کد مطلب:321363 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:143

جواب
حق و باطل از این جا شناخته می شود كه باطل در نزد هیچ كس حق لاشك فیه نمی شود در آخر شك او بروز می كند و این است كه فرمودند دروغگو حافظه ندارد همین عوالم غیب بود و تفاصیلی كه از معاد می گفتیم كه همه را مكرر موهومات می گفتی و می گفتی كه چرا آن چه در باب معاد فرموده اند به عوالم مجردات كه همه موهوم است و درك آن را نمی كنیم تأویل كنیم و آخر دیدی كه نمی شود و این بیان را در این مقام كرده ای بی انصافی مگر ما نمی گفتیم كه دنیا مزرعه ی آخرت است و هر چه در دنیا كسب كردیم در آخرت داریم و هر چه كسب نكردیم نداریم نهایت تو تلبیس می كردی و همین دنیا را آخرت می شمردی و حال خداوند بر زبان خودت جاری كرد و اقرار كردی تا اتمام حجت بر تو بشود و والله كه در امر امامت هم به همین منوال در شكی چنان كه مكرر صریحا اظهار شك خود را كرده ای و اما شیطان نگذاشته كه از غی خود دست برداری و با این كه قدم راسخی از برای تو نیست هی سیر می كنی و به سبب همین اضطراب از صراط مستقیم به جهنم افتاده و خبر نداری خلاصه شبهه نیست كه آن چه از اوضاع آخرت فرموده اند ظهور
آن در دنیا باید باشد مثل این كه خود دنیا ظهور آخرت است و این است كه در حدیث شریف فرمودند الدنیا رسم الاخرة و الاخرة رسم الدنیا و فرمودند الظهور تمام البطون و البطون تمام الظهور ما لم تكن كلیات الحكمة تامة فی ظهورها تامة فی بطونها كانت الحكمة ناقصة من الحكیم و فرمودند الظاهر عنوان الباطن و خداوند فرموده قد علمتم النشأة الاولی فلولا تذكرون ولی باز نكات در مقام هست كه باید ملتفت آن ها بود یكی این كه اگر چه صورتی در زیر دارد آن چه در بالاستی اما معذلك كله صورت دنیائی مناسب دنیا است و صورت آخرتی مناسب آخرت و صورت دنیائی فانی و زایل است و خالد و باقی نیست و صورت آخرتی خالد است و از برای آن فنا نیست مؤمن در دنیا ایام معدوده عمل می كند و بسا در مدت عمر یك مرتبه حج می كند و در آخرت ابدالدهر به جزای حج خود و سایر اعمال معدوده خود می رسد زیرا كه نیت او این بوده است كه اگر ابدالدهر در دنیا باشد عبادت كند و كافر در ایام معدودة بعضی معاصی معدوده می كند و در آخرت ابدالدهر معذب خواهد بود زیرا كه نیت او این بوده كه اگر ابدالدهر در دنیا باشد معصیت كند و این است كه فرمودند فبالنیات خلد هؤلاء و هؤلاء و عمده این است كه خود صورت دنیوی صورتی است محدود و متناهی و آخرت بر عكس این است با اینكه این رسم همان است و مثل این مطلب مثل این است كه كره ی بلوری را برابر می كنی با نصف آسمان و عكس تمام آن نصف در این كره كوچك می افتد یا چشم خود را باز می كنی و ثقبه عنبیه به قدر موی خنزیری است و عكس نصف عالم در آن می افتد پس عكسی كه در چشم تو است یا در بلوره است مثل دنیا است كه محدود و متناهی است و تنگ و خارج عالم مثل آخرت است كه به آن وسعت است كه خدا می داند و این ها مثل های دنیوی است و وسعت آخرت از این سخنان خارج است و به ادنی مؤمن بهشتی می دهند كه هفت همسر این دنیا است خلاصه غرض این است كه اگر چه دنیا رسم آخرت است اما به این قاده كه هر چه در دنیا است مناسب دنیا است و هر چه در آخرت مناسب آخرت اما مثلی كه مصنف در این مقام زده است به ذات مقدس باری تعالی و ظهورات آن كه توهم كرده خطای صرف است و خداوند در كتاب مجید خود فرموده لیس كمثله شئ و از برای ذات مقدس خداوند ابدا مظهری نیست و مجلاتی نیست و ذات پرودگار ممتنع كرده تمام چیزها را و مظهر غیر از ظاهر است و غیر از ظهور چنان كه آفتاب كه در آئینه عكس می اندازد آینه و نور آفتاب و آفتاب سه چیزند ولو این كه در منظر یكی دیده بشوند اما در مخبر سه چیزند پس اگر از برای ذات پروردگار كه به قول خود تو مقدس از غیبت و شهادت است و ظهور و بطون و اولیت و آخریت ظهوری در مظاهر باشد این تنزیه و تقدیس چگونه راست می آید پس ذات پروردگار مقدس و منزه از ظهور و بطون هر دو است و ممتنع فرموده همه چیز را ولی مظاهر مظاهر انوار او
هستند و مجالی آیات او و اگر ذات پروردگار ظهور داشت چرا معرفت ذات او متعذر بود پس او منزه از غیبت و حضور و ظهور و بطون است و كمال التوحید نفی الصفات عنه لشهادة كل صفة انها غیر الموصوف و شهادة كل موصوف انه غیر الصفة و شهادة الصفة والموصوف بالاقتران الممتنع عن الأزل الثابت فی الحدث خلاصه و اما دنیا محل ظهور آخرت هست و مزرعه ی آن و معذلك دنیا بر حسب دنیا است و آخرت بر حسب آخرت و همین كه بنای عود شود هر یكی به اصل خود برمی گردد این است كه حضرت امیر (ع) به جاثلیق فرمود والدنیا رسم الأخرة و الأخرة رسم الدنیا و لیس الدنیا الأخرة و لا الأخرة الدنیا اذا فارق الروح الجسم یرجع الروح الجسم یرجع كل واحد الی ما منه بدئ و ما منه خلق و چون تا این جا آمدی بدان كه چنان كه فرموده است كه آخرت دنیا نیست و دنیا آخرت نیست عرصه ی معاد هم دنیا نیست و معاد در آخرت است اما دنیا نقله است و راه سفر است و باید دنیا را طی كرد تا به آخرت رسید و عود به معنی برگشتن است به مقام اصلی خود و دنیا مقام اصلی انسان نیست و مقام او عرصه ی آخرت است هبطت الیك من المحل الارفع و رقاء ذات تفرد و تمنع دنیا محل تجارت و كسب انسانی است چون شخصی كه در وطن خود فقیر و بی چیز است به بلد دیگر می رود و در آن جا تجارت و اكتساب اموال می كند و به وطن خود برمی گردد و در آن جا سال های سال زندگانی می كند و عجب از ما است كه وطن اصلی را فراموش كرده و این بازاری كه در غیر وطن ما سرپا شده كه از هر متاعی در آن هست ولی ایامی چند بیش نیست از انقطاع آن چشم پوشیده و دست از كسب كشیده و به تماشای زخارف این سوق دعوت كرده پس فردا كه ایام این بازار منقضی می شود لابد و لا علاج باید به وطن برگردیم و اهل وطن خواهند گفت كه تو در بازار چه كردی و چه آوردی خواهی گفت كه من ملتفت انقطاع آن نبودم و به تماشای آن مشغول شدم و پیش از آن كه كسی برای خود بكنم بازار برچیده شد و دست من خالی ماند پس مایه ی افسوس و حسرت و ندامت و سرشكستگی نزد اهل وطن تا ابدالدهر خواهد بود اللهم اسئلك بنا سبیلك الواضح و متعنا بالمجر الرابح بحق محمد و آل محمد علیهم السلام الداعین الیك و الدالین علیك ان الله اشتری من المؤمنین اموالهم بان لهم الجنة خلاصه پس اگر چه اكتساب آخرت در دنیا می شود اما حقیقتا آن مكشوف نمی شود مگر بعد از نفخ صور كه باید در دنیا مرد و از برزخ سر بیرون آورد و در آن جا نیز مرد و از آخرت سر بیرون آورد و تا علایق دنیویه و برزخیه را داریم درك حقیقت آخرت را محال است كه بكنیم و اگر كسی به اختیار در دنیا ترك علایق نمود اگر چه بالمره تا در دنیا راه می رود نشود اما بالنسبة فرق می كند و در این هنگام درك آخرت را بهتر از دیگران خواهد كرد و این است كه زید بن حارثه گویا بود عرض كرد برسول خدا (ص) كه زفیر جهنم را در گوش خود می شنوم و مردم را برای
حساب وقوف می بینم اما معذلك كله بعد از آن كه مرد و از دنیا رفت كیفیات دیگر برای او مشهود می شود تا در دنیا است مثل خیال برای او ظاهر می شود و همین كه مرد همه را در واقع مشاهده می كند ببین تفاوت ره از كجاست تا به كجا پس از كلمات جاهلانه مصنف گمان مكن كه همه اخبار همین بوده كه حال در دنیا می بینیم و همین تصورات و توهمات كه برای ما امروز حاصل است هیهات هیهات آن جهنمی كه امروز فرض می كنی بالنسبه به آن چه در آخرت خواهی دید مثل بهشت است و بهشتی كه مؤمنین امروز فرض كنند بالنسبة به آن چه در آخرت خواهند دید مثل جهنم است این است كه فرمودند الدنیا سجن المؤمن و جنة الكافر.