کد مطلب:321265 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:120

جواب
این مطلب در جای خود صحیح است كه رزق نفس انسانی علوم و معارف است و خداوند در كتاب مجید خود فرموده فلینظر الانسان الی طعامه و در حدیث شریف امام (ع) می فرماید یعنی الی علمه عمن یاخذه و آیات دیگر هم به این معنی تفسیر شده و آیه و ننزل من القرآن هم به علم قرآن تفسیر شده است ولی اینطور كه در برهان از حضرت صادق (ع) نقل كرده است كه فرمود این است و جز این نیست كه شفاء در علم قرآن به جهت قول خداوند ما هو شفاء و رحمة للمؤمنین از برای اهلش شك و مریه در آن نیست پس اهل قرآن ائمه هدی هستند آنچنان كسانی كه خداوند فرموده ثم اورثنا الكتاب الذین اصطفینا من عبادنا عرض می كنم كه دلالت حدیث شریف این است كه شفائی كه از قرآن حاصل می شود ابتداء مخصوص ائمه اطهار است هم چنانكه علمش مخصوص ایشان است و سایر مؤمنین بتمسك بحبل
ایشان و گرفتن از ایشان منتفع می شوند نه بدون واسطه این است كه در آخر آیه می فرماید و لا یزید الظالمین الا خسارا و در حدیث شریف می فرماید كه كسانی كه در حق آل محمد (ص) ظلم كردند قرآن بر آنها زیاد نمی كند مگر زیان كاری پس مفاد حدیث بر خلاف عقیده این جماعت است كه گمان می كنند كه همه كس از قرآن منتفع می شوند و حاجت به تفسیر اهل بیت نیست چنانكه سابقا تصریح به این مطلب نموده است و همچنین آیه ی و انزلنا من السماء ماء اراهم به حق تفسیر فرموده اند و حدیث تفصیل دارد و در حدیثی حضرت امیر (ع) می فرماید كه زبد در این موضع كلام ملحدین است كه ثابت كردند آن را در قرآن پس این مضمحل است و باطل و متلاشی می شود در نزد تحصیل و آنچه نفع می دهد مردم را از قرآن پس تنزیل آنچنانی است كه لا یاتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه و قلوب آن را قبول می كنند و زمین در این موضع محل علم است و قرار آن عرض می كنم ملاحظه كن كه خود قرآن به فرمایش امام (ع) شاهد است كه ملحدین بعضی چیزها در آن اثبات كرده اند نهایت در نزد تحصیل رجوع به اهلش كه فرمود اسالوا اهل الذكر ان كنتم لا تعلمون تنزیل از غیرش ظاهر می شود و این هم بر خلاف معتقد حضرات است باری و اما آیه اولی كه ذكر كرده است در باب مائده اخبار بسیار در تفسیر آن وارد شده است و ابدا تفسیر به علم نفرموده اند و همه را به همان مائده معروفه و وضعهای معروف بیان كرده اند و واضح است كه این از سؤال جهال قوم بوده كه موافق قرائت معروف هل یستطیع ربك می گفتند و علاوه تصریح كردند یرید ان ناكل منها و تطمئن قلوبنا و نعلم ان قد صدقتنا پس معلوم است كه هنوز ایمان به صدق عیسی هم داشتند پس مثل این جماعت البته لذت از موائد و علوم و معارف انسانی نداشتند به بركت حضرت عیسی (ع) برای آنها فراهم بود و از همین جهت خداوند نان و ماهی و امثال آنها برای آنها نازل فرمود و جماعت بسیار از آن خوردند حتی آنكه در حدیث می فرماید فاكل منها آخر الناس كما اكل منها اولهم و در حدیث دیگر می فرماید فكانت تنزل المائدة علیهم فیجتمعون علیها و یاكلون حتی یشبعوا ثم ترفع فقال كبرآءهم و مترفوهم لاندع سفلتنا یاكلون منها فرفع الله عنهم المائدة و مسخوا قردة و خنازیر درست ملاحظه كن در هر دو فقره آیا علم چیزی است كه اول و آخر ناس از آن یكسان منتفع بشوند و آیا كبراء و مترفین اولا طالب علم هستند و ثانیا قوة ممانعت سفله را دارند ثالثا اینقدر لذت از علم برده اند كه حسد و بخل ایشان مانع از این شده است كه سفله منتفع از آن علم بشوند همه ی این خیالات خطای محض است چنانكه علانیه از حال مردم مشاهده می كنی و نبوده است مگر مائده به همین وضع ظاهر معروف و حضرت عیسی (ع) به اعجاز ظاهر فرمود و لو اینكه موائد علمیه حضرت هم بر كسانی كه طلب علم نموده باشند نازل شده باشد ولی آن منافات ندارد با اینكه مائده ظاهره هم سر جای خود باشد باری و بعد از آنكه این مطلب معلوم شد
می گوئیم اولا حمد می كنم پرورنده را كه بطلان باطل را بر زبان خود او ظاهر می كند طوری كه اگر اندك شعور باشد حاجت به بیان و تفصیل دیگر نیست تو خودت تصریح می كنی كه به ظهور آن حضرت و نزول آیات ابواب علم و ایقان تا آخر آنچه شمرده و گفته كه حقیقت رزق انسانی است بر وجه من فی الأرض والسماء باز می شود و بعد از چند سطر می گوید و این ارزاق انسانی است كه حال به كلی از قلوب محو و معدوم و قطع و قحط شده تا آخر ملاحظه نمائید كه این شخص تقریبا پنجاه سال بعد از خروج میرزا علی محمد این كتاب را نوشته و خودش اول تصریح می كند كه به ظهور آن حضرت ابواب علم و ایقان بر وجه من فی الارض باز می شود بعد خودش تصریح می كند كه حال به كلی همه ی اینها قحط است ملاحظه كن كه اگر امام (ع) تشریف آورده بود دیگر قحط بودن اینها از چه جهت و در صورتی كه ابواب علم و ایقان به واسطه ی ظهور آن حضرت گشوده می شود و حال كه بزعم تو ظاهر شده است و فرقی به حال خلق نكرده پس ثمری كه بر وجود امام مترتب شده است چیست باری مطلب این است كه الحمدلله قول خود ایشان رو بخود ایشان می كند ولی چون مقصود ما این است كه عوام مسلمین معرفت پیدا كنند و گوش به سخن این جماعت ندهند اخباری چند در این مورد ذكر می كنیم و معلوم است كه این شخص این علامت را هم كه ذكر كرده تاویل كرده است از روی اخبار آل محمد (ع) برداشته است و به خیال خود خواسته معالجه بكند كه بلكه شاهد او بشود پس چند حدیث باید در این مقام ذكر كرد تا ببینم كه مدلول اخبار چیست در بحار نقل كرده است از حضرت باقر (ع) در حدیثی كه سؤال كرده شد حضرت از وقت و فرمود وقتی از برای ما موقت نشده است تا اینكه فرمود و لكن هر گاه شدید شد حاجت وفاقه و انكار نمودند مردم بعض ایشان بعضی را پس در نزد این متوقع این امر باشید صبح و شام راوی عرض كرد جعلت فداك حاجت وفاقه را شناختیم انكار ناس بعضی بعضی را چه چیز است فرمود می آید مرد نزد برادرش در حاجتی پس ملاقات می كند او را به غیر از آن دو كه پیشتر ملاقات می كرد او را و تكلم می كند به غیر آنچه پیشتر تكلم می كرد و حدیث دیگر از محمد بن حنفیه به همین مضمون روایت شده است و از محمد بن مسلم روایت نموده است كه گفت شنیدم از حضرت صادق (ع) كه فرمود بدرستی كه از برای قیام قائم علاماتی است كه می باشد از جانب خدا از برای مؤمنین عرض كردم اینها چیست جعلنی الله فداك فرمود قول خدای عزوجل و لنبلونكم یعنی مؤمنین را پیش از خروج قائم (ع) بشی ء من الخوف و الجوع و نقص من الأموال والانفس و آن ثمرات و بشر الصابرین فرمود آزمایش می كنیم ایشان را به چیزی از خوف از ملوك بنی فلان در آخر سلطانشان و جوع بگرانی اسعار ایشان و نقص من الاموال فرمود كساد تجارتها و قلت فضل و نقص من الانفس فرمود موت سریع و نقص من الثمرات قلة ریع آنچه زراعت كرده می شود و بشر الصابرین بشارت بده
صابرین را در نزد آن به تعجیل فرج بعد فرمود به من یا محمد این است تاویل بدرستی كه خدای عزوجل می فرماید و ما یعلم تاویله الا الله والراسخون فی العلم عرض می كنم در این دو حدیث ملاحظه كن اولا هر دو صریح است كه این علامات پیش از ظهور است و بعد از بروز آنها باید متوقع و منتظر فرج بود ثانی اینكه ملاحظه كن هیچ یك قابل تاویل به علم نیست اما حدیث اول ملاحظه نما سوال حاجت اخوان بعض از بعض و انكار ایشان را كه این در غالب مخصوص بدنیا است ولو اینكه در كتمان علم هم ممكن باشد اما ظاهر از قول راوی كه می گوید حاجت وفاقه را شناختیم همین است كه حاجات دنیوی را فهمیده است و اما حدیث دویم كه صریح است كه همه ی این علامات را در مؤمنین شمرده اند و مؤمنین به هر چه مبتلا بشوند به جهل و زوال علم مبتلا نمی شوند و این است كه اخبار در مدح شیعه آخر الزمان وارد شده و همه ارباب علم و معرفت ایشان است پس این حدیث محتمل تاویل به علم نیست ولو خود این تاویل در جای خود صحیح باشد اما هر سخن جائی و هر نكته مقامی دارد و در حدیث دیگر فرمود آن حضرت كه لابد است اینكه باشد قلام قائم سنت كه گرسنه بشوند در آن مردم و برسد به ایشان خوف شدیدی از قتل تا آخر حدیث كه آیه ی مذكوره را تلاوت فرمود و در این حدیث آن را تعمیم در همه مردم داده است و منافات با حدیث سابق ندارد زیرا كه آن تاویل آیه بود و این تنزیل آن است و علی ایحال تصریح می فرماید كه این امر پیش از قیام قائم است از آن طرف اخبار بسیار وارد شده است كه بعد از قیام قائم و استقرار امر او همه این امور به كلی بر عكس می شود هم از جهت ارزاق جسمانیه و هم از باب ارزاق نفسانیه و بگذرد این روزگار تلختر از تلخ بار دگر روزگار چون شكر آید چنانكه در بحار نقل كرده است از جابر از حضرت باقر (ع) در حدیث طویلی تا آنكه فرمود كه بعد از قتل سفیان حضرت رو به كوفه می كند پس منزل او در آن جا است پس ترك نمی كند بنده سلمی را مگر اینكه می خرد او را و آزاد می كند و نه غارمی را مگر اینكه دین او را قضا می كند و نه مظلمه از برای احدی از مردم مگر اینكه رد می كند آن را و كشته نمی شود از ایشان بنده مگر اینكه ادا می كند ثمن او را دیة مسلمه به سوی اهلش و كشته نمی شود قتیلی مگر اینكه قضا می كند از او دین او را و ملحق می كند عیال او را در عطاء تا اینكه پر بكند زمین را از قسط و عدل همچنانكه پر شده بود از ظلم و جور و از حسن بن علی بن ابی طالب (ع) از پدر بزرگوارش (ص) روایت نموده است كه می فرستد خداوند مردی را در آخر الزمان و كلبی از دهر و جهلی از مردم كه تایید می كند او را به ملائكه خود و حفظ می كند انصار او را و نصرت می كند او را به آیات خودش و غالب می كند او را بر زمین تا اینكه تدین به او بجویند طوعا یا كرها پر می كند زمین را از عدل و داد و نور و برهان معتقد به او می شوند غرض بلاد و طول آنها باقی نمی ماند كافری
مگر آنكه ایمان می آورد و نه طالعی مگر آنكه صالح می شود و صلح می كنند در ملك او سباع و بیرون می آورد زمین گیاهش را و نازل می كند آسمان بركتش را و ظاهر می شود از برای او كنوز طلب می شود ما بین خافقین را چهل سال پس خوش به حال كسی كه درك بكند ایام او را و بشنود كلام او را و از حضرت امیر (ع) روایت نموده است كه فرمود به ما خداوند فتح می كند و به ما ختم می كند و به ما محو می كند آنچه بخواهد و به ما اثبات می كند و به ما دفع می كند خداوند و زمان كلب را و به ما نازل می كند باران را پس مغرور نكند شما را شیطان به خداوند آسمان فرو نریخته است قطره ی از آب آن وقتی كه خداوند آن را حبس كرده و اگر قائم ما برخیزد هر آینه نازل می كند آسمان قطره های خودش را و بیرون می آورد زمین نبات خودش را و هر آینه می رود شحناء از قلوب عباد و سباع صلح می كنند تا اینكه مشی می كند زن ما بین عراق به سوی شام و نمی گذارد دو قدوم خود را مگر بر نیات و بر سر او است زینت او و به هیجان نمی آورد او را به سبعی و نمی ترسد از او و از مفضل بن عمر روایت كرده است كه گفت شنیدم از حضرت صادق (ع) كه می فرمود بدرستی كه قائم ما هر گاه برخیزد زمین به نور پرورنده اش روشن می شود و مستغنی می شوند بندگان از روشنی آفتاب و ظلمت برود و عمومی كند مرد در ملك خودش تا اینكه هزار پسر خداوند به او بدهد و دختر در آنها نباشد و ظاهر می كند زمین كنوز خودش را تا اینكه ببیند آنها را مردم بر روی زمین و طلب می كند مردی از شما كسی را كه صله بكند او را به مال خودش و بگیرد از زكوة او و نیابد احدی را كه قبول بكند از او این را مستغنی می شوند مردم به آنچه خداوند روزی داده است آنها را از فضل خودش و از حضرت باقر روایت كرده است كه هر گاه ظاهر شد قائم و داخل كوفه شد مبعوث كند خداوند تعالی از پشت كوفه هفتاد هزار صدیق پس هستند در اصحاب او و انصار او و رد می كند سوار را به سوی اهل سوار ایشانند اهل آن و عطا می كند مردم را عطاها در سالی دو مرتبه و رزق می دهد ایشان را در ماه دو رزق و تسویه می كند میانه ی مردم تا اینكه ببینی محتاجی را بركوه و می آورند اصحاب زكوة زكوتشان را به سوی محاویج از شیعه او پس قبول نمی كنند پس آن را صرة می كنند و می گردانند آن را در خانه های شیعه پس بیرون می آیند به سوی ایشان و می گویند حاجتی نیست از برای ما در دراهم شما تا اینكه فرمود كه جمع می شود به سوی او اموال اهل دنیا كلش از بطن زمین و ظهر آن پس گفته می شود به مردم كه بیائید به سوی آنچه قطع كردید در آن امام را و ریختید در آن خونهای حرام را و مرتكب شدید در آن محاد مرا پس عطا می كند عطائی كه عطا نكرده است آن را احدی پیش از آن عرض می كنم ملاحظه كن در این حدیث شریف ببین كه آیا قطع ارحام و سفك و ماء و ركوب محارم به جهت طلب مالهای دنیا شده است یا به جهت طلب علم پس حمل كردن آنها بر غیر معنی
ظاهر صحیح نیست و البته باید همین طور بشود و هر چند كه دنیا محل نظر و اعتنای مؤمنین نیست معذلك هر چه هست حقیقت مال ایشان است و خداوند خطاب به ایشان فرموده كه خلق لكم ما فی الأرض جمیعا و اخبار بسیار شاهد این مطلب است نهایت امروز حق آنها را غصب كرده اند و آن روز كه حق به اهلش بر می گردد جلو ملك خود را می گیرند بلكه عرض می كنم كه آن حقی كه از ایشان غصب شده بود همین بود و الا علم و ایمان و معرفت را كسی غصب نكرده بود و كاری دست آنها نداشتند پس ملكی كه باید به ایشان برگردد همین ملك ظاهر است و بنابر آنكه اولا گفتیم تاویل به علم هم صحیح است مقصود این نیست كه ظاهر ندارد بلكه ظاهر و تاویل هر دو با هم است وقوعا در میانه عامه خلق قبل از ظهور امام (ع) ترك علم و عمل و معاصی بسیار می شود و بعد از آنكه آن حضرت تشریف بیاورد وامی دارد خلق را به علم و عمل و ترك معاصی و به بركات آن حضرت از برای مردم ترقیات حاصل می شود حتی آنكه در حدیث شریف می فرماید كه دست بر سر عباد می گذارد و عقول ایشان جمع می شود و در حدیث دیگر است كه بجائی می رسد كه زن در خانه خودش به كتاب خدا و سنت پیغمبر (ص) حكم می كند حال ملاحظه كن كه اولا خودش تصریح می نماید كه امروز چگونه ارزاق باطنیه قطع و قحط شده و ارزاق ظاهریه هم نیز قحط شد و اشاره است به قحطی كه در سنه ی هزار و دویست و هشتاد و شش تقریبا واقع شد و گفته است كه چنین قحطی در عالم دیده نشده و گویا اینطور نباشد از این قبیل سابق بر اینها هم واقع شده است و از علامات ظهور آن حضرت هم هست كه قحط بشود ولی در صریح اخبار دیدی كه اینها قبل از ظهور امام است نه بعد از ظهور پس چه ثمر به حال شما كرد پس قول تو هم مخالف با اخباری است كه فرموده اند پیش از ظهور قحط می شود و هم مخالف با اخباری است كه فرموده اند بعد از ظهور بركات آسمان و زمین نازل می شود چه رزق را به معنی ظاهر بگیری و چه به معنی تاویلی مختصرا كه با همه اخبار مخالف است.