کد مطلب:315488 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:229

شاعران
شاعران آزاده متمسك به اهل بیت (علیهم السلام) شیفته ی شخصیت ابوالفضل كه در اوج بزرگی و شرافت می درخشید، بودند و تحت تأثیر شخصیت بی مانند و صفات والای او قصاید زیبایی سرودند كه از شاهكارهای ادب عرب به شمار می رود. در اینجا پاره ای از آنها و شعرشان را نقل می كنیم:

1- كمیت: بزرگترین شاعر اسلام «كمیت اسدی» دلباخته ی عظمت ابوالفضل بود و در یكی از «هاشمیات» جاودانه ی خود چنین سرود: «... و ابوالفضل خاطره ی شیرین آنان، درمان جانها از دردهاست». [1] .

یاد ابوالفضل و سایر اهل بیت (علیهم السلام) نزد هر بزرگ منشی شیرین است؛ زیرا یادآوری فضیلت و كمال مطلق است. همچنین داروی جانها از بیماریهای جهل و غرور و دیگر بیماریهای روحی است.

2- فضل بن محمد: فضل بن محمد بن فضل بن حسن بن عبیدالله بن



[ صفحه 51]



عباس (علیه السلام) از نوادگان ابوالفضل، شاعری آسمانی و شیفته ی شخصیت نیای بزرگش پرچمدار كربلاست. در قصیده ای چنین می سراید:

«ایستادگی عباس را در كربلا روزی كه دشمن از همه سو دیوانه وار هجوم می آورد، به یاد می آورم. حمایت از حسین (علیه السلام) نموده و در نهایت تشنگی او را نگهبانی می كرد و روی نمی گرداند، سستی نشان نمی داد و پروانه وار به گرد وجود برادر می گشت. هرگز صحنه ای چون رفتارش با حسین - فضیلت و شرف بر او باد - ندیده ام. چه صحنه ی بی مانندی كه سرشار از فضیلت بود و جانشین او كردارش را تباه نكرده است». [2] .



این ابیات شجاعت و دلیری بی مانند ابوالفضل (علیه السلام) و نقش درخشان و افتخارآمیز او را درحمایت برادرش پدر آزادگان و دفاع از او با خون خود و سقایی خاندان او را به خوبی نشان می دهد. صحنه ای درخشانتر و زیباتر از این موضع و حضور بی مانند ابوالفضل در كنار برادرش وجود ندارد. مواضع و شخصیت ابوالفضل بر نواده اش «فضل» تأثیری شگفت آور دارد و او را شیفته كرده است؛ پس با قلبی آتشین و جانی سوخته، طی ابیات لطیفی جدش را چنین مرثیه می گوید:

«شایسته ترین كس برای گریستن بر او، رادمردی است كه حسین را در كربلا به گریستن واداشت؛ برادر و فرزند پدرش علی، ابوالفضل آغشته به خون. آنكه



[ صفحه 52]



در همه حال حق برادری را بجا آورد و مواسات كرد - كه از ثناگویی او عاجزیم - و در عین تشنگی، برادر را بر خود مقدم داشت». [3] .

آری، شایسته ترین مردمان برای بزرگداشت و گریستن بر او به سبب مصایب هولناكش، ابوالفضل سمبل ایستادگی و فضیلت است. امام حسین (علیه السلام) با شهادت برادر، كمرش شكست و بر او به تلخی گریست؛ زیرا مهربانترین و نیكترین برادر خود را از دست داده بود.

3- سیدراضی قزوینی: شاعر علوی سید راضی قزوینی شیفته ی شخصیت ابوالفضل (علیه السلام) می شود و چنین او را می ستاید:

«ای ابوالفضل! ای سرور فضیلت و ایستادگی و خویشتنداری! فضیلت جز تو را به پدری قبول نكرد. كوشیدی و به اوج عظمت و بزرگی دست یافتی، اما هر كوشنده ای به خواسته اش دست پیدا نمی كند. با عزت و سرافرازی و علو همت از پذیرفتن ظلم سرباز زدی و پیكان نیزه ها را مركب خود كردی». [4] .



ابوالفضل (علیه السلام) از بنیانگذاران فضیلت و ایستادگی در دنیای عرب و اسلام



[ صفحه 53]



به شمار می رود. حضرتش مراتب كمال را پشت سر گذاشت و به قله ی شرف و كرامت دست یافت و برای رهایی از ذلت و ظلم، پیكان نیزه ها را برگزید.

4- محمدرضا ازری: حاج «محمدرضا ازری» در قصیده ی شیوای خود به ذكر و ستایش از صفات گرامی قمر بنی هاشم كه قلب و عقل آزادگان را تسخیر كرده، پرداخته است و چنین می سراید:

«برای كسب یاد و نام نیك بكوش كه نام نیك بهترین سرمایه ی كریمان است.

آیا ماجرای كربلا را كه غبار پیكارش آسمان را تیره و تار و نبردش گوش فلك را كر كرده است نشنیده ای؟! روزی كه خورشید از شدت گردباد آن تیره شده و امام هدایت به ابوالفضل پناهنده شده بود».

در نخستین بیت، «ازری» آدمی را به كسب نام نیك فرامی خواند؛ زیرا تنها سرمایه ماندنی و پایدار همین ذكر جمیل است.

در دومین بیت به عبرت گرفتن از واقعه ی كربلا كه آتش فشان فضایل و رادمردیهای اهل بیت (علیهم السلام) است، دعوت می كند.

در سومین بیت، «ازری» ازپناه بردن سبط گرامی پیامبر اكرم و ریحانه ی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به حضرت ابوالفضل (علیه السلام) سخن می گوید.

به ابیات دیگر «ازری» كه در آنها از یاریها و دلاوریهای عباس در راه برادرش سخن می گوید توجه كنیم:

«چون شیری از كنام خود پاسداری كرد و بر دشمنان شورید، آری، هژبر «شری» [5] از بیشه خود دفاع می كند. كوبش شمشیرها، چونان تندر و رعدهای ابر سنگین بود، از شیرمردی كه با چهره ی خندان با انبوه دشمنان روبه رو می شود و با



[ صفحه 54]



غرور سرش را تقدیم مرگ می كند، سرافرازی كه در خانه ی ستم جایگیر نمی شود تا آنكه بر ستارگان چیره شود.

آیا قریش نمی دانست كه او پیشاهنگ هر دشواری و آزموده ی سختیها است؟!». [6] .

این ابیات بدقت، قهرمانیها و نقش درخشان حضرت ابوالفضل در دفاع از برادرش پدر آزادگان را تصویر می كند و غریدن و هجوم چون شیر حضرت را به صفوف دشمن و درهم شكستن حیوان صفتانی را كه برای دفاع از گرگان انسان نما جمع شده بودند نشان می دهد. ابوالفضل بدون توجه به انبوه دشمنان و سفلگان كه صحرا را پر كرده بودند، با چهره ای خندان به پیكارشان می رفت و در راه كرامت خود و عزت برادرش به آنان جام مرگ می نوشاند. قبایل قریش در این نبرد بود كه دریافتند، عباس مرد دشواریها و فرزند و دست پرورده ی علی (علیه السلام) است؛ آنكه بتهایشان را در هم شكسته و جاهلیتشان را نسخ كرده و به پذیرفتن اسلام وادارشان كرده است.

نظرات امامان معصوم و برخی از بزرگان ادب عرب را درباره ی ابوالفضل العباس (علیه السلام) در همین جا به پایان می بریم.



[ صفحه 55]




[1] الهاشميات:



و ابوالفضل ان ذكرهم الحلو

شفاء النفوس من اسقام



عجيب آنكه شارح ديوان، ابوالفضل را عباس بن عبدالمطلب معرفي مي كند (مؤلف).

[2] قمر بني هاشم، ص 147 به نقل از المجدي:



اني لا ذكرللعباس موقفه

بكربلاء و هام القوم يختطف



يحمي الحسين و يحميه علي ظما

و لا يولي و لا يشني فيختلف



و لااري مشهدا يوما كمشهده

مع الحسين عليه الفضل و الشرف



اكرم به مشهدا بانت فضيلته

و ما اضاع له افعاله خلف.

[3] الغدير، ج 3، ص 5:



احق الناس ان يبكي عليه

فتي ابكي الحسين بكربلاء



اخوه و ابن والده علي

ابوالفضل المضرج بالدماء



و من واساه لا يثنيه شي ء

و جادله علي عطش بماء.

[4]

اباالفضل يا من اسس الفضل والابا

أبي الفضل الا ان تكون له أبا



تطلبت اسباب العلي فبلغتها

و ماكل ساع بالغ ماتطلبا



و دون احتمال الضيم عزا و منعة

تخيرت اطراف الاسنة مركبا.

[5] «كنام» شيران در كنار فرات كه بعدها ضرب المثل شجاعت شد و گفته مي شد: كاسدالشري - (م).

[6]

فانهض الي الذكر الجميل مشمرا

فالذكر أبقي ما اقتنته كرامها



اوما اتاك حديث وقعة كربلا

اني وقد بلغ السماء قتامها



يوم ابوالفضل الستجاربه الهدي

و المشس من كدر العجاج لثامها



فحمي عرينته و دمدم دونها

و يذب من دون الشري ضرغامها



و البيض فوق البيض تحسب وقعها

زجل الرعود اذا اكفهر غمامها



من باسل يلقي الكتيبة باسما

و الشوس يرشح بالمنية هامها



و اشم لا يحتل دار هضيمة

او يستقل علي النجوم رغامها



او لم تكن تدري قريش انه

طلاع كل ثنية مقدامها.