کد مطلب:321321 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:121

جواب
نمی دانم این كلمات را بر حسب معتقد نصاری می گوید یا مسلمین اگر بر حسب معتقد مسلمین است كه مسلمین معتقدند كه عیسی (ع) ادعای ابنیت خداوند را نفرموده است و این تهمتی است از مؤلفین كتب كه بر آن حضرت زده اند و خود نصاری هم سابق این مطلب را می دانستند كه این دعوی از خود عیسی (ع) نیست و شاهد این مطلب حدیث مفصلی است كه در بحار و تفسیر برهان از احتجاج خاتم (ص) با یهود و نصاری و دهریه و بت پرستان روایت نموده اند كه با یهود و نصاری در باب اینكه عزیر و عیسی را ابن الله گرفتند احتجاج فرمود و حدیث بسیار طولانی است و از جمله عرایض نصاری یكی این بود كه او را پسر خدا خواندیم نه به جهت توالد و تناسل بلكه به جهت اختصاص و تشریف و حضرت بر آنها به برهان رد فرمود تا آنكه بعضی از ایشان عرض كردند و در كتب منزله است كه عیسی (ع) فرمود می روم به سوی پدرم رسول خدا (ص) فرمود پس اگر به این كتاب عمل می كنید پس در آن است كه می روم به سوی پدرم و پدر شما پس بگوئید كه جمیع آن كسان كه مخاطب عیسی بودند پسران خدا بودند همچنانكه عیسی (ع) ابن او بود از آن وجه كه عیسی ابن او بود و بعد از آن آنچه در این كتاب است باطل كننده است بر شما آنچه را كه گمان كردید كه عیسی از جهت اختصاص این خدا بوده چرا كه شما گفتید كه ما قائل شدیم كه عیسی ابن خداست به جهت اینكه خداوند مخصوص فرموده او را
به آنچه مخصوص نفرموده به آن غیر او را و شما می دانید كه آنچه مخصوص شده به آن عیسی مخصوص نشده اند به آن این قومی كه عیسی به آنها فرموده كه من می روم به سوی پدرم و پدر شما پس باطل شد اینكه اختصاص برای عیسی باشد به جهت اینكه ثابت شد نزد شما ابنیت به قول عیسی از برای كسی كه نبود برای او مثل اختصاص عیسی و شما این است و جز این نیست كه حكایت كرده اید لفظ عیسی را تاویل كرده اید آن را بر غیر وجهش به جهت اینكه هر گاه گفت عیسی پدر من و پدر شما پس به تحقیق كه اراده كرده است غیر آنچه شما به سوی آن رفتید و تخصیص دادید او را و چه می دانید شاید عیسی قصد كرده كه می روم و به سوی آدم یا به سوی نوح كه خداوند بالا می برد مرا به سوی ایشان و جمع می كند مرا با ایشان و آدم پدر من و شما است و هم چنین نوح بلكه غیر از این اراده نكرده پس نصاری ساكت شدند و گفتند كه ندیدیم مثل امروز مجادله و مخاصمه كننده را و زود باشد كه در امور خود نظر كنیم تا آخر حدیث شریف پس ببین كه علمای نصاری در آن روز می دانستند كه مستند آنها غیر از همین لفظ كه می روم به سوی پدر خودم و پدر شما چیز دیگر نبوده و همه این الفاظ صریحه داله بر انبیت از برای خدا كه در اناجیل هست از تاویلات و تحریفات خودشان است و لهذا به هیچ یك استدلال نكردند مگر به این لفظ كه پیغمبر (ص) آن را تفسیر به آدم و نوح فرمود و در خود اناجیل هم شاهد فرمایش پیغمبر (ص) هست كه مكرر خود را به اسم فرزند انسان خوانده است و مسلمین هم لا محاله به همینطور كه پیغمبر (ص) فرموده باید معتقد باشند و این كفر را نسبت به پیغمبر معصوم ندهند و تو هم ای مصنف دلایل اگر مدعی اسلامی لابدی كه به همین قول بگوئی و این مزخرفات را معتقدانه نسرائی و اگر بر حسب معتقد نصاری به جهت الزام ایشان حرف زده كه آنها مدعی الوهیت هم درباره عیسی بودند و این است كه خداوند فرموده خطاب به عیسی (ع) كه ءانت قلت للناس اتخذونی و امی الهین من دون الله قال سبحانك ما یكون لی ان اقول ما لیس لی بحق ان كنت قلته فقد علمته الایه و نیز فرموده است كه اتخذوا احبارهم و رهبانهم اربابا من دون الله والمسیح بن مریم و حضرت باقر (ع) در تفسیر این آیه فرموده است كه مسیح را تعظیم كردند در انفس خود تا اینكه گمان كردند كه خداست و اینكه او پسر خداست و طایفه از ایشان گفتند سیومی سه تاست و طایفه گفتند كه او خداست خلاصه و در اناجیل هم مكرر آن حضرت را به اسم خداوند خوانده اند از جمله آخر انجیل مرقس است و خداوند بعد از آنكه به ایشان سخن گفته به سوی آسمان مرتفع شده بدست راست خدا بنشست و در اوایل انجیل لوقا است كه ما در یحیی بعد از ورود مریم (ع) گفت و از كجا این یمن به من رسید كه مادر خداوند من به نزد من آید و حكایت از پطرس و دیگران هست كه او را خداوند
خطاب می كردند و منعی نمی فرمود و از خود عیسی (ع) نقل كرده اند در باب بیست و یكم متی كه خود را خداوند خواند و هم چنین در باب بیست و دویم به تفصیل بر فریسیان اثبات خداوند خود را می كند و در غیر این مقامات هم بسیار است پس تو كه به این الفاظ مغروری درباره عیسی (ع) هم این الفاظ هست و نصاری هم كه او را خدا خواندند و بنابراین مانعی نیست كه این اخبار از ظهور عیسی (ع) هم باشد و یقینا خبر از ظهور آن حضرت باشد اولی راصح است تا این خرافات كه شما می گوئید و لكن سابقا از آنچه بیان كردیم دانستی كه بعضی از آنها خبر از سلطنت سلیمان است و بعضی از ظهور عیسی (ع) و بعضی از ظهور پیغمبر (ص) و بعضی از ظهور صاحب الامر (ع) و بعضی از اوضاع رجعت و قیامت و هیچ كدام دخل به وضع این جماعت ندارد چنانكه دانستی و باز گفته ثالثا حكم سیف در ظهور آن حضرت و بعد از او برداشته نشد بلكه ملت او سلاح را بر اصلاح مرجح و الات ناریه را فوق تصور تتبع نموده بشانی كه جهنم و جهیم را ظاهر نمودند و علت انعدام هیئت بشریه اند چنانچه افتخارشان در ظهور و بروز آلات جهنمیه است آن یكی تفنگی ساخته دقیقه بیست مثل خود را هلاك می كند دیگری علاوه اختراع و اصطناع نموده سبحان الله معذلك خود را هم دوست ابناء جنس و دوست عالم گمان كرده اند جواب می گوئیم در حقیقت سخنانی می گوید كه زن بچه مرده می خندد مگر این جنگها و صنعت الات حرب كه در نصاری شایع است از احكام مسیح (ع) است یا خود اینها به تبعیت ملت این اعمال را می كنند یا غرض ایشان صرف دنیا است و وسعت دادن مملكت و زیاد كردن خراج و فواید آن اعم از اینكه خلق در ملت متابعت آنها را بكنند یا نكنند بلكه كاری دست دین ندارند و جنگهای ایشان مبتنی بر دعوت به سوی نصرانیت و عدم تسلیم مردم نیست عجب است والله كه انسان ادعای شعور بكند و به اعمال امتان جاهل ناقص معصیت كار بر شرایع انبیا استدلال بكند و از خود حضرت عیسی (ع) به یقین نپیوسته است كه جنگی فرموده باشد در یك حدیث هست از حضرت صادق (ع) كه عیسی (ع) خبر داد قوم خود را به حدیثی پس متحمل نشدند از او و خروج بر او كردند در تكریت پس مقاتله كردند با او و او هم مقاتله كرد با ایشان پس كشت ایشان را و این است قول خداوند فامنت طائفة الایه و در حدیث دیگر است از آن حضرت درباره ی حواریین كه گفتند نحن انصار الله كه نه به خدا قسم كه نصرت نكردند او را از یهود و مقاتله با یهود نكردند خلاصه پس محقق نیست كه جهادی فرموده باشد و در حدیث اول هم كه دال بر قتال است ملاحظه می كنی كه دشمنان سبقت گرفتند و این در حقیقت دفاع است نه جهاد و در عبارات انجیل امر به جهادی ندیده ایم بلكه در انجیل متی است در باب پنجم كه با شریر مقاومت مكنید بلكه
هر كه به رخساره ی راست تو طبانچه زند دیگر را نیز به سوی او بگردان و اگر كسی خواهد با تو دعوی كند و پیراهنت را بگیرد قبای خود را نیز بدو واگذار و هر گاه كسی مجبورا تو را یك میل راه ببرد دو میل همراه او برو تا اینكه فرمود شنیده اید كه گفته شده بود همسایه خود را محبت كن و با دشمن خود عداوت نما اما من به شما می گویم كه دشمنان خود را محبت كنید و برای لعن كنندگان بركت بطلبید و به آنانی كه از شما نفرت كنند احسان كنید و به هر كس كه به شما فحشن دهد و زحمت رساند دعای خیر كنید تا پدر خود را كه در آسمان است پسران شوید زیرا كه آفتاب خود را بر بدان و نیكان طالع می سازد و باران بر عادلان و ظالمان می باراند تا آخر فرمایشات و در باب بیست و چهارم متی نیز از جنگها و وقایع بعد از خود خبر داده است و اصحاب خود را امر بصبر فرموده است خلاصه پس این سخنان كه گفته خرافات است و باز گفته و رابعا بنی اسرائیل جمع نشدند و عزیر نگشتند بلكه پراكنده و ذلیل شدند خامسا اراضی مقدسه عمار نشد بلكه خراب به خصوص بعد از اشراق نیر آفاق از افق حجاز بواسطه محاربات بین اسلام و نصاری بكلی خراب و ویران گشت و حال قریب سی سنه است اكثر دول و ملل همت و اقدام در تعمیر و ابادی آن اراضی نموده اند و بسیار آباد شده جواب می گوئیم كه سابقا گفتیم كه اجتماع بنی اسرائیل در زمان سلطنت سلیمان (ع) شد و گذشت و كنون هم كه شما بخود می گیرید اجتماع ایشان در آنجا نشده و اگر به تاویل است پس اراضی مقدسه را هم تاویل كنید كه همه به هم وفق دهد و اما آبادی اراضی مقدسه در بحار نقل كرده است كه خود بیت المقدس را بعد از خرابی عمر آباد كرد و در زمان سلطنت بنی امیه هم كه معلوم است شام به منتهای آبادی رسیده حال هم جماعتی كه غالبا از یهود و نصاری و اهل سنت هستند در صدد آبادی آن هستند ولی این آبادیها كه بر دست كفار و یهود و نصاری و غیر ایشان واقع می شود هیچ یك پسند خاطر اولیاء خدا نیست و ایشان همینكه می آیند همه بدعتها را زایل می كنند و در آبادانیها تغییرات می دهند كه در اخبار اشاره به آنها شده و شما را الحمدلله قدرت تصرف در این امور حاصل نشده است عبث بی دلیل و برهان به خود نبندید و باز گفته و سادسا طوایف بسیار به اراضی مقدسه توجه ننمودند چنانچه در فصل 66 اشعیا كه اول تا آخرش ذكر ظهور است می فرماید كه ایشان تمام برادران شما را از تمامی قبایل بر اسبها و عراده ها و حماران و جمازان به خداوند به كوه مقدس من اورشلیم از راه هدیه خواهند آورد انتهی چنانچه همین قسم از اطراف عالم با منع جمیع امم فوج فوج به آن اراضی به جهت زیارت و طواف رفتند صدق الله العظیم و صدق رسل الله
العلیم الحكیم جواب می گوئیم اولا بشهادة صریحا انبیا (ع) دانسته كه از این قبیل اخبار از ظهور سلیمان بن داود داده اند و ثانیا قبل از اینها هم مردم فوج فوج به شامات رفتند و بعد از این هم خواهند رفت و اینها دلیل حقیت نیست و الا سلاطین بنی امیه و سفیانی نیز همه می بایست بر حق باشند زیرا كه آن قسم كه همه ی مردم رو به آنجا می رفتند هرگز در این زمانها اتفاق نیافتاده و دلیل صدق برهان و آیت الهیه است نه این امور كه برای كفار و مؤمنین همه حاصل می شود و ثالثا صریح همین فصل است بعد از این كه خداوند آسمان و زمین تازه جدیدی می آفریند و خلق را در آن مقام باقی می دارد و آن اورشلیم جدیدی است كه در مكاشفه یوحنا است در باب بیست و یكم و دیدم آسمانی جدید و زمینی جدید چونكه آسمان اول و زمین اول در گذشت و دریا دیگر یافت نمی شود و من یوحنا شهر مقدس اورشلیم جدید را دیدم كه از جانب خدا از آسمان نازل می شود مهیا شده چون عروسی برای شوهر خود آراسته تا آخر كه همه اوضاع قیامت را بیان می كند چنانكه خداوند فرموده یوم تبدل الارض غیر الأرض والسموات و برزوا لله الواحد القهار و یوم نطوی السماء كطی السماء السجل للكتب كما بدانا اول خلق نعیده وعدا علینا انا كنا فاعلین و یسالونك عن الجبال فقل ینسفها ربی نسفا فیذرها قاعا صفصفا لا تری فیها عوجا و لا امتا و كذلك آیات دیگر كه فرموده است ای نادان این سخنان را به اوضاع دنیا تاویل مكن كه درست نخواهد آمد و بقاء جاوید در این دنیا نیست و حضرت امیر (ع) فرمود ما اصف من دار اولها عناء و آخرها فناء فی حلالها حساب و فی حرامها عقاب پس آن اورشلیمی كه این ارضاع در آن سرپا می شود این زمین دنیا نیست و مال عرصه ی آخرت است و اینگونه اخبار دخل بظهور امام هم ندارد زیرا اگر ظهور آن حضرت هم در دنیا است و در همین دنیا سلطنت به استقلال در تمام زمین خواهد فرمود خود را كول مكنید و دین خود را مفت مبازید و باز گفته و سابعا اورشلیم به اسم جدیدی خوانده نشد و بیت الدعاء و شهر صادق و شهر عادل نامیده نگشت و علاوه اسم باید از جانب خدا و حكم كتاب آسمانی باشد ثامنا با هزاران هزار مقدس نیامد تاسعا همه این وقوعات در ظهور الله باید واقع شود چنانچه همه نبوات توریة و انجیل ناطق است بلكه این ظهورات باید هزار و دویست و نود سال بعد از ظهور نقطه فرقان ظاهر شود و كذلك بظهور نقطه ی فرقان و نقطه بیان نمی توان تفسیر نمود به دلائلی كه گذشت و علاوه ندائشان از آن اراضی مرتفع نشد بلكه به آن اراضی هم تشریف نبردند و علاوه حكم سیف را محو نكرده در كتاب الهی ثبت فرمودند جواب
می گوئیم در حقیقت باید از رسول خدا (ص) شرم كنیم كه اسم این جماعت را با او و اسم كتاب او را با كتاب فقرات قرین كنیم خداوند جزای این جماعت را بدهد كه در مقام مجادله ملجاء از این شده ایم اتا مزخرفاتی در باب اسامی اراضی مقدسه گفته بر فرض كه شما حالا این اسامی را ذكر كنید ان هی الا اسماء سمیتموها انتم و آباؤكم ما انزل الله بها من سلطان سلطان خداوند را به ما نشان بدهید ببینیم به محض قول كه حرف پذیرفته نیست عرض كردم كه مسیح (ع) می فرماید چه بسیار اشخاص كه اسم من برمی خیزند و ادعای عیسویت می كنند چنانكه الان برخواسته است ولی فرموده شما گول نخورید در باب بیست و چهارم انجیل متی است زیرا كه مسیحان كاذب و انبیاء كذبه ظاهر شده علامات و معجزات عظیمه چنان خواهند نمود كه اگر ممكن بودی برگزیدگان را نیز گمراه كردندی نیك شما را پیش خبر دادم پس اگر شما را گویند اینك در صحراست بیرون مروید یا آنكه در خلوت است باور مكنید زیرا هم چنانكه برق از مشرق ساطع شده تا به مغرب ظاهر می شود ظهور پسر انسان نیز چنین خواهد شد و هر جا كه مرداری باشد كركسان در آنجا جمع شوند و فورا بعد از مصیبت آن ایام آفتاب تاریك گردد و ماه نور خود را ننهد و ستارگان از آسمان فرو ریزند و قوای افلاك متزلزل گردد و آنگاه علامت پسر انسان در آسمان پدید گردد و در آن وقت جمیع طوایف زمین سینه زنی كنند و پسر انسان را ببینند كه بر ابرهای آسمان با قوت و جلال عظیم می آید و فرشتگان خود را با صور بلند آواز فرستاده برگزیدگان او را از بادهای اربعه از كران تا بكران فلك فراهم خواهند آورد تا آنكه فرموده كه این امر نزدیك است هر آینه به شما می گوئیم این طایفه نگذرند تا این همه واقع نشود آسمان و زمین زایل می شود و لیكن كلمات من هرگز زایل نشود اما از آن روز و ساعت هیچ كس اطلاع ندارد حتی ملئكه آسمان جز پدر من و بس تا آخر فرمایشات و غرض این است كه جائی كه مسیحیان و انبیا كاذب ممكن است بلكه معجزات عظیمه از قبیل شعبده ها یا آیاتی كه شما آنها را معجز می خوانید بر زبان آنها جاری می شود و در حقیقت نه شعبده و نه آیات شما هیچ یك معجز نیست و نظایر آنها بسیار است و به دروغ اسم مسیح یا نبی بر سر خود می گذارند پس به دروغ اسم اورشلیم جدید یا صادق یا عادل بطریق اولی می توان گذارد و بر طبق آن آیات مجعوله هم می توان خواند و به هیچ یك از اینها اعتمادی نیست تا آنكه امر امام (ع) مثل آفتاب از سایه چنانكه فرمودند و امر مسیح نیز مثل برق لامع چنانكه فرموده ظاهر شود و بكند آنچه باید بكند دیگر این خرافات مسموع نیست و اما آنكه با هزاران هزار مقدس نیامد این مسئله برای شما هم كه نشده است هزاران هزاری الحمدلله نیستید و همان هم كه هستید قدسی در وجود شما نیست و سوای
فواحش و اعمال قبیحه كه مرتكب هستید چیزی ندیده ایم هر چند كه در كتب خود اظهار قدس می كنید و ابتداءا كه كسی را بسوی خود می كشید ریا می كنید ولی به محض اینكه از او مطمئن می شوید اعمال خبیثه خود را بروز می دهید زلهای خود را بر یكدیگر حلال می دانید لواط را مباح می شمارید و جماعتی از مسلمین كه طینتشان پاك بوده اول به اظهار قدس شما مغرور شده پیرو شما شدند و چون بر مكنون عقاید شما و فواحشی كه مرتكب می شوید مطلع شدند از شما رو گردان شدند و باعث هدایت جمع دیگر گردیدند كه گول شما را نخورند و اما آنكه گفته كه همه این وقوعات در ظهور الله باید بشود جوابهای متعدد از این مطلب داده ایم اولا اینكه معنی لفظ خداوند كه در این مقامات مستعمل است اینها نیست كه شما می گوئید و ثانی اینكه اختصاص بظهور بعد ندارد درباره ی عیسی (ع) و دیگران هم هست چنانكه دانستی خلاصه و اما آنكه گفته كه بعد از هزار و دویست و نود سال باید باشد كلمه ی هزار و دویست و نود روزی در یكی از كتب دیده و تاویل بیجائی كرده و جواب از آن به تفصیل خواهد آمد و اما آنكه گفته ندائشان از آن اراضی بلند نشد ملاحظه نما كه تمام همتش صرف اغواست و هر جا هر چه صرفه او است از راست یا دروغ می گوید میرزا علی محمد از شیراز بیرون آمده می گوئیم امام (ع) از مكه ظاهر می شود می گوید او خودش بیت الله است و در این مقام میرزا حسینعلی را برده اند در عكا حبس كرده اند و عكا در حوالی شام است حالا در جواب مورد می گوید كه این اخبار صادق بر پیغمبر (ص) و بر میرزا علی محمد ملعون نیست زیرا كه ندای آنها از آن اراضی بلند نشد و به آنجا نرفتند اگر به تاویلات باید گرفت كه پس وجود مقدس پیغمبر (ص) خودش بیت المقدس است و او است عادل و او است صادق چنانكه خداوند فرموده كونوا مع الصادقین و فرموده انما یرید الله لیذهب عنكم الرجس اهل البیت و یطهركم تطهیرا پس حقیقة قدس و عدالت و صدق در ایشان جمع است و مخصوص از اسماء نبی (ص) یكی صادق است و یكی مقدس است و یكی روح القدس است و بعضی گفته اند كه بار قلیط كه در انجیل كنایه از آن حضرت است به معنی روح القدس است و بعضی گفته اند كه معنی آن كسی است كه میان حق و باطل را جدا می كند و مسلم عادل هم هست آن بزرگوار چنانكه خداوند فرموده به ابراهیم (ع) انی جاعلك للناس اماما قال و من ذریتی قال لا ینال عهدی الظالمین پس ائمه ظالم نیستند و هر كه ظالم نیست عادل است و نیز خداوند او را شهید قرار داده و شاهد البته عادل است خلاصه غرض این است كه اگر تاویلات صحیح است پس بیت المقدس را هم به شخص پیغمبر (ص) تاویل كن و بگو ندا از بیت المقدس بلند شده و اگر صحیح نیست و باید مصداق ظاهری عرضی داشته باشد
پس تاویلی كه در باب میرزا علی محمد كردی كه بیت الله است باطل است و لازمه ی بطلان این تاویل بطلان خود او هم هست و آنچه حق مسئله است این است كه تاویلات حقه صحیحه با مصادیق ظاهریه همه باید جمع بشود و به این آسانی نیست كه هر جا هر چه دلت خواست بگوئی و خورسند بشوی.