کد مطلب:321233 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:207

جواب
ما الحمدلله معجز بودن قرآن را تصدیق داریم و شبهه در آن نیست ولی تو خود ای ناظر انصاف بده كه كسی كه مصدق این آیات باشد آیا در صدد اثبات حقیت و معجز بودن كتاب دیگر مثل بیان میرزا علی محمد بر می آید والله كه این جماعت گویا علاوه بر انكار اسلام مجنون هم باشند كه همان آیاتی كه صریحا بر خود آنها رد می كند آنها را دلیل خود می شمرند ملاحظه كن كه از جمله آیه است كه خداوند می فرماید و ان كنتم فی ریب مما نزلنا علی عبدنا فاتوا بسورة من مثله و ادعوا شهدائكم من دون الله ان كنتم صادقین فان لم تفعلوا و لن تفعلوا فاتقوا النار التی وقودها الناس والحجارة اعدت للكافرین این آیه مباركه را ذكر می كند با اینكه صریح آن است كه مثل آن را نمی آورید و نخواهید آورد آن وقت از این می خواهد نتیجه بگیرد كه بیان میرزا علی محمد مثل قرآن است بلكه بهتر از آن و اگر چه در صدد نبودم كه در اینجا تفصیلی بدهم زیرا كه اگر بنا بگذارم كه بر هر كلمه هر چه وارد می آید ذكر كنم حجم كتاب از اندازه خارج می شود و ناظرین را ملال می گیرد اما چكنم كه تلبیس این جماعت اینقدر است كه سكوت ما را دلیل عجز یا تسلیم می شمرند و لابد باید احقاق حق و ابطال باطل را نمود تا هر كس را كه خداوند خواسته هدایت فرماید پس عرض می كنم كه در تفسیر برهان سید هاشم بحرینی تو بلی علیه الرحمه نقل كرده است از حضرت موسی بن جعفر (ع) كه فرمود پس چونكه خداوند مثلها زد از برای كافرین مجاهدین كه دفع كننده بودند مر نبوت محمد (ص) را و ناصبین و منافقین از برای رسول خدا كه دفع كننده بودند از برای آنچه فرمود در شان برادرش علی (ع) كه دفع كننده بودند اینكه آنچه فرمود از جانب خدا باشد كه آنها آیات محمد (ص) بود و معجزات او از برای محمد (ص) به علاوه آیاتی كه بیان فرموده بود از برای علی (ع) در مكه و مدینه و زیاد نكردند آن جماعت مگر سركشی و طغیان را فرمود خدای تعالی و ان كنتم فی ریب مما نزلنا علی عبدنا اگر در شك هستید از آنچه نازل كردیم بر بنده خود تا اینكه انكار كردید اینكه محمد (ص) رسول خدا باشد و اینكه بر او نازل شده كلام من باشد با اظهار من بر او در مكه آیات باهرات را مثل ابری كه سایه بر سر او می افكند در سفرهای او و جماداتی كه بودند كه بر او سلام می كردند از كوهها و سنگها و درختها و مثل دفع كردن كسانی را كه قصد قتل او را كردند و كشتن او ایشان را و مثل اند و درخت كه از هم دور بودند و به هم پیوستند پس نشست پشت آنها به جهت قضا حاجت خود بعد به جای خود برگشتند هم چنانكه بودند و مثل خواندن او درخت را پس آمد او را در حالتی كه اجابت می نمود و خاضع و ذلیل بود پس امر كرد او را برجوع كرد در حالی كه سامع و مطیع بود پس بیاورید ای معشر قریش و یهود و ای معشر نواصب كه اسلام را به خود بسته اید و از آن بری هستید
و ای معشر عرب فصحاء بلغاء صاحبان السن به سوره از مثل آن یعنی از مثل محمد (ص) مثل مردی از خودتان كه نه بخواند و نه بنویسد و نه درس بدهد كتابی را و نه آمد و شد نزد عالمی بكند و نه تعلیم از احدی بگیرد و شما در سفرها و حضر او را می شناسید و چهل سال اینطور در میان شما مانده بعد آورده شده جوامع علم را حتی علم اولین و آخرین را پس اگر شما در شكید از این آیات پس بیاورید از مثل این مرد مثل این كلام را تا اینكه ظاهر بشود اینكه او دروغگو است هم چنانكه گمان می كنید به جهت اینكه هر چه از نزد غیر خدا باشد پس زود باشد كه یافت بشود از برای او نظیری در سایر خلق خدا و اگر هستید ای معاشر قراء كتب از یهود و نصاری دو شك از آنچه آورده است شما را به آن محمد (ص) از شرایع خود و از نصب كردنش برادر خود را كه سید الوصیین است وصی از برای خود بعد از آنكه به تحقیق كه ظاهر كرده است از برای شما معجزات خودش را كه بعضی از آنهاست كه ذراع مسمومه با او تكلم كرد و گرگ با او سخن گفت و چوب به سوی او ناله كرد در حالتی كه بر منبر نشسته بود و دفع كرد خداوند از او سمی را كه یهود در طعام خود كرده بودند و بلا را به خود آنها برگردانید و خود شما را به آن هلاك كرد و بركت داد و بسیار نمود طعام كم را پس بیاورید یك سوره از مثل قرآن از توریة و انجیل و زبور و صحف ابراهیم و كتابهای چهارده گانه پس بدرستی كه شما نمی یابید در سایر كتب خدا سوره مثل سوره از این قرآن كه چگونه می شود كه كلام محمد (ص) كه نقل كرده شده است افضل از سایر كلام خدا و كتب او باشد ای گروههای یهود و نصاری بعد از آن فرمود به جماعت ایشان كه بخوانید شهداء خود را از دون خدا یعنی بخوانید بتهای خود را كه عبادت می كنید ای مشركین و بخوانید شیاطین خود را ای نصاری و یهود و بخوانید قرنیهای خود را از ملحدین ای منافقین مسلمین از كسانی كه نصب عداوت آل محمد (ص) كه طیبین هستند نمودند و سایر اعوان خود را بر اراده ی خودتان اگر شما راست می گوئید اینكه محمد (ص) قرآن را از پیش خود می گوید و خدا بر او نازل نكرده و اینكه آنچه ذكر كرده از فضل علی (ع) بر جمیع امتش و سیاست آنها را به گردن او گذاشته به امر خدای احكم الحاكمین نیست پس بعد از آن فرمود خداوند پس اگر نكردید یعنی نیاورید ای كسانی كه غلبه می جوئید پرورنده عالمیان و نخواهید آورد یعنی این هرگز نخواهد شد از شما ابدا پس بپرهیزید آتشی را كه وقود آن و حطب آن مردم هستند و سنگ كه افروخته می شود و عذاب است آن بر اهلش و مهیا شده است آن از برای كافرین مكذبین به كلام او و نبی او و نصب عداوت نموده اند از برای ولی او و وصی او فرمود پس بدانید به عجز خودتان از این كه آن از نزد خداست و اگر از قبل مخلوقین بود شما قادر بر معارضه آن بودید و بعد از آن كه عاجز شدند بعد از تقریع و تحدی فرمود خداوند قل لئن اجتمعت الأنس و الجن علی ان یاتوا بمثل هذا القرآن لا یاتون بمثله ولو كان بعضهم لبعض ظهیرا تمام شد حدیث
شریف و در بحار همین حدیث را بعینه از تفسیر حضرت امام حسن عسكری (ع) نقل نموده است یك نفر مسلمان می خواهم كه ملاحظه این حدیث شریف را بكند و ببیند كه اولا حضرت امام حسن عسكری از موسی بن جعفر روایت می فرماید و این همه معجزات را به پیغمبر (ص) نسبت می دهد آیا این هم مثل روایتی است كه مرده صوفیه نسبت به مراشد خود می دهند كه اعتماد به آن نمی توان كرد و دروغ می گویند ثانی اینكه ملاحظه كنید كه به چه تاكید می فرماید كه مثل قرآن نمی آورید و نخواهید آورد حال این جماعت بعینه این آیات را نقل می كنند آن وقت مدعی می شوند كه بیان میرزا علی محمد اشرف و افصح و ابلغ از قرآن است خلاصه كه اگر یكی یكی آیاتی كه به این مضامین نازل شده و این مرد نقل نموده بخواهیم اخباری كه در تفسیر آنها رسیده نقل نمائیم سخن بطول می انجامد و همین یكی كافی است همین قدر مسلمین بدانند كه والله هیچ در صدد متابعت قرآن نیستند و آیاتی كه ذكر می كنند بعینه مثل آن است كه قشون معاویه قرآن ها را سر نیزه كردند و پناه به آن بردند و ابدا عمل به مقتضای آن نكردند و بعد تحقیقی می كند كه چون متفرع بر همین آیات كرده فصل جدید عنوان نمی كنیم و حاصل كلامش این است كه امری را كه خداوند نبوت خاتم انبیا را به آن ثابت فرموده می توان فرض عدم كمال و عدم كفایت نمود و طلب معجزه دیگر كرد سیما نفوسی را كه راضی به آیات نشدند هزار و سیصد و ده سال است لعن می كنیم و مستحق عذاب می دانیم و آنها كه قبول نمودند صلوات می فرستیم جواب می گوئیم اما آنكه گفته است كه فرض عدم كفایت در قرآن نباید كرد راست است و معجزه كامله پروردگار است ولی معذلك كله در معرفت اعجاز آن بلكه در هر گونه انتفاعی از آن محتاج به اسباب دیگر هستیم و منافات با كمال آن ندارد چنانكه در كمال خود پیغمبر (ص) احدی را شبهه نیست و معذلك تو الان در صدد اثبات این هستی كه نبوت او را به آیات اثبات كنی پس آیا پیغمبر (ص) در نبوتش نقصان داشته كه تو به جهت اثبات نبوت او محتاج به كتاب شده بلكه از این بالاتر تو اثبات صانع خود را به وجود مصنوعات می كنی و در حدیث شریف فرمودند البعرة تدل علی البعیر و اثر القدم یدل علی المسیر تا اینكه فرمود آنچه حاصلش این است كه این آسمان و زمین دلالت می كنند بر عزیز خبیر و امثال این در قرآن و اخبار آل محمد (ص) بسیار است پس آیا خداوند در وجود خود ناقص بوده كه من از آثار باید پی به او ببرم ای مرد این مزخرفات چه چیز است كه به هم می بافی قرآن آیت كامله پروردگار است اما كمال هر چه بالاتر می رود از فهم ناقص دورتر می شود انما تحدالادوات انفسها و تشیر الالات الی نظائرها پس اگر من به فهم ناقص خود كمال قرآن را می فهمم البته قرآن هم ناقص خواهد بود مثل من در حدیث شریف عرض كردند خدمت امام (ع) او ما یكفیهم القران قال بلی لو وجدوا له مفسرا پس اگر قرآن به آن وجوهی كه تو خیال كرده كامل است محتاج به مفسر هم نیست و همه كس باید به فهم ناقص خود بفهمند چنانكه پیش از این تصریح به این مطلب كردی و مردم را به كفر و ضلالت خواندی چنانكه فرمودند من فسر القرآن بر آیه فقد كفر در همین حدیث شریف كه الان ترجمه اش را
نقل كردیم و در برهان و بحار و تفسیر عسكری موجود است ملاحظه كن ببین حضرت اول اثبات اعجاز قرآن را به معجزات دیگر كه از پیغمبر (ص) سر زده می فرماید آنجا كه می فرماید و ان یكون هذا المنزل علیه كلامی مع اظهار علیه بمكة الباهرات من الأیات كالغمامة التی كانت تظله تا آخر حدیث شریف پس ببین كه اول به همین وجه كه اسهل وجوه است معجز بودن خود قرآن را اثابت می فرماید تا تصدیق كنیم كه این كلام الله است و در این نقصی از برای قرآن نیست بلكه نقص از برای خلق است آیا اگر چشم مرمود یا اعمی در آفتاب چیزی نبیند نقص آفتاب است یا نقص اعمی و مرمود نمی دانم خود تو هم اینقدر نادانی یا خودت ملتفتی و برای خلق تلبیس می كنی خلاصه و اما آنكه گفته هزار و سیصد و ده سال است كه طلب كنندگان آیات را سوای كتاب لعن می كنید این خبر را از خود می دهی و حجتی در آن بر دیگران نیست آنچه بسیار طلب كنندگان معجزات را كه به دوستی آنها تقرب به خدا می جوئیم و بر لعن كننده بر آنها لعن می كنیم و اگر در كتب معجزات ملاحظه كنی جماعت بسیار را از این قبیل می بینی مثل عمار یاسر و حارث بن كلزه ثقفی و امثال آن بلكه مثل سلمان وقتی به جهت رفع ملال از امیرمؤمنان (ع) طلب آیات كرد و به او نشان دادند و او را به آسمانها بردند و عمر را معذبا به او نشان دادند و بهشت را به او نشان دادند بلكه مثل ابراهیم خلیل (ع) عرض می كند رب ارنی كیف تحیی الموتی قال اولم تؤمن قال بلی و لكن لیطمئن قلبی قال فخذ اربعة من الطیر فصرهن الیك ثم اجعل علی كل جبل منهن جزء اثم ادعهن یاتینك سعیا پس این هم از بی دینی تو است كه بر مطلق طلب كنندگان آیات لعن می كنی بلی آنكه بعد از دیدن آیات باز ایمان نمی آورد او ملعون است نه هر كه طلب آیات می كند و لو از روی تسلیم باشد و به جهت معرفت حق طلب كند خلاصه كه هر كلمه از او محل ایراد است و چه كنم كه كتاب طول می كشد باری هر چه خداوند خواسته خیر است بعد چند كلمه بی سر و ته در فضل قرآن می نویسد و ما الحمدلله از بركات مشایخ خود مستغنی از بیانات او هستیم و در اینجا هم لزوم ندارد كه شرح دهیم مشایخ اعلی الله مقامهم در جای خود بیان فرموده اند.