کد مطلب:315716 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:312

پدر
درباره ی وی از عالم ربانی مرحوم حجةالاسلام و المسلمین حاج شیخ محمدابراهیم كلباسی نجفی اصفهانی الاصل و تهرانی المسكن متولد 1259 شمسی در نجف اشرف و متوفای 1322 در تهران [1] . بیان رسایی می آورم.

بیان آن مرحوم را با اندكی تصرف و ترجمه جملات عربی در اینجا نقل می نمایم می نویسد: [2] .

والد ماجدش امیرالمؤمنین،

و سید الوصیین،

و یعسوب الدین،

و نظام المسلمین و مولی الموحدین...

سپهر امامت،

و سلطان سریر كرامت،

واقف معارج لاهوت،

عارف مدارج ناسوت،



[ صفحه 15]



منبع عیون مشاهده،

و مجمع فنون مجاهده،

مظهر انوار فتوت،

مصدر آثار مروت،

فاتحه ی كتاب ولایت،

خاتمه ی مصحف وصایت،

مركز دائره ی سیادت،

قطب فلك سعادت،

شمع محفل فصاحت،

سرو چمن صباحت،

قاضی محكمه ی قضا و قدر،

صاحب راز سید البشر،

آیینه ی اسمای صفات الهی،

لایق مرتبه ی خلافت رهبری. [3] .

شخصیتی كه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در روز غدیر به ولایت وی تصریح نمود كه «من كنت مولاه فعلی مولاه» [4] هر كه من سرپرست او هستم پس علی سرپرست اوست، رادمردی كه این سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ویژه ی اوست:

«ما انتجبته و لكن الله اجتباه» [5] .

«من او را برنگزیدم بلكه خدای او را برگزید.»



تویی آن گوهر یكدانه كه در عالم قدس

ذكر خیر تو بود حاصل تسبیح ملك





[ صفحه 16]



«امین الله فی ارضه و حجته علی خلقه» [6] .

«امین خدا در روی زمین و حجت خدا بر آفریده هاست.»

تنها كسی كه به اتفاق شیعه و سنی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در مدح او فرمود:

«ان لاخی علی بن ابی طالب فضائل لا تحصی كثرة وان الجن و الانس لا یقدرون علی احصائها.»

«به درستی كه برای برادرم علی بن ابی طالب فضایلی است كه از جهت فراوانی در مقام شمارش به انجام نرسد و به تحقیق كه جن و انس در وقت شمردن آن را به پایان نخواهند رسانید.»

و در كتاب مشارق الانوار نقل كرده كه ابوذر از خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بیرون آمد، عمر به او رسید و گفت: چه كسی نزد پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم بود؟ گفت: كسی بود كه او را نمی شناختم، وقتی كه عمر آمد دید امیرالمؤمنین علی علیه السلام مشرف است، عرض كرد: یا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم! آیا شما نفرمودید كه آسمان سایه نینداخته و زمین برنداشته راستگوتر از ابی ذر؟ حضرت فرمود: چنین است كه گفته ام. عمر گفت: من امروز از ابوذر دروغ شنیدم از او سؤال كردم چه كسی نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بود، گفت: كسی بود كه او را نمی شناختم در عین حال كه علی علیه السلام را خوب می شناسد.

حضرت فرمود: راست گفته، علی علیه السلام را نمی شناسد مگر من و خداوند عزوجل.

و این كه ذكر گردید از طریق شیعه و سنی نقل شده است.

و در احتجاج طبرسی رحمه الله نقل شده است:

«سأل یحیی الاكثم أباالحسن العالم العسكری علیه السلام عن قوله تعالی: (ولو أن ما فی الأرض من شجرة اقلام و البحر یمده من بعده سبعة ابحر ما نفدت كلمات الله ان الله عزیز حكیم) [7] .



[ صفحه 17]



یحیی بن اكثم از امام حسن عسكری پرسید: معنای این آیه چیست كه خدا می فرماید: و اگر همه ی درختانی كه در زمین هستند، قلم و دریا و به كمك آن هفت دریای دیگر مركب شوند كلمات خدا تمام نشود كه خدا نیرومند و فرزانه است.

حضرت هفت دریا را بیان نمود و فرمود:

«نحن كلمات الله التی لا تدرك فضائلنا و لا تستقصی» [8] .

«ماییم كلمات خدا كه كسی به آنها دست نمی یابد و به آنها احاطه پیدا نمی كند.»

و از طرق عامه شیخ سلیمان بلخی حنفی در كتاب ینابیع المودة از سعید بن جبیر نقل نموده است: به ابن عباس گفتم: در ارتباط با اختلاف مردم درباره ی علی علیه السلام می پرسم.

ابن عباس گفت: ای پسر جبیر! از كسی می پرسی كه برای وی در یك شب، در شب چاه بدر سه هزار منقبت وجود داشت، سه هزار ملك از جانب خدای عزوجل بر او سلام دادند.

از وصی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و سرپرست حوض او و صاحب لوای او در محشر از من سؤال می نمایی.

«والذی نفس عبدالله بن عباس بیده لو كانت بحار الدنیا مدادا و اشجارها اقلاما و اهلها كتابا فكتبوا مناقب علی بن ابی طالب و فضائله ما احصوها».

«سوگند به آنكه جان عبدالله بن عباس در دست اوست اگر دریاهای دنیا مركب و درختان آن قلم و ساكنان آن نویسنده باشند و مناقب و فضیلت های علی بن ابی طالب علیهماالسلام را بنویسند از پایان بردن آن ناتوان مانند».

ابن ابی الحدید معتزلی اشاره به این جریان دارد در اشعاری كه سروده است:



[ صفحه 18]



یقولون قل فی علی مدائحا

فان انا لم امدحه قالوا معاند



فلو ان ماء البحر السبعة التی

خلقن مداد و السماوات كاغذ



و اشجار خلق الله اقلام كاتب

اذا الخط افناهن عادت عوائد



و كان جمیع الانس و الجن كتبا

اذا كل منهم واحد قام واحد



و خطوا جمیعا منقبا بعد منقب

لما خط من تلك المناقب واحد



به من می گویند درباره ی علی علیه السلام مدیحه سرایی نما، پس اگر مدیحه سرایی ننمایم خواهند گفت كه دشمن است.

پس اگر آب دریاهای هفتگانه ای كه خلق شده اند مركب گردد و آسمان ها كاغذ،

و درختانی را كه خدا آفریده است قلم شوند و همه آنها در نوشتن نابود گردند و باز خلق شوند،

و تمام جن و انس نویسنده گردند و اگر یكی از نوشتن دست بازدارد دیگری به جای او بنویسد،

و همه آنها منقبتی پس از منقبتی بنویسند از آن مناقب یكی نوشته نشود.

و شاعر شیعه گفته است:



اشجار شوند ار قلم و بحر مدادش

آرند دو صد قلزم و جیحون و فراتی



وآنگه ز ازل تا به ابد جمله نگارند

از صد یكی اوصاف نگنجد به صفاتی



هرگز نتوانند و نفهمند و نیابند

زان وصف اشاراتی زان مدح نكاتی



تا هست حیاتم به جهان مهر تو ورزید

بی حب تو ای شه چه حیاتی چه مماتی



محروم ز خویشم من بیچاره و لیكن

دلشاد از آنم كه شفیع عرصاتی



گیری ز كم دست من ای دست خداوند

اندر همه احوالم و اندر سكراتی



[ صفحه 19]




[1] مقدمه كتاب خصايص العباسيه، ص 15، به قلم عمادزاده اصفهاني.

[2] خصايص العباسيه، ص 61 - 64، چاپ مؤسسه انتشارات خامه.

[3] صفاتي كه در اين كلمات آمده برگرفته از روايات شيعه و سني است.

[4] به الغدير مراجعه شود.

[5] اميرالمؤمنين، فارسي، ص 126؛ عربي، ص 127.

[6] همان.

[7] لقمان/ 27.

[8] احتجاج طبرسي، ج 2، ص 258 و 259.