کد مطلب:318480 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:251

چکیده
در این تحقیق سعی شده تا به این سئوال پاسخ داده شود كه آیت الله حاج شیخ عبدالكریم حائری در تحولات سیاسی - اجتماعی ایران چه نقش داشته است؟



پژوهش حاضر بر این فرضیه مبتنی می باشد كه آیت الله حاج شیخ عبدالكریم حائری با احیای حوزه علمیه قم و تربیت شاگردانی مجتهد، نقش اساسی در تحولات سیاسی - اجتماعی ایران داشته است.



آیت الله حائری با تأسیس حوزه علمیه قم توانست كار فرهنگی عمیقی را برای تقویت دین اسلام و مذهب تشیّع انجام دهد. ایشان به مدّت 15 سال در دوره رضاخان، حوزه علمیه قم را با تحمل مصائب و مشكلات فراوان اداره كرد.



حاج شیخ در مسائل اجتماعی نیز بسیار فعّال بود و آثار عمرانی و اجتماعی فراوانی را از خود به یادگار گذاشت. ایشان در برخورد با رضاشاه بسیار محتاط و دوراندیش بود؛ یعنی هیچگاه به صورت خشونت آمیز به مخالفت با او بر نمی خاست. زیرا نگران این مسأله بود كه بهانه به دست رضاشاه، جهت تخریب حوزه علمیه قم داده شود. حاج شیخ در سیاست خود موفّق بود. زیرا آسیب پذیری حوزه زیاد بود و در مقابل، رضاشاه از هیچ اقدامی در از بین بردن مخالفانش كوتاهی نمی كرد.



آیت الله حائری با صبر، بردباری، كفایت و درایت كار فرهنگی خویش را انجام داد و شاگردانی مجتهد تربیت كرد كه توانستند در تحولات سیاسی - اجتماعی ایران، نقش ممتازی را ایفاء نمایند كه از جمله آنها آیات عظام، صدر، خوانساری، حجّت، گلپایگانی، اراكی و بویژه امام خمینی بود كه توانست رهبری انقلاب اسلامی ایران را تا پیروزی نهایی عهده دار شود.



در جریان انقلاب اسلامی، حوزه علمیه قم، یكی از عوامل اصلی پیروزی انقلاب محسوب می شود بدلیل این كه رهبری این انقلاب یعنی امام از شاگردان و پرورش یافتگان حوزه علمیه قم بود كه به همت و پشتكار حاج شیخ تأسیس شد.



مقدمه



1- بیان مسأله:



در جوامع مذهبی و سنّتی، طبقه روحانی جایگاه خاصّی دارد. روحانیّت شیعه، بخصوص از عصر صفوی به بعد، مورد توجّه مردم ایران قرار گرفت.



در تاریخ معاصر، نقش روحانیون و علمای شیعه در ایران از برجستگی و درخشش خاصی برخوردار است. نقش علما و فقهای شیعه در دهه های اخیر چنان برجسته بوده است كه آنها توانستند رهبری نهضت عظیم اسلامی را به عهده بگیرند و انقلاب اسلامی ایران را در دهه پنجاه به پیروزی برسانند و سلطنت پنجاه و چند ساله پهلوی را ساقط كنند. باید توجّه داشت كه كانون اصلی این نهضت، حوزه علمیه قم بود.



حوزه ای كه در سال 1301 ه.ش توسط آیت الله حاج شیخ عبدالكریم حائری تأسیس شد. و این مرد بزرگ حدود 15 سال، ریاست این حوزه را به عهده داشت.



این پژوهش در صدد بررسی نقش آیت الله حائری در پیروزی انقلاب اسلامی از طریق تأسیس حوزه و تربیت شاگردانی مثل امام خمینی، بوده است.



2- علت انتخاب موضوع، اهمیت و فایده آن



یكی از تحولات مهم اوایل سده 14 ه .ش تأسیس حوزه علمیه قم به دست آیت الله حاج شیخ عبدالكریم حائری می باشد. شاید در هنگام تأسیس این حوزه، هیچ كس فكر نمی كرد كه این حوزه، چنان قدرت پیدا كند كه بتواند مبارزه، علیه خلف رضاخان را تا پیروزی نهایی رهبری كند. امّا پرچمی را كه آیت الله حائری برافراشته بود بعدها به دست شاگرد پرورش یافته او «امام خمینی» افتاد و ایشان توانست ضمن سرنگونی محمدرضا شاه، حكومت اسلامی را مستقر سازد.



از آنجا كه نقش آیت الله حائری در پیروزی انقلاب اسلامی ایران، كمتر مورد توجه واقع شده و به صورت یك تحقیق و پژوهش مستقل، مورد بررسی و ارزیابی قرار نگرفته است لذا این پژوهش بر این مبنا انجام می شود كه نقش ایشان به صورت علمی مورد ارزیابی قرار گیرد. اهمیت و فایده آن این است كه نشان می دهد كه در تحولات تاریخی تنها نباید به علل نزدیك توجّه كرد، بلكه باید علل و عوامل دور را هم مدّنظر قرار داد.



3- معرّفی و نقد منابع:



تاكنون محققان زیادی در مورد آیت الله حائری تحقیق كرده اند. نویسندگان بزرگی همانند شیخ آقابزرگ تهرانی در كتاب «نقباءالبشر» و محمّد علی مدرّس در «ریحانةالادب» درباره زندگی و خصوصیّات آیت الله حائری، به تفصیل بحث نموده اند و نیز محمّد شریف رازی (از شاگردان آیت الله حائری) در كتابهای «آثار الحجّة» و «گنجینه دانشمندان» جزئیّات زندگی آیت الله حائری را مورد بحث و بررسی قرار داده است. در كتاب «تاریخ یزد» تألیف عبدالحسین آیتی هم مطالب مفیدی درباره حاج شیخ عبدالكریم حائری یافت می شود.



كتابهای «فقهای نامدار شیعه» از عقیقی بخشایشی و «آیت الله مؤسّس» از علی كریمی جهرمی نیز دارای مطالب مفید و ارزنده ای درباره آیت الله مؤسّس می باشند، اما كتاب های یاد شده عمدتاً به توصیف حوادث و مراحل زندگی حاج شیخ پرداخته اند و كمتر به تحلیل و بررسی پدیده های تاریخی عصر ایشان می پردازند و نقش آیت الله حائری در این حوادث به خوبی نشان داده نشده است. بعلاوه، در پژوهشهای گذشته، از مواضع سیاسی آیت الله مؤسس، تصویر روشنی ارائه نشده است. خاطره نویسان عصر آیت الله حائری هم مطالب مهمّی را در رابطه با معظّمٌ له بیان كرده اند، از جمله آنها می توان به خاطرات حسن اعظام قدسی اشاره كرد كه مطالب مهمی درباره آیت الله حائری و خدمات اجتماعی ایشان آورده است. «خاطرات سیاسی فرّخ» كه موضع گیری حاج شیخ درباره اوقاف و نارضایتی ایشان نسبت به سوءاستفاده دولت از اوقاف، در این كتاب منعكس شده است. محسن صدر در كتاب «خاطرات صدر الاشراف» نگرانی عمیق آیت الله حائری را درباره تسلّط انگلیس بر جهان اسلام، بازگو می كند.



از كتاب «تشیّع و مشروطیّت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق» نیز در نگارش این كتاب استفاده شده است. این كتاب را دكتر عبدالهادی حائری از نوادگان حاج شیخ به رشته تحریر درآورده بنابراین شناخت بهتری نسبت به زندگینامه آیت الله حائری داشته است.



در این كتاب از كتاب «تاریخ بیست ساله ایران» تألیف حسین مكّی نیز استفاده زیادی شده است. نویسنده مذكور یكی از كارشناسان تاریخ معاصر بود و چون سر سپرده حكومت پهلوی نبود، لذا توانسته حقایق تاریخی این دوره را، تا حدودی نشان دهد. و همچنین از فصلنامه «یاد» هم استفاده زیادی شده است. (از منابع دیگری هم استفاده شده است، كه در جای خود ذكر می شوند).



با وجود این كه تحقیقات زیادی درباره آیت الله مؤسّس انجامشده است و بهمهمّ ترین آنها اشاره گردید، نقش ایشان، به خصوصدر پیروزی انقلاب اسلامی ایران، چنانكه باید و شاید، موردپژوهش و تحقیق قرار نگرفته و به صورت یك موضوع مستقل مطرح نشده است.



تحقیقات انجام یافته درباره ایشان، بیشتر معطوف به جنبه های فقهی و اخلاقی و به ندرت به صورت جسته و گریخته، سیاسی و اجتماعی بوده است كه نقشِ سیاسی و اجتماعی ایشان به طور كامل، بررسی نشده است. در سالهای اخیر، دو كتاب درباره این مرد بزرگ تألیف شده است از جمله:



1- «حاج شیخ عبدالكریم حائری» به كوشش عمادالدین فیّاضی.



2- «شیخ عبدالكریم حائری، نگهبان بیدار» به كوشش سعید عبّاس زاده.



كتاب اوّل تحقیقی و كتاب دوم تبلیغی نوشته شده است.



این دو كتاب، بر خلاف بررسی ابعاد شخصیتی آیت الله مؤسّس، از نظر تأثیرگذاری ایشان در انقلاب اسلامی ایران، حقّ مطلب را به طور كامل به جا نیاروده اند. لذا جای یك تحقیق جدّی در این زمینه خالی است. به همین علت، نگارنده در صدد روشن ساختن نقش ایشان در تحوّلات سیاسی - اجتماعی ایران و به خصوص در پیروزی انقلاب اسلامی ایران می باشد.



4- سئوال اصلی پژوهش:



آیت الله حاج شیخ عبدالكریم حائری در تحولات سیاسی - اجتماعی ایران چه نقشی داشته است؟



5- فرضیه های پژوهش:



آیت الله حاج شیخ عبدالكریم حائری با احیای حوزه علمیه قم و تربیت شاگردانی مجتهد نقش اساسی در تحوّلات سیاسی - اجتماعی ایران داشته است.



6 - سئوالات فرعی پژوهش:



1- نخبگان چه نقشی در تحوّلات جوامع ایفاء می كنند؟ 2 - شیخ عبدالكریم حائری چه كسی بود و در تأسیس حوزه علمیّه قم چه نقشی داشت؟ 3 - اوضاع سیاسی - اجتماعی ایران در زمان آیت الله حائری چگونه بوده است؟ 4- موضع گیری های شیخ در تحوّلات سیاسی - اجتماعی ایران چه بوده است؟ 5- نقش شاگردان شیخ و به خصوص امام خمینی در تحوّلات سیاسی - اجتماعی ایران چه بوده است؟ 6 - اساتید شیخ چه كسانی بودند؟ 7- شیخ چه آثاری از خود بجاگذاشته است؟



7- پیش فرض های پژوهش:



دین و علمای دینی در تحوّلات سیاسی - اجتماعی ایراننقش داشته اند.



8 - اهداف پژوهش:



این پژوهش در صدد روشن ساختن یكی از علل دور انقلاب اسلامی ایران یعنی تأسیس حوزه علمیه قم به دست آیت الله شیخ عبدالكریم حائری می باشد. حوزه ای كه هم اكنون هم، یكی از حامیان قوی نظام اسلامی است. ضرورت این پژوهش اینست كه نشان می دهد كه چگونه تضعیف و یا تقویت حوزه، نقش مستقیمی در تداوم و یا شكست نظام اسلامی دارد.



9- روش گردآوری اطلاعات و داده ها:



روش پژوهش، تحلیلی است یعنی بررسی ابعاد گوناگون نقش آیت الله حائری در تحولات سیاسی - اجتماعی ایران با استفاده از اسناد و مدارك تاریخی.



10- سازمان دهی پژوهش:



در مقدمه، طرح تحقیق خواهد آمد. برای شناخت بهتر موقعیت و نقش آیت الله حائری در تحوّلات سیاسی - اجتماعی ایران، به بررسی اوضاع زمانه او در فصل اول خواهیم پرداخت.



در فصل دوم برای پی بردن به چگونگی تكوین شخصیت علمی، اجتماعی و سیاسی حاج شیخ، مروری كوتاه خواهیم داشت به زندگینامه و خدمات اجتماعی ایشان و همچنین زندگینامه اساتید بزرگ معظّمٌ له. برای آگاهی از موضع گیری های آیت الله مؤسس در تحوّلات سیاسی - اجتماعی ایران و نیز تحلیل و بررسی این موضع گیری ها فصل سوم را خواهیم نگاشت. فصل چهارم برای بررسی نقش شاگردان بزرگ حاج شیخ و به خصوص امام خمینی در تحوّلات ایران اختصاص خواهد یافت.





1) فرهاد رستمي، پهلوي ها (خاندان پهلوي به روايت اسناد)، ج اوّل (رضاشاه)، چاپ اوّل، تهران، مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران بنياد مستضعفان و جانبازان 1378، ص 27.

2) سيروس غني، ايران: برآمدن رضاخان، برافتادن قاجار و نقش انگليسيها، ترجمه حسن كامشاد، چاپ دوم، تهران، انتشارات نيلوفر، 1378، ص 400.

3) همان، ص 401.

4) همان، ص 402.

5) همان، صص 404 و 405.

6) محمود طلوعي، پدر و پسر (ناگفته ها از زندگي و روزگار پهلوي ها)، چاپ اوّل، تهران، نشر علم، 1372، ص 225.

7) همان، ص 239.

8) همان، صص 241 و 242.

9) همان، صص 242، 243، 244، 245و 246.

10) همان، ص 246.

11) در كتاب «علما و رژيم رضاشاه»، نوشته حميد بصيرت منش، چاپ اوّل، تهران، مؤسسه چاپ و نشر عروج، 1376، ص 244، اين واقعه در نوروز 1307 ه.ش ذكر شده ا ست.

12) محمود طلوعي، داستان انقلاب، چاپ پنجم، تهران،نشر علم، 1375، صص 125، 126 و 127.

13) باقرعاقلي، روزشمار تاريخ ايران از مشروطه تا انقلاب اسلامي، ج اوّل، چاپ چهارم، تهران، نشر گفتار، 1376، ص 235.

14) حميد بصيرت منش، پيشين، صص 330 و 331.

15) محمود طلوعي، پدر و پسر، پيشين، ص 261.

16) دكتر سيّدجلال الدين مدني، تاريخ سياسي معاصر ايران، ج اوّل، قم، دفتر انتشارات اسلامي وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1361، صص 118و 119.

17) در برخي از منابع «تامرادي» ذكر شده است. (كتاب پدر و پسر نوشته محمود طلوعي، پيشين، چاپ ششم، 1376، ص 264.)

18) دكتر باقر عاقلي، رضاشاه و قشون متّحدالشكل، چاپ اوّل، تهران، نشر نامك، 1377، صص 46 -48.

19) محمود طلوعي، پدر و پسر، پيشين، ص 265.

20) يرواند آبراهاميان، ايران بين دو انقلاب، ترجمه احمد گل محمدي، محمدابراهيم فتاحي و ليلايي، چ پنجم، تهران، نشرني، 1379، صص 176و 177.

21) نيكي آر، كِدي، ريشه هاي انقلاب ايران، ترجمه دكتر عبدالرحيم گواهي، چاپ دوّم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1375، ص 186.

22) همان، ص 193.

23) دكتر محمدعلي همايون كاتوزيان، اقتصاد سياسي ايران از مشروطيت تا پايان سلسله پهلوي، ترجمه محمدرضا نفيسي و كامبيز عزيزي، چاپ ششم، تهران، نشر مركز، 1377، صص 163و 164.

24) باقر عاقلي، روز شمار تاريخ ايران از مشروطه تا انقلاب اسلامي، پيشين، ص 269.

25) دكتر باقر عاقلي، تيمور تاش در صحنه سياست ايران، چاپ دوم، تهران، سازمان انتشارات جاويدان، 1372، ص 331.

26) اسماعيل رزم آسا، قضاوت تاريخ، چاپ اوّل، تهران، نشر علم، 1377، ص 427.

27) حسين مكي، تاريخ بيست ساله ايران، ج پنجم، چ چهارم، تهران، انتشارات علمي، 1374، ص 532.

28) دكتر باقر عاقلي، نخست وزيران ايران، چاپ اوّل، تهران، سازمان انتشارات جاويدان، 1370، ص 435.

29) محمود طلوعي، پدر و پسر، پيشين، ص 317.

30) باقر عاقلي، روز شمار تاريخ ايران (1) (از مشروطه تا انقلاب اسلامي)، پيشين، صص 286 و 287.

31) 17 ديماه صحيح است.

32) دكتر سيّد جلال الدين مدني، پيشين، ص 120.

33) محمود طلوعي، پدر و پسر، پيشين، ص 326.

34) حميد بصيرت منش، پيشين، صص 260 و 261.