کد مطلب:314622 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:335

پیشگفتار
بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم و غاغصب حقوقهم و منكر فضائلهم و مناقبهم من الجن و الانس اجمعین من الاولین و الآخرین الی یوم الدین

قرآن كریم، ما را به بهره گرفتن از وسایل معنوی دعوت كرده می فرماید: «یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و ابتغوا الیه الوسیلة و جاهدوا فی سبیله لعلكم تفلحون» (مائده / 35): ای افراد با ایمان خود را از خشم و سخط الهی واپایید، و برای تقرب به او وسیله ای جستجو كنید، و در راه وی جهاد كنید، باشد كه رستگار شوید.

توسل به اسما و صفات حسنای الهی كه در كتاب و سنت وارد شده است، چنان كه می فرماید: «و لله الاسماء الحسنی فادعوه بها» (اعراف / 180): اسماء حسنی مخصوص خداوند است، پس خداوند را به وسیله ی آنها بخوانید. در ادعیه ی اسلامی، توسل به اسما و صفات الهی فراوان وارد شده است.

توسل به دعای صالحان كه برترین نوع آن توسل به ساحت پیامبران و اولیای



[ صفحه 6]



خاص خداوند است تا برای انسان از درگاه الهی دعا كنند.

قرآن مجید به كسانی كه بر خویشتن ستم كرده اند (گنهكاران) فرمان می دهد سراغ پیامبر روند و در آنجا هم خود طلب مغفرت كنند، و هم پیامبر برای آنان طلب آمرزش كند. و نوید می بخشد كه: در این موقع خدا را توبه پذیر و رحیم خواهند یافت، چنان كه می فرماید: «و لو انهم اذ ظلموا انفسهم جاؤوك فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحیما» (نساء / 62) در آیه ی دیگر، منافقان را نكوهش می كند كه چرا هرگاه به آنان گفته شود سراغ پیامبر بروند تا درباره ی آنان از خداوند طلب آمرزش كند، سرپیچی می كنند؟! چنان كه می فرماید: «و اذا قیل لهم تعالوا یستغفر لكم رسول الله لووا رؤوسهم و رأیتهم یصدون و هم مستكبرون» (منافقون / 5).

از برخی از آیات برمی آید كه در امت های پیشین نیز چنین سیره ای جریان داشته است. فی المثل، به صریح قرآن، فرزندان یعقوب (ع) از پدر خواستند بابت گناهانشان از خدا برای آنان طلب آمرزش كند و یعقوب نیز درخواست آنان را پذیرفت و وعده ی استغفار داد: «یا ابانا استغفر لنا ذنوبنا انا كنا خاطئین قال سوف استغفر لكم ربی انه هو الغفور الرحیم» (یوسف / 97 - 98).

ممكن است گفته شود: توسل به دعای صالحان در صورتی عین توحید (و یا لااقل مؤثر) است كه كسی كه به او توسل می جوییم در قید حیات باشد، ولی اكنون كه انبیا و اولیا از جهان رخت بربسته اند، چگونه توسل به آنان می تواند مفید و عین توحید باشد؟

در پاسخ به این سوال یا ایراد، دو نكته را بایستی یادآور شویم:

الف - حتی اگر فرض كنیم شرط توسل به نبی یا ولی حیات داشتن آنهاست،



[ صفحه 7]



در این صورت توسل به انبیا و اولیای الهی پس از مرگ آنان، تنها كاری غیر مفید خواهد بود، نه مایه شرك؛ و این نكته ای است كه غالبا از آن غفلت شده، و تصور می گردد كه حیات و موت، مرز توحید و شرك است! در حالی كه بر فرض قبول چنین شرطی (حیات انبیا و اولیا در هنگام توسل دیگران به آنان)، زنده بودن شخص نبی و ولی، ملاك مفید و غیر مفید بودن توسل خواهد بود، نه مرز توحیدی بودن و شرك آمیز بودن عمل!

ب - مؤثر و مفید بودن توسل دو شرط بیشتر ندارد:

1. فردی كه به وی توسل می جویند، دارای علم و شعور و قدرت باشد؛

2. میان توسل جویندگان و او ارتباط برقرار باشد؛ و در توسل به انبیا و اولیایی كه از جهان درگذشته اند، هر دو شرط فوق (درك و شعور، و وجود ارتباط میان ما و آنان) به دلایل روشن عقلی و نقلی، تحقق دارد.

در جایی كه به تصریح قرآن، شهدای راه حق حیات و زندگی دارند، مسلما پیامبران و اولیای خاص الهی كه بسیاری از ایشان خود نیز شهید شده اند: از حیات برتر و بالاتری برخوردارند.

بر وجود ارتباط میان ما و اولیای الهی دلایل بسیاری در دست است كه برخی را ذیلا یادآور می شویم:

1. همه مسلمانان در پایان نماز شخص پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) را خطاب قرار داده و می گویند: السلام علیك ایها النبی و رحمةالله و بركاته؛ آیا آنان به راستی كه «لغوی» انجام می دهند و پیامبر این همه سلام را نمی شنود و پاسخی نمی دهد؟!

2. پیامبر گرامی در جنگ بدر دستور داد اجساد مشركان را در چاهی ریختند. سپس خود با همه ی آنان سخن گفت. یكی از یاران رسول خدا عرض كرد: آیا با



[ صفحه 8]



مردگان سخن می گویید؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: شماها از آنان شنواتر نیستید. [1] .

3. رسول گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) كرارا به قبرستان بقیع می رفت و به ارواح خفتگان در قبرستان چنین خطاب می كرد: «السلام علی اهل الدیار من المؤمنین و المؤمنات. و بر اساس روایتی دیگر می فرمود: «السلام علیكم دار قوم مؤمنین» [2] .

4. بخاری در صحیح خود آورده است: روزی كه پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در گذشت، ابوبكر وارد خانه ی عایشه شد. سپس به سوی جنازه ی پیامبر رفته، جامه از صورت پیامبر برگرفت و او را بوسید و گریست و گفت: «بأبی أنت یا نبی الله لا یجمع الله علیك مؤتتین، أما الموتة التی كتبت علیك فقدمتها» [3] .

پدرم فدای تو باد ای پیامبر خدا، خدا دو مرگ بر تو ننوشته است. مرگی كه بر تو نوشته بود، تحقق یافت.

چنانچه رسول گرامی حیات برزخی نداشته و هیچگونه ارتباطی میان ما و او وجود ندارد، چگونه ابوبكر به او خطاب كرده و گفت: یا نبیی الله.

5. امیرمؤمنان علی (علیه السلام) آنگاه كه پیامبر را غسل می داد به او چنین گفت: بأبی أنت و أمی یا رسول الله لقد انقطع بموتك ما لم ینقطع بموت غیرك من النبوة و انبیاء و أخبار السماء... بأبی أنت و أمی اذكرنا عند ربك و «جعلنا من بالك» [4] پدر و مادرم فدای تو باد ای رسول خدا، با مرگ تو چیزی منقطع گردید، كه با مرگ



[ صفحه 9]



دیگران منقطع نگردیده بود؛ با مرگ تو رشته نبوت و وحی گسسته شد... پدر و مادرم فدای تو باد، ما را نزد خدایت به یادآور، ما را به خاطر داشته باش.

در پایان یادآور می شویم كه توسل به انبیا و اولیا صورت های مختلفی دارد كه مشروح آن در كتب عقاید بیان شده است. [5] .

این مطالب نقل شده، وظایف ما را نسبت به توسلات حضرت قمر بنی هاشم (علیه السلام) روشن می كند.


[1] صحيح بخاري، ج 5، باب قتل ابي جهل، سيره ابن هشام: 2 / 292 و غيره.

[2] صحيح مسلم، ج 2، باب ما يقال عند دخول القبر.

[3] صحيح بخاري، ج 2، كتاب الجنائز، ص 17.

[4] نهج البلاغه، بخش خطبه ها، شماره 235.

[5] منشور عقايد اماميه، شرحي گويا و مستدل از اهالي شيعه اثناعشري در يكصد و پنجاه اصل، از تأليفات حضرت آيت الله جعفر سبحاني.