کد مطلب:318388 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:237

چکیده
حوزه علمیه قم در تاریخ معاصر ایران، با مدیریت آیت الله حاج شیخ عبدالكریم حائری و همیاری متدینین آگاه به شرایط سیاسی ایران شكل گرفت و در دوران مرجعیت عامه آیت الله بروجردی در راستای گسترش كمی و كیفی آن تلاش شد و بنیانهای آن تقویت گردید. پس از درگذشت آیت الله بروجردی علمای طراز اول حوزه علمیه قم با استفاده از شرایط فراهم شده با تشكیل جلسات مشترك و اتخاذ موضع مشترك ضمن ارتباط با علمای صاحب نفوذ سایر شهرها و با برخورداری از حمایت مراجع و شخصیتهای علمی حوزه های علمیه عتبات عالیات و استفاده از تجربیات نهضتهای معاصر و بازخوانی مقولات اندیشه سیاسی شیعه به پرورش و تربیت نسل جدیدی از روحانیانی پرداختند كه با اعزام آنان در ایام تبلیغی به اقصا نقاط كشور و استفاده از پایگاه های مذهبی، همچون مساجد و حسینیه ها توانستند زمینه های فكری جدیدی در اقشار مختلف به خصوص قشر جوان و تحصیل كرده جامعه فراهم آورند و با تكیه بر همیاری مردم، به دوره گفتمان استراتژی بقا و سیاست گریزی پایان دهند.



در نتیجه، حوزه علمیه قم در دوران شكوفایی خود ضمن غلبه بر متحجران توانست سیاستهای غیر اسلامی و متكی به مقتضیات نظام بین الملل رژیم شاه را به چالش بكشد و زمینه های گفتمان طرح عملی حكومت اسلامی را فراهم سازد.



بنابراین، حوزه علمیه قم با زعامت و رهبری بی بدیل، آگاه، شجاع، مدیر، مدبر و فرصت شناس همچون امام خمینی قدس سره با بهره گیری از همه ظرفیتهای موجود توانست مجموعه عناصر قدرت رژیم حاكم را كه قدمتی دوهزار و پانصد ساله داشت، با اتكای به مردم و با راهكارهایی همچون راهپیمایی، تظاهرات و اعتصاب مجبور به شكست نماید و در نظام دوقطبی شرقی و غربی حاكم بر نظام بین المللی با تحقق انقلاب اسلامی، نوع بدیعی از حاكمیت را به نام جمهوری اسلامی به جهانیان عرضه بدارد.



مقدمه

طرح تحقیق



انقلاب اسلامی ایران اگر هیچ ویژگی منحصر به فردی نداشته باشد، باز هم به عنوان یك تحول اجتماعی، توجه صاحب نظران را به خود جلب می نماید؛ در این زمینه، به دو عامل و ویژگی می توان اشاره كرد:



نخست: سقوط ناگهانی رژیم كاملاً مسلح شاه بود كه ماشین دولت را چنان حول محور خود جمع كرده بود كه هیچ كس، تصور فروپاشی آن را نمی كرد؛ به گونه ای كه «جیمی كارتر» رئیس جمهور ایالات متحده آمریكا، در سفرش به تهران در نهم دی ماه 1356 كه مصادف با شب اول ژانویه و سال نو میلادی بود، در تمجید از شاه گفت: «ایران به مثابه جزیره باثباتی می باشد كه در یكی از مناطق ناآرام جهان واقع شده است. این بهترین ستایشی است كه می توان از شما اعلی حضرت و رهبریتان، احترام، ستایش و عشقی كه مردمتان به شما ابراز می دارند، به عمل آورد.»(1) و حتی در دوران خروش انقلاب در شهریور ماه سال 1357، سازمان سیا به این جمع بندی رسید كه: «ایران نه تنها در یك موقعیت انقلابی قرار ندارد، بلكه حتی آثار و علائمی از نزدیك بودن شرایط انقلاب هم در آن به چشم نمی خورد.»(2) حتی پس از یك ماه از این ارزیابی، دستگاه اطلاعاتی آمریكا، سازمان تحلیل اطلاعات دفاعی وزارت دفاع ایالات متحده ارزیابی خود را از موقعیت رژیم شاه چنین گزارش نمود: «انتظار می رود شاه در ده سال آینده نیز همچنین فعّال در قدرت بماند.»(3)



در اواخر دولت آموزگار نیز تصوری از سقوط قریب الوقوع محمدرضا وجود نداشت و جناحهای مختلف حكومتهای آمریكا و انگلیس نمایندگان خود را برای ابراز پشتیبانی از رژیم شاه به تهران اعزام می داشتند، از جمله می توان به مسافرت وزیر دفاع انگلیس «فردریك مالی» در چهارم فروردین 1357 و «رونالد ریگان» نامزد حزب جمهوری خواه آمریكا در ششم اردیبهشت 57 و خانم «تاچر» رئیس حزب محافظه كار انگلیس در هشتم اردیبهشت همان سال به تهران اشاره كرد و حتی در شهریور 57 هنوز برای بسیاری احساس ثبات وجود داشت و بر این اساس، نخست وزیر چین «هواكوفنك» در هفتم شهریور و در دوران كابینه «شریف امامی» وارد تهران شد.(4)



دوم: فعّال شدن نیروهای انقلابی تحت رهبری روحانی سالمندی كه در ظاهر هیچ گونه حزب، ارتش و تشكیلاتی نداشت؛ و با سخنرانی، صدور اعلامیه و دعوت مردم به تظاهرات، راهپیمایی، اعتصاب و در نهایت، غیر قانونی خواندن سلطنت و رژیم پهلوی، دعوت از امیران ارتش برای پیوستن به انقلاب و حتی دستور فرار سربازان از پادگانها و دستور استعفا به نمایندگان مجلس و دیگر صاحب منصبان، به مردم نوید تشكیل جمهوری اسلامی را می داد.



به واسطه دو علت یا ویژگی فوق است كه می بینیم، انقلاب اسلامی از زوایای گوناگون مورد بحث قرار گرفته است و تئوریهای زیادی پیرامون آن ارایه شده است. امّا به نظر می رسد هیچ كدام از تئوریهای ارایه شده به تنهایی بیانگر ماهیت و عوامل انقلاب اسلامی نیستند و هر كدام از آنها بخشی از حقیقت را در بر دارند.



آنچه مهم و قابل تأمل است، اینكه در بین عواملی كه برای شكل گیری انقلاب بیان شده است، می توان به یك رُتبه بندی دست زد و نوعی اولویّت را به عامل مذهب و نهادی كه مظهر و متجلی كننده مذهب است، یعنی نوعی اولویّت برای حوزه علمیه قم در راستای تحقق انقلاب اسلامی قائل شد.



تاكنون در بیان تأثیر مذهب كه تبلور آن در حوزه های علمیه و نمادهای آن،یعنی مراجع تقلید و روحانیان، است مطالب مفیدی تدوین شده است؛ امّا در رهیافتهای چند وجهی، نظریه پردازان، رهیافتهای متفاوت و بعضاً متضادی را مطرح نموده اند كه می توان به رهیافتهای اقتصادی، روان شناختی، جامعه شناختی و فرهنگی اشاره نمود.



امّا نكته قابل تأمل برای چنین تحقیقی این است كه در بین نظریه های انقلاب اسلامی، نسبت به میزان تأثیر مذهب در شكل گیری انقلاب اسلامی با تمركز بر حوزه علمیه قم به عنوان یك نهاد مذهبی كه پرورش دهنده بخش اعظم از روحانیان و مبلغان شیعه و استادان و مدرسان علوم اسلامی و حتی خاستگاه مجتهدان و مراجع مذهب شیعه به شمار می آید، كمتر توجه شده است.



لذا این پژوهش در پی برجسته نمودن این مطلب است كه نقش حوزه علمیه قم در به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی ایران چگونه قابل بررسی است.



سازماندهی پژوهش



این كتاب در راستای بررسی نقش حوزه علمیه قم در پیروزی انقلاب اسلامی با یك مقدمه و چهار فصل و یك خاتمه سازماندهی می شود.



مقدمه: طرح تحقیق.



فصل اول: چارچوب نظری شامل چهار شرط بنیادین انقلاب: نارضایتی انقلابی از وضع موجود، گسترش اندیشه های سیاسی جایگزین، گسترش روحیه انقلابی و ایفای نقش توسط رهبری و ساختارهای متشكل می باشد كه با در نظر گرفتن كارهای هفت گانه ویژه رهبری انقلاب، یعنی تحریك نارضایتی ها در جامعه، بیان و تبلیغ اندیشه سیاسی جایگزین، تنظیم استراتژی و تاكتیكهای حركت انقلابی، تحریك روحیه انقلابی، ایجاد سامان سیاسی جدید، بسیج و به میان آوردن توده ها و تلاش برای رساندن انقلاب به اهدافش و همچنین پیروزی مجموعه عناصر قدرت انقلابیون به اضافه شكست مجموعه عناصر قدرت رژیم پهلوی كه حاصل آن پیروزی انقلاب اسلامی است. همچنین به بیان مفاهیم و متغیرها می پردازد.



فصل دوم: تأثیر بازخوانی بر تقویت قدرت اجتماعی حوزه علمیه قم و انسجام مردم را مورد بررسی قرار می دهد و بر این اساس، به تجدید حیات حوزه علمیه قم در تاریخ معاصر اشاره می كند و به بیان مواضع آیات عظام حائری و بروجردی می پردازد و سپس نقش امام خمینی قدس سره در ایجاد مواضع مشترك مراجع تقلید و علمای حوزه علمیه قم در مقابله با اقدامات خلاف شرع رژیم پهلوی را مورد بررسی قرار می دهد و در این راستا، به حادثه دوم فروردین 1342 و پیامدهای آن و سرانجام با عنوان از تبعید امام خمینی قدس سره تا پیروزی انقلاب اسلامی این فصل به پایان می رسد.



فصل سوم: با بررسی گفتمان سیاسی شیعه در ایران آغاز می شود. سپس بازخوانی مقولات سیاسی شیعه توسط حوزه علمیه قم، از جمله: تقیّه، امر به معروف و نهی از منكر، انتظار ظهور امام(عج)، حماسه حسینی، عاشورا و اجتهاد را شامل می شود.



فصل چهارم: با عنوان حوزه علمیه قم و رهبری انقلاب اسلامی به بیان اینكه چرا با وجود دیگر گروه های مخالف رژیم پهلوی، حوزه علمیه قم توانست نقش رهبری انقلاب را ایفا كند، پرداخته می شود و این پژوهش سرانجام با ارایه نتیجه گیری از فصلهای چهارگانه به پایان می رسد.



در پایان، از مسؤولان محترم مؤسسه آموزش عالی باقرالعلوم(ع) و استادان محترم حجةالاسلام والمسلمین آل غفور و دكتر ملكوتیان و مسؤولان محترم كنگره بزرگداشت شخصیت حضرت فاطمه معصومه(ع) و مكانت فرهنگی قم كه در تهیه و چاپ این كتاب تلاش نموده اند، تشكر و قدردانی می نمایم.

1 - صادق زيباكلام، پيشين، ص 92.

2 - جمعي از نويسندگان، انقلاب اسلامي و چرايي و چگونگي رخداد آن، ويراست سوم، قم: معاونت اساتيد و دروس معارف اسلامي، 1379، ص 144.

3 - مصطفي ملكوتيان، پيشين، ص 211.

4 - حسين فردوست، پيشين، صص 84-82.