کد مطلب:321368 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:121

جواب
گفته است اولا در این بیان منتهی تملق و دسیسه و چاپلوسی است جواب تملق پادشاه اسلام گفتن بر مسلم عیب شمرده نمی شود خاصة از شیعیان ائمه اطهار (ص) باشد بلكه ما از جانب ائمه خود ماموریم كه همین قسم رفتار نمائیم چنانكه دو فصل الخطاب از مجالس صدوق ره نقل شده است عن الصادق عن ابیه عن آبائه عن علی بن ابیطالب علیهم السلام قال قال رسول الله صلی الله علیه و آله قال الله جل جلاله انی انا الله لا اله الا انا خلقت الملوك و قلوبهم بیدی فایما قوم اطاعونی جعلت قلوب الملوك علیهم رحمة و ایما قوم عصونی جعلت قلوب الملوك علیهم سخطه الا لا تشغلوا انفسكم بسب الملوك توبوا الی اعطف قلوبهم علیكم پس ماموریم به اینكه ترك سب ملوك را بكنیم و شاه شهید طاب ثراه كه از شیعیان آل محمد (ع) و ناصر دین ایشان و در این امر عظیم خاصه بذل جهد در نصرت آل محمد (ع) فرمود و نگذارد كه شما غصب حق ایشان را بكنید و اسم ایشان را به باطل بر سر خود بگذارید و البته مستحق همه قسم تعظیم و تكریم و شكرگزاری و دعاگوئی بوده است و الأن هم دعاگوی آن شهید هستیم خداوند درجات او را عالی كند و كشنده او را هم لعنت كند و ما آنچه می گوئیم مطابق واقع است و از روی صدق هم می گوئیم و الان عبارت خودت را نقل می كنم كه مردم بدانند معنی چاپلوسی و تملق چیست و جواب هم عرض می كنم گفته است ثانیا رد و تشنیع و اهانت علما است جواب این چه اهانتی است كه بگویند دشمن چنین كاری می كرد جزیه گذاردن اهانت است اگر از اهل حق بر اهل باطل باشد ولی اهل باطل نسبت به اهل حق همیشه اینگونه
سلوكها كرده اند و مؤمن درواقع عزیز است اما به ظلم و جور اهانت به او می كنند چنانكه فرعون نسبت به بنی اسرائیل كرد و از آنها بنده و خدم گرفت و اعمال خسیسه رذیله برای آنها معین كرد و هر كه كاری نمی كرد جزیه از او می گرفت مگر سلوكی كه خلفاء جور نسبت به اهل بیت پیغمبر (ص) كردند نشنیده مگر اقرار به بندگی گرفتن یزید را از سید ساجدین نمی دانی البته دست ظالم همین كه بالا رفت هر كار توانست می كند و كدام ظالم از شما بدتر كه اولا ظلم به آل محمد علیهم السلام نمودید و حق ایشان را غصب كردید بعد ظلم بر نفس خودتان كه آن را مستحق نار گردید و باز ظلم بر عامه ناس هر كه گمراه شد از ظلم شما بود و هر كه او را اذیت كردید و خونش را ریختید و مالش را بردید آن هم بیچاره مظلوم دست شما بود و البته اگر خداوند باز مهلت داده بود از این بالاتر هم ظلمها می گردید ولی هر چه می كردید مؤمن فی الواقع عزیز بود ولو جزیه بر او می گذاشتید گفته است ثالثا اظهار فضل و علم و قوت و بیان استدلال خودشان است جواب در این كلمه از فرمایش ایشان كه همچو دلالتی نیست و اگر باشد چه می شود البته عالمی كه در اغلب علوم صاحب تصنیف و تالیف باشد و مثل همین كتاب مبارك ارشاد العوام را كه در حقیقه ارشاد العلماء است و تاكنون نظیر آن را ندیده ایم و همه ی علما و وعاظ و اهل منبر از پرتو آن منتفع می شوند به تصدیق خودشان مكرر شده است كه روزی هزار بیت از آن را تصنیف فرموده اند البته هر چه در علم خود بفرمایند كم است و هر كه انكار دارد بردارد و بنویسد و از مصدقین معتمد انصاف می پرسیم خلاصه گفته است رابعا شمشیر را برهان تدمیر و دلیل بطلان این امر عظیم خطیر گمان كرده اند و از بینه لیهلك من هلك عن بینة و یحیی من حی عن بینة اعراض و از جندالله هم الغالبون و یابی الله الا ان یتم نوره ولو كره المشركون و شهادة سیدالشهداء روح العالم لمظلومیة و وحدته و غربته الفداء و انبیاء و اولیاء و علمائی كه فی سبیل الله شهید شدند اغماض فرموده اند حضرت سلطان ادام الله بقائه متعرض این حزب نشدند آنچه واقع شد به اصرار و ابرام علمای ظاهره كه به لباس و اضله الله علی علم و به سفاهت بعضی از ولات و منتسبین بود بلكه در موارد بسیار ذات شاهانه به نفسه این حزب را حفظ فرمودند یشهد بذلك كل منصف و مؤسس هذا النباء العظیم و هذا النباء الكریم جواب گویا كلماتی در برابر كلماتی جواب است و مشروط به هیچ شرطی و مقید به هیچ قیدی نیست اولا اگر تملق و چاپلوسی سلطان عیب است چنانكه ایراد اولت بود تمنا دارم سخنوران ملاحظه كنند كه این تملق و چاپلوسی است یا یك كلمه كه مولای من فرموده ثانی تهمت و افترائی كه به شاه شهید
زده حافظ و حامی این حزب بوده اند شاه مرحوم از زمان ولیعهدی باس قلیل در مجلسی كه مرحوم نظام العلماء و مرحوم ملامحمد ممقانی حاضر بودند و با میرزا علی محمد صحبت كردند خرافاتی از او شنیدند كه محال بود دیگر توهم حقیت شما را بكنند حتی خود شاه شهید غلط عبارت او را به شعر الفیه جواب فرمود و جودت ذهن او را علانیه مشاهده نمود كه به او گفتند خاتم (ص) خمس قرار داده شما چه شد كه ثلث قرار دادید جواب داد كه ثلث هم نصف خمس است و مضحكه ی عالم شد و بعد از آن بردارید ناسخ التواریخ را بخوانید و ببینید همت پادشاه اسلام تا چه درجه مصروف قلع و قمع شما بود و لسان الملك نوشته كه كتاب را من البدایة الی النهایة از نظر پادشاه گذرانیدم و فرمود كه اغراق و گزاف گوئی ندارد و تمام صحیح است و خلعت و انعام مرحمت فرمود و شما راضی نشدید تا تهمت حمایت این حزب شیطان را به شاه شهید هم بزنید و اگر راست می گوئی كه شاه شهید نسبت به شما حمایت می فرمود پس شقاوت شما خوب ظاهر می شود كه با وجود احسانی كه خود قرار كردی دو مرتبه تیر به ایشان زدید و مرتبه ی اول خداوند حفظ فرمود و كارگر نشد و در مرتبه دویم كردید آنچه كردید پس به اقرار خودت كمال شقاوت را دارید كه كسی كه حامی شما بوده می كشید و آن وقت تحقیق هم می كنید كه این ظهور همچو لطفی دارد كه حكم سیف را از عالم برداشته تعجب است كه انسان تا به این درجه دروغ بگوید و خجالت هم نكشد و اما اینكه گفته كه شمشیر را برهان تدمیر گرفته اند در این عبارت كجا همچو دلالتی است كه به دلیل كشته شدن معلوم شد كه باطل است بطلان شما به ادله بی شمار ظاهر بود و از حسن الطاف پروردگار هم این شد كه باطل است بطلان شما به ادله بی شمار ظاهر بود و از حسن الطاف پروردگار هم این شد كه زود اساس شما را بر هم زد و خود مدعی را هم هلاك فرمود بلی اینقدر را از اخبار آل محمد علیهم السلام داریم كه حضرت صادق فرمود ان هذا الأمر لا یدعیه غیر صاحبه الا تبر الله عمره و نیز فرمود در حدیثی و من ادعی فیما لا یحل له فتح علیه ابواب التلف و حضرت سجاد (ع) به محمد بن حنفیه فرمود در حدیثی در اثبات امامت خود و ردع او از این دعوی و هذا سلاح رسول الله عندی فلا تتعرض لهذا فانی اخاف علیك نقص العمر و تشتت الحال پس لازمه دعوی امامت باطله موافق اخبار كوتاه شدن عمر هست ولی از آن طرف اخبار و ادله امهال و استدراج را هم داریم و نكته ی دیگر هم هست كه فرموده اند هر كه دعوی امامت به باطل بكند عمر او كوتاه می شود ولی از آن طرف هم همچو دلیلی دست نیاوردیم كه هر كه مدعی امامت به حق بشود طویل العمر خواهد بود بلكه از برای هر یك ایشان اجلی است طویل یا قصیر چنانكه در ائمه ی (ص) اگرچه هیچ یك به اجل حتمی خود از دنیا نرفتند ولی همان اجل غیرحتمی در بعضی
به سرعت رسید و شهید شدند و در بعضی بالنسبة طولی كشید این است كه به صرف كوتاهی عمر نمی توان اثبات بطلان كسی را نمود و مولای من اعلی الله مقامه به این فرمایش كه فرموده نخواسته حقیت و بطلان شما را به این دلیل اثبات كند بلكه به دلیلهایی بسیار بطلان شما را بر عوام و خواص ظاهر فرمود و اینجا هم شكر خداوند نموده و ثنای پادشاه اسلام را فرموده كه قلع و قمع شما را فرموده است خلاصه این بود منتهای تحقیق این مرد كه این خرافات را در رد این كلام متین از فرمایشات مولای من سروده است.