برای آنها امان نامه ای بنویسد. او هم قبول كرد و امان نامه نوشت.

اینجاست كه تفاوت معرفت و تعهد و ایمان افراد روشن می شود. عبدالله خوشحال شد . امان نامه را گرفت و به دست غلامش داد تا هر چه زودتر به كربلا برود و به عباس و برادرانش تحویل دهد. [4] .

هنگامی كه غلام نامه را به كربلا آورد و تحویل حضرت عباس و برادرانش علیهم السلام داد همگی همداستان گفتند: سلام ما را به دایی زاده ما برسان و بگو: ما را نیازی به امان ابن زیاد نیست امان خداوند از امان پسر سمیه بهتر است. [5] .

باری، با ورود نامیمون شمر به سرزمین كربلای معلی تمام دریچه های امید به صلح بسته شد و عصر تاسوعا از سوی عمر سعد دستور حمله و محاصره صادر گردید.


[1] المفردات: سفر.

[2] سوره ي عبس، آيه ي 11 تا 16.

[3] منتهي الامال، ج 1، ص 245.

[4] قهرمان علقمه، ص 255، اثر عالم فرزانه، حجت الاسلام والمسلمين استاد گرانقدر دكتر احمد بهشتي.

[5] قهرمان علقمه، از 239 الي 256 استفاده شده است، از دكتر احمد بهشتي به نقل از بررسي تاريخ عاشورا سخنراني هاي مرحوم دكتر آيتي، ص 110.