کد مطلب:40490 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:237

مقدمه















چهارمین امتیاز در حكومت علی (ع) آزادی دادن به مردم است در حكومت علی (ع) می بینیم مردم چنان آزاد بودند كه از ناحیه ی حكومت برای آنها هیچ مانعی پیش نمی آمد، امیرالمومنین (ع) می فرمود وظیفه ی من چیست كه الان والی و حاكم شما هستم و وظیفه شما چگونه است، بر خلاف حكومتهای دیگر كه اگر ابتدا تفكر استبدادی نداشته باشند وقتی به حكومت می رسند غرور آنها را می گیرد و آزادیهای مردم را به نفع خودشان محدود می كنند.

ولی علی (ع) این گونه نوبده و شواهدی كه در نهج البلاغه هست این ادعا را ثابت می كند. ابتدا مقدمه ای باید مطرح شود و آن این است كه پنج موضوع برای بشر محترم است و همه ی انسانها این موضوع را دوست دارند و به آن در بالاترین سطح علاقه دارند. اول عقیده آنهاست دوم عقلشان سوم جانشان چهارم مال و پنجم خانواده، نسب و نژاد. خود انسان به این پنج چیز از همه بیشتر اهمیت می دهد و قوانین اسلام هم كه مطابق فطرت انسان است به این پنج چیز اهمیت داده و آنها را محترم شمرده است.

[صفحه 2]

مقدمه ی دیگر این است كه باید گفت مردم نسبت به این پنج موضوع دو دسته هستند یك اكثریت قابل توجهی كه میخواهند سالم و آرام زندگی كنند و این پنج چیز را در خود حفظ كنند و یك اقلیت متجاوز به حقوق دیگران، در اینجا اسلام گفته است كه باید جلوی آن اقلیت ناچیز گرفته شود نكته ی قابل توجه این است كه باید دانست اسلام كه جلوی این اقلیت را می گیرد، نمی خواهد آزادیشان را محدود كند بلكه می خواهد آزادی آن اكثریت را تامین كند.

دو كشور را مثال بزنید یكی اسلامی است. یك درصدی كه در آن دزد و متجاوز به ناموس مردم و اشاعه دهنده ی مواد مخدر و به اصطلاح قرآن مفسد فی الارض (كه یك اصطلاح جامع و خوبی است) پیدا می شود یعنی كسی كه می خواهد برای رسیدن به این پنج چیز فساد بكند در یك مورد اسلام می گوید این شخص باید كشته شود، جای دیگر می گوید باید سنگسار شود، یك جا می فرماید باید دستش بریده شود یعنی خلاصه می خواهد بگوید این خار و مانع، از سر راه آن اكثریت باید برداشته شود.

یك كشوری هم می گوید باید همه ی مردم آزاد باشند یعنی آن كسی كه می خواهد مشروب بخورد و عربده بكشد آزاد باشد دزد هم آزاد باشد و اگر هم مجازاتش می كند مجازاتی است كه دزد در دزدیش بیشتر تشویق می شود كه دو مرتبه دزدی نماید.

بنابراین چه كسانی از اسلام انتقاد می كنند دقیقا همان اشخاصی كه می خواهند به مال و جان و ناموس مردم تجاوز كنند و گرنه آن كسانی كه می خواهند روی مرز خودشان راه بروند می گویند قربان اسلام كه آمده و حق ما را تامین كرده و نگذاشته است كه دیگران به حق ما تجاوز كنند چون ما كه نمی خواهیم به حق دیگران تجاوز كنیم و دیگرانی هم كه می خواهند تجاوز كنند

[صفحه 3]

قوانین اسلام جلوی آنان را گرفته است و به این دلیل است كه از اسلام تقدیر و تحسین می كنند شكنجه را تحمل می كنند، در راه اسلام جان می دهند جوان می دهند. برای اینكه فهمیده اند كه اسلام مدافع حق آنان است و سخن منطقی و معقول و درستی می گویند.

درست به این نكته باید توجه كرد زیرا كسانی كه می خواهند به اسلام خرده بگیرند (گاهی به صراحت و گاهی چون خجالت می كشند با كنایه) دقیقا همان كسانی هستند كه می خواهند به مال و جان و ناموس مردم تجاوز بكنند.

مگر اینكه فریب خورده باشند كه نفهمند اسلام چرا این مطلب را گفته است و نفهمند كه اسلام مدافع حق آنها است و این افراد هم عدد ناچیزی را تشكیل می دهند و بیشتر مخالفان اسلام آگاهانه انتقاد می كنند و اینها درست همان كسانی هستند كه اولا نسبت به كل مردم اقلیت بسیار ناچیزی را تشكیل می دهند و ثانیا مخالف آزادی اكثریتند این مقدمه دوم تا اینجا كافی است.

اكنون در این كه امیرالمومنین (ع) در دوران حكومتش چگونه به مردم آزادی می داده است وارد بحث شده و سه مورد ذیل بررسی می گردد:

1- آزادی در مساله شركت در جنگ

2- بحث آزاد

3- نصیحت و موعظه

این سه مطلب دلیل بر این است كه امیرالمومنین (ع) می خواهد بگوید كه من دوست دارم شما بفهمید كه احكام اسلام به نفع و مصلحت خودتان است. وقتی خوبی اش را درك كردید آن گاه بدون زور و اجبار و با داشتن آگاهی و آزادی آن را انجام می دهید. اجبار و اكراه در مكتب اسلام راه ندارد و علی (ع) كه مروج اسلام و شاگرد اول پیامبر اسلام است هیچوقت زور نمی گوید. اسلام می گوید هر معامله ای كه با زور باشد باطل است خرید و فروش باشد، صلح باشد، اجاره باشد، حتی اگر زكات مال كسی را از كسی به زور بگیرد و ببرند به صندوق

[صفحه 4]

بیت المال بریزند بال است و تكلیف را ساقط نمی كند زیرا این عمل قصد قربت نداشته و بعد كه انسان حكمتش را فهمید، باید دوباره خودش با رضایت كامل بپردازد. همچنین طلاق بدون رضایت باطل است و نیز در عقد ازدواج كه رضایت از هر دو طرف لازم است، باید این مساله رعایت شود و خلاصه عمل اجباری و اكراهی از نظر اسلام به هیچ نحو مطلوب نبوده و صحیح هم نمی باشد. امیرالمومنین (ع) هم این نكته را در زمان حكومتش ملاحظه می فرموده و هیچگاه مردم رابه انجام كاری مجبور نمی كرده است.


صفحه 2، 3، 4.