کد مطلب:321332 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:122

جواب
پناه می برم به خداوند از شر شیاطین انس و جن كه چگونه اسباب اضلال خلق را فراهم كرده اند و لولا بطور اجمال می گوئیم كه كلیة به این كتب اعتماد تامی نیست زیرا كه صریحا در قرآن خداوند فرموده است ویل للذین یكتبون الكتاب بایدیهم ثم یقولون هذا من عندالله لیشتروا به ثمنا قلیلا و اخبار آل محمد (ع) در تفسیر آن وارد شده كه دلیل بر این است كه تحریفات در این كتب واقع شده است و شاهد این مطلب بعد از این به تفصیل ذكر بشود و ثانی اینكه یوحنا كه صاحب این انجیل و این مكاشفات است معلوم نیست كه كیست اگر چه گفته می شود كه این یوحنای دیلمی است و موافق فرمایش حضرت امام رضا (ع) كه در بحار نقل شده در استشهاد بر نصاری یوحنای
دیلمی عدل مقدم بود نزد مسیح و در نزد او بود شهادت بر خاتم و اهل بیت او سلام الله باز از فرمایش آن حضرت معلوم می شود كه یوحنای صاحب انجیل غیر از آن باشد زیرا كه اول آن كه فرمود آن حضرت كه حواریین دوازده نفر بودند و اعلم و افضل ایشان الوقا بود و اما علمای نصاری سه نفر بودند یوحنای اكبر باج و یوحنای بقرقیسا و یوحنای دیلمی بزجاد تا این كه فرمود ای جاثلیق آیا خبر نمی دهی مرا از انجیل اول وقتی كه آن را گم كردید نزد كه یافتید و كه برای شما وضع نمود این انجیل را جاثلیق عرض كرد كه انجیل را گم نكردیم مگر یك روز تا این كه تر و تازه یافتیم پس بیرون آورد آن را به سوی ما یوحنا و متی حضرت فرمود كه چه قدر كم است معرفت تو بر انجیل و علماء آن پس اگر هم چنین است چرا اختلاف كردید در انجیل و این است جز این نیست كه واقع شده است اختلاف در این انجیل كه امروز در دست شما است پس اگر بر عهد اول بود اختلاف در آن نمی كردید ولكن من افاده می كنم به تو علم این را بدان كه بعد از آن كه انجیل اول مفقفود شد جمع شدند نصاری نزد علمایشان پس گفتند كه عیسی بن مریم كشته شد و انجیل را گم كردیم و شمائید علما پس چیست نزد شما پس الوقا و مرقابوس به آنها گفتند كه انجیل در سینه های ما است و ما بیرون می آوریم آن را به سوی شما سفر سفر در هر یكشنبه پس محزون مباشید بر آن و كنایس را خالی نگذارید یا مختل نكنید پس به درستی كه ما زود باشد كه تلاوت بكنیم آن را بر شما در هر یكشنبه سفر سفر تا این كه جمع بكنیم كل آن را پس قصد كردند الوقا و مرقابوس و یوحنا و متی پس وضع كردند برای شما این انجیل را بعد از آن كه انجیل اول را گم كرده بودید و این است و جز این نیست كه این چهار نفر شاگردان شاگردان اولین بودند تا آخر حدیث و عبارت حدث محتمل است كه طبقه سیوم شاگردان باشند یا طبقه دویم زیرا كه فرموده است تلامیذ للتلامیذ الاولین پس اگر تلامیذا بخوانیم كه الف را علامت نصب بگیریم و لتلامیذ الاولین را جدا بگیریم شاگردان سه طبقه می شوند و اگر تلامیذ اول را اضافه به دویم بگیریم و اولین هم صفت دویم دو طبقه می شوند علی ای حال شبهه نیست كه تلامیذ اول نبوده اند و یوحنای دیلمی كه عدل مقدم بود نزد مسیح از تلامیذ اول محسوب می شود و یوحنای صاحب انجیل شاید شاگرد او بوده و از او روایت نموده است علی ایحال كلیة اعتماد تامی به این اناجیل كه نیست و اما مكاشفات كه دیگر امرش به مراتب سست تر می شود و محقق نیست كه این ها هم از همان صاحب انجیل است یا دیگری زیرا كه دانستی كه متعدد بوده اند كه مسمی به یوحنا بوده اند و علی ایحال مكاشفه كه برای او بشود بسیار مشكل است اعتماد به آن زیرا كه
اثبات نبوت و رسالتی برای او نمی توان كرد و نصاری كه در این كتب مینویسند یوحنای رسول اعتمادی به قولشان نیست چنان كه بولس ملعون را هم رسول می نویسند و وصی حضرت عیسی (ع) شمعون بوده است پس خود بخود اعتماد به رؤیائی كه او دیده باشد چگونه می توان كرد و این كه ما هم گاهی فقره از مكاشفات یا غیر آن نقل كرده ایم به جهت الزام تو است كه معتقد به آنهائی خلاصه و ثانیا می گوئیم به چه دلیل این ایام كه ذكر شده هر روزی را سال می توان گرفت مگر همین كه در عقوبت بنی اسرائیل به این منوال شد همه جا و در كلام همه كس باید این طور بشود و اگر بنا باشد كه دلیل دیگر بر مقدار این روز ملاحظه كنیم كه قول خداوند ان یوما عند ربك كالف سنة مما تعدون كلیت و عموم او بیشتر است و قیاس موردی خاص به مورد خاصی دیگر در هیچ شرعی جایز نبوده و اول كسی كه قیاس نمود ابلیس بود ان كان و لابد حكم مسئله خاصة را از عمومات و كلیات بیرون آوردن اولی است زیرا كه این از اقرار قیاس نیست و در اخبار تجویز شده است ولی معذلك آن هم برای ما مشكل است زیرا كه اعراض در احكام بسیار است و باید همه جا مشابعت نصوص نمود پس بعد از آن كه مسلم بكنی كه مكاشفه یوحنا صحیح است باید دلیل دیگر بیاوری كه روزش حكما یك سال است و بعد از آن بر فرض قبول هر دو مطلب قطعا یوحنا اگر كسی است كه قول او مطاع است و مقصودش هم هزار و دویست و شصت سال بوده یقینا این وعده از چیزهائی كه محتمل بدان باشد نیست زیرا كه سابقا به ادله كتاب و سنت ثابت كرده ایم كه در این امر توقیت نمودن به طور حتم نخواهد شد و هر كه توقیت نماید بدون ترس باید او را تكذیب نمود و حضرت صادق (ع) در همین باب فرمود كه دروغ گفته اند وقاتون ما اهل بیتی هستیم كه توقیت نمی كنیم بعد فرمود خداوند ابا فرموده مگر این كه وقت موقتین را خلف كند انتهی و از باب بیست و چهارم انجیل متی سابقا نقل كردیم كه خبر از آمدن مسیح (ع) است و مسیحان كاذب تا این كه فرمود اما از آن روز و ساعت هیچ كس اطلاع ندارد حتی ملائكه آسمان جز پدر من و بس انتهی و موقتین اهل حق توقیت نمی كنند مگر با شرط بدا و چه بسیار كه بدا می شود به جهت امتحان و غیر آن مثل وعد موسی كه سی روز بود و چهل روز شد پس بر فرض تصدیق همه مقدمات لابد این از اخبار بدائیه خواهد بود پس به محض وجود همچو خبری نمی توان دعوی هر مدعی را در آن وقت قبول كرد بلكه در صورت حتم بود فهم نمی توان قبول كرد زیرا كه ممكن است كه هم امام در آن وقت بیاید و هم غیر امام و هر دو هم دعوی امامت داشته باشند پس به این اخبار نمی توان امام را شناخت بلكه همان آثار امامت كه خاصه او است باید گرفت نه به این سخنان واهیه و آثار امام هم همان هاست كه در اخبار و آثار از معصومین
ما نقل شده و ما منتظر همچو امامی هستیم بلكه محتاج همچو امامی هستیم و اگر صاحب آن فضائل و مقامات نباشد خلق را حاجتی دست او نیست و طبیب حقیقی آن است كه درد را دوا كند و اگر قادر بر دوا كردن نیست طبیب نیست بلكه متطبب است خلاصه و بعد از این مقدمات می گوئیم كه اگر این ایام و ابتدا و انتهای آن ها هیچ ربطی به عالم ظاهر ندارد كه دیگر حاجت به این زحمات نیست از هر جا هر چه می خواهی بگو و اگر تطبیق با وضع ظاهر هم باید بشود چنان كه خود تو می خواهی همه این سخنان را با تاریخ هجری درست بیاوری پس اولا از بعثت پیغمبر (ص) تا آن زمان كه تو منظور داری هزار و دویست و هفتاد و سه سال است و به چه دلیل می توان سیزده سال قبل از هجرت را از حساب انداخت یا آن زمان دعوت نمی فرمود و صدمات و زحمات اهل مكه را بر خود نمی گذاشت كه چنین نیست پس جهت ندارد این مطلب و این یك اختلاف در حساب ثانی این كه مولودی را كه آن زن زائید به عقیده ی ما محمد بن الحسن صاحب الزمان (ع) است و به عقیده ی تو میرزا علی محمد پسر میرزا رضای بزاز شیرازی تو ببین این حساب با كدام یك درست می آید زیرا كه آیه این است كه آن زن گریخت به بیابان در آنجا مكانی داشت كه از خدا معین شده بود كه در آن جا او را یك هزار و دویست و شصت روز بپروراند پس اگر روز را سال حساب كنی از عمر شریف محمد بن الحسن عجل الله فرجه تا سنه ی هزار و دویست و شصت هزار و سه چهار سال تقریبا گذشته و دویست و پنجاه و شش سال مثلا از این حساب كسر است میرزا علی محمد شیرازی هم كه در آن زمان بیست و سه چهار سال ظاهرا بیشتر نداشته پس هزار و سی و پنج سال كسر دارد و اگر در قید مطابقه با ظاهر نیستی اولا كه دروغ می گوئی به جهت این كه حساب ها را از هجرت كرده و اگر واقعا نظر به ظاهر نداری كه پس خاتم انبیاء و ائمه اطهار (ص) پیش از هزار هزار عالم خلقت شده اند و فرمود كنت نبیا و آدم بین الماء و الطین و درباره علی بن ابیطالب (ع) فرمود مرحبا بمن خلقه الله قبل ابیه باربعین الف عام و حضرت آدم انوار معصومین را در ساق عرش دید و به آنها متمسك شد تا عصیان او آمرزیده شد و در نزد مسلمین شبهه در وجود مقدس ایشان پیش از همه چیز نیست پس این حساب ها چگونه تطبیق می شود و چه می توان از آنها فهمید و دین خود را به این بازیچه ها چگونه می توان باخت و آنچه گفته كه در این وحی مبارك از شهادت حضرت سیدالشهداء (ع) خبر داده است شاید منظورش این آیه است كه در فصل یازدهم در شرح حال آن دو شاهد كه باید هزار و دویست و شصت روز نبوت بكنند می گوید و چون شهادت خود را به اتمام رسانند آن حیوان كه از گرد بی پایان برمی آید با آنها خواهد
جنگید و بر آنها دست خواهد یافت و آنها را به قتل خواهد رسانید می گوئیم كه اول فرموده كه این دو شاهد هزار و دویست و شصت روز اخبار نمایند و در ترجمه ی دیگر است كه نبوت نمایند و در آیه ی هفتم است كه چون شهادت خود را به اتمام رسانند و این ظاهر است كه باید بعد از هزار و دویست و شصت روز باشد و این هم با شهادت حضرت سیدالشهداء (ع) تطبیق نمی شود خلاصه كه حرف ها محض سخنی است كه گفته شده بر فرض كمال مطابقه حجتی در آن نیست و اما آیه یدبر الامر من السماء و فقره حدیث ابی لبید كه سابقا بیان آنها شد كه هیچ دلالتی در آن ها بر مراد او نیست عصمنا الله و جمیع المؤمنین من شر الشیاطین به حق محمد و آل الطیبین صلوات الله علیهم اجمعین و اما آن چه از عصمت و رجعت ملخص كرده در آن هم اشتباه كاری كرده است زیرا كه صریح فرمایش ایشان این است كه اولا سابق معین فرموده اند از اخبار كه مدت ملك قائم (ع) هفتاد سال است و بعد در ذیل حدیثی در رجعت سیدالشهداء (ع) می فرماید یراد منه والله و رسوله (ص) و هم اعلم ان كرة الحسین (ع) بعد ظهور القائم (ع) بتسع و خمسین سنة كما مر و یطول عمره و ملكه علی ما یظهر لی من احادیثهم خمسین الف سنة حتی تسقط حاجباه علی عینیه من الكبر و یربطهما بعصابة حتی یتمكن من النظر الی ان قال فیكون خروجه هذا موافقا لظهور القائم (ع) لانه یدرك من ملكه احدی عشرة سنة و موافقا الخروج امیرالمؤمنین (ع) الأول لانه بعد موت القائم (ع) بثمان سنین الی آخر پس ببین تفاوت مسأله چه قدر است چون در حدیث وارد شده كه سیدالشهداء (ع) می فرماید كه بیرون می آیم بیرون آمدنی كه موافقت دارد خروج امیرالمؤمنین و قیام قائم خودمان و حیوة رسول الله را و شیخ جلیل به انضمام با سایر اخبار شرح فرموده اند كه رجعت سیدالشهداء (ع) بعد از پنجاه و نه سال از ظهور قائم است و عمر خود آن حضرت پنجاه هزار سال می شود و این خروج موافق قیام قائم هست زیرا كه تمام مدت ملك قائم هفتاد سال است و سیدالشهداء (ع) یازده سال آخر آن را درك می كند و نیز موافق با خروج امیرالمؤمنین (ع) هست زیرا كه آن حضرت هشت سال بعد از موت قائم (ع) خروج می كند این بود ملخص این فرمایش با آنچه پیش بیان فرموده اند پس أمیرالمؤمنین (ع) نوزده سال بعد از رجعت سیدالشهداء (ع) رجعت می كند و سیدالشهداء (ع) پنجاه و نه سال بعد از ظهور قائم (ع) خروج می كند و می بینی كه قطع هم نفرموده اند بلكه به این قسم اخبار مختلفه را جمع فرموده اند حالا به این قسمی كه جمع شده ببین این سنوات كدام یك با آ نچه بر شما گذشته موافقت كرده میرزا علی محمد و میرزا حسینعلی با هم بودند و چهار و پنجسالی میرزا علی محمد زندگی كرده و كشته شد و میرزا حسینعلی خورده خورده بنای زمزمه گذاشت و مدت كمی گذشت و او هم مرد و پنجاه هزار سال نشد و همان كس كه اعداد
كم را گفته اعداد بسیار را هم فرموده و آن چه هم فرموده درست فرموده است و اغراق ابدا در كلام ایشان نیست ولی شما خود را به تأویلات بی جا و عبث خوشحال می كنید و سودی نمی برید.