کد مطلب:321249 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:156

جواب
در گفتگوی با این مرد حیرانم اگر جواب هر مطلبی را به اندازه لزوم تفصیل بدهم سخن بطول می انجامد و اگر مختصر كنیم جواب از بسیاری كلمات او مبهم می ماند و هر چه می گوید باطل است ولو كلمه حقی بگوید بر غیر آن مرادی است كه خداوند و پیغمبر (ص) فرموده اند باری و این كلمات كه نقل كردیم چون جواب بعضی از آنها پیش ذكر شده مختصرا می گوئیم اما آنكه گفته علم تفسیر قرآن را تحصیل نمی كنند می گوئیم اگر چه همان فقه و اصولی هم كه تحصیل می كنند اگر از آن راه كه آل محمد (ع) فرموده اند باشد یك شعبه از علومی است كه مندرج در قرآن است زیرا كه در اخبار مكرر فرموده اند كه علم ما همه مستنبط از قرآن است و در مسائل شرعیه كه شان فقها است غالبا به آیات قرآن استدلال فرموده اند بلكه در تصحیح اخبار دستورالعمل داده اند كه هر حدیثی كه با قرآن موافق است صحیح است و هر چه مخالف است صحیح نیست و چند نفر از اصحاب ما مثل اردبیلی مرحوم و غیر او آیاتی كه متعلق به احكام فقهیه است جمع نموده و تفسیر آن را نوشته اند پس در حقیقت اصل فقه و اصول یك شعبه از علم قرآن است و كسانی در صددند كه از آن راه كه آل محمد (ع) فرموده اند سلوك كنند تحصیل آن را می كنند و اما اینكه گفته متروك بودن این علم و عمل نكردن به قرآن از علایم ظهور است راست گفته اما ملتفت نشده است كه علامت درجائی استعمال می شود كه امری مخفی باشد و چیز دیگر علامت او بشود و امری كه خودش با صفات خاصه خودش آشكار شده دیگر محتاج
به علامت دیگر نیست و شاهد این كه در بادی نظر بنظر رسید این است كه صعصعة بن صومان به حضرت امیر (ع) عرض كرد كه چه زمان دجال خروج می كند و آن حضرت از باب اینكه توقیت نمی فرمود در اخبار فرموده اند كه هر كس توقیت كند مترس از اینكه او را تكذیب بكنی و كتاب خدا هم شاهد این مطلب است و بعد ذكر آن انشاء الله خواهد شد در جواب صعصعه فرمود مسئول به این مسئله اعلم نیست از سائل بعد فرمود و لكن از برای وقت خروج او علاماتی است و همچنین شواهد این مطلب بسیار است پس علامت در جائی گفته می شود كه امری مخفی باشد و این علامتها كه در اخبار فرموده اند مال پیش از ظهور امام علیه السلام است و شما كه امروز مدعی ظهورید علامت برای چه می شمرید و اما بعد از ظهور اندك زمان نمی گذرد كه بركت وجود مقدس او مردم صاحب علمها و معرفتها می شوند و اوضاع عالم تمام دیگرگون می شود و این مرد كه شما می گوئید آمد و رفت و هیچ تغییری در اوضاع عالم مشاهده نشد بلكه اگر درست ملاحظه كنی از آن زمان كه آمده تا حال از این قبیل علامتها از معاصی و جهل و بی دینی و غیر اینها هر چه زیاد شده كه كم نشده است پس چه فایده بر وجود این شخص مترتب شد مگر تشدید و تغلیظ همین امور و اما آنچه گفته كه ظاهر قرآن را هر عامی می داند چه محكم فرموده است معصوم (ص) كه ان مما اعان الله به علی الكذابین النسیان اول گفتی علم تفسیر قرآن را تحصیل نمی كنند و حال می گوئی علم ظاهر قرآن را همه كس دارد و تاویل آن را هم كه می گوئی پیش از ظهور مصون و مخفی است پس چیزی را كه می دانند تحصیل حاصل برای چه و چیزی هم كه بسته به ظهور است منتظر ظهورند نهایت تو دلت می خواهد بی دلیل و برهان از تو بپذیرند و نمی پذیرند و عجب است والله كه عوام عرب عبارت كتاب لغت یا نحو و صرف كه متعلق به همین كیفیت سخن گفتن است فقط محتاج به زحمتها در تحصیل آن هستند و چه بسیار كه آخر هم صاحب علم نمی شوند و قرآنی كه خداوند می فرماید فاعلموا انما انزل بعلم الله اینقدر سهل و آسان شمرده كه هر عامی می فهمد كسانی كه در عربستان تحصیل می كنند افتخار می كنند كه از عهده معنی كردن شرح لمعه و شرح كبیر بلكه مغنی و مطول برآیند و قرآن اینقدر سهل شده كه هر عامی می فهمد ای مرد قدری در اخبار ملاحظه كن ببین آل محمد (ص) در مسائل لا تعد و لا تحصی برای عرب كه قرآن به زبان خودشان نازل شده بود و بسیاری آن را می خواندند بلكه بسیاری از ایشان بسا تمام آن را حفظ داشتند بنا می گذاشتند از هر قرآن برای آنها دلیل و برهان بر مطلبی اقامه می فرمودند و وجه دلالت را به آنها می فهمانیدند و مستمع آخر می گفت كه پنجاه سال قرآن را خوانده بودم و گویا اصلش این آیات را نشنیده و نخوانده بودم اگر به این آسانی بود عرب چه طور به این درجه جاهل به آن می شدند نمی گویم كه هیچ از ظاهر قرآن بهره ندارند كلمه پس از كلمه و آیه بعد از آیه می فهمند مثل هر عامی عرب كه عبارت شرح لمعه را برای او بخوانند كلمه بعد از كلمه می فهمد اما طوری كه بتواند
یك صفحه آن را بخواند و حقیقت مطلب او را بر آورد نه والله كه نمی تواند و اما اینكه گفته اند اگر نمی فهمند چه طور بر ایشان حجت است چه دخل به این مطالب دارد وحی خدا هم حجت است اما تا رسول در میان نباشد تو از وحی خدا هیچ خبردار نمی شوی هم چنین كتاب حجت است اما تا رسول و اوصیاء او تفسیر آن را به ما نفهمانند نمی توانیم عمل به مقتضای آن كنیم این است كه عرض كردند به ایشان كه اولا یكفیهم القرآن قال بلی لو وجدوا له مفسرا و این دعوی بی جا را هم می كنند محض اینكه اگر تفسیری نمودند و گفتیم شاهد آن از اخبار اهل بیت چیست بگویند كه قرآن حجت است و البته خود ما می فهمیم ولی مسلمانان امید است كه گول الان كتاب مبارك كافی در حقیقة حجتی است از خداوند در میانه خلق و مسایل شرعیه هم دخلی به بواطن و اسرار ندارد تو را به خدا تا شخص فقیه جامع الشرایط نشود از كتاب كافی می تواند تكلیف خود و سایر را معین كند و اما اینكه گفته تاویل كتاب و حقایق آن را كسی نمی داند و ظهور آنها بسته به ظهور امام (ع) است بلی البته آن علمی كه آن روز به روز می كند هیچ وقت بروز نكرده و كاملین علما هم از ترشحات فیوضات آل محمد (ع) قبل از ظهور چیزها ملتفت می شوند ولی توثبت العرش ثم انقش و سابق بر این حدیثی مفصل نقل كردیم از بحار كه مراد از اینكه یوم تاویل یوم ظهور است این است كه اخباری كه از ظهور و كیفیات آن در كتاب نازل شده بود همه تنزیل قبل از تاویل بود و هم چنین همه اخبار آینده كه در قرآن فرموده است همه تنزیل پیش از تاویل است حتی مثل مغلوب شدن روم و جنگهائی كه حضرت امیر (ع) فرمود و آن روز كه روم مغلوب شد یا جنگ جمل و صفین و خوارج بر پا شد تاویل آن آیات بروز كرد و هم چنین آیاتی كه به ظهور امام (ع) خبر می دهد آن روز كه آن حضرت تشریف بیاورد می كند و مقصود این نیست كه همه بكلی بر غیر آن وضعی است كه بیان شده است بلكه اگر تاویل به این معنی مراد است البته ظاهر هم مراد است مثلا خداوند می فرماید قل ارایتم ان اصبح ماؤكم غورا فمن یاتیكم بماء معین در ظاهر كه ملاحظه كنی البته اگر آب ما فرو رفت غیر از خدا نیست كسی كه آب بما بدهد و باید شاكر نعمت او باشیم و سائل از او حال اگر این را تاویل كردی كه اگر عقل از سر شما رفت یا باطن آن را گرفتی كه اگر امام شما غایب شد كیست كه عقل به شما بدهد یا امام را ظاهر بكند صحیح است اما معذلك معنی ظاهر آن هم سر جای خود هست و مراد است باری و بسیاری از آیات هست كه از همان حدیث شریف كه سابقا روایت كرده ایم ظاهر می شود كه تاویل آنها یعنی مصادیق ظاهره آنها در قیام قائم (ع) بروز بكند خلاصه مقصود اشاره به اصل مساله بود و این مرد منظورش این است كه بگوید امروز یوم ظهور است و وقت تاویل كتاب و تاویل هم كه بر خلاف وضع ظاهر است پس هر چه من از تفاسیر كتاب می گویم ولو هیچ دلیلی در دست نداشته باشم بپذیرید و حال اینكه به این آسانی نیست تو اول ظهور امام را ثابت بكن آن وقت از تاویل كتاب بگو و ظاهرش را هم باز
درست كن زیرا كه هر چه از ظاهر متفرع بر باطن است و خلاصه این است كه هر دو مستلزم یكدیگرند و ظاهر راه معرفت باطن است و امام (ع) فرمود قد علم اولوا الالباب ان الاستدلال علی ما هنالك لا یعلم الا بما هاهنا و اخبار به این معنی متعدد است باری و اما آنچه از غربت اسلام گفته آن هم راست است همین بس در غربت اسلام كه امثال شما پیدا شده اید و اینجوره رخنه ها در اسلام می كند و احدی غیر از مشایخ ما نصرت اسلام را نمی كند و ایشانند كه بر اهل عالم ظاهر كرده اند بطلان شما را ولو اینكه معذلك فریقا هدی و فریقا حق علیهم الضلالة اما آن روز كه امام (ع) تشریف می آورد بگذرد این روزگار تلخ تر از زهر بارد گر روزگار چون شكر آید اسلام از غربت بیرون می آید و به عزت و شوكت اصلی خود می رسد و بعد از این انشاء الله شرح این مطالب به تفصیل می آید حاجت ببسط دادن اینجا نیست.