کد مطلب:53765 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:275

پیشگفتار











علی زودتر از زمان خود كه هنوز هم زمانش فرانرسیده است پا به جهان گذاشت. «مولف»

نهج البلاغه: كتابی در عظمت روح و اندیشه ی علی علیه السلام

ابوالحسن محمد رضی معروف به سید رضی كه نسبش با 5 واسطه به امام هفتم شیعیان می رسد چهل و هفت سال در این جهان زندگانی كرد ولی با تالیف نهج البلاغه بیش از هزار سال است كه در پرتو شخصیت علی «ع» قرار گرفته و در اقیانوس رحمت و عزت امیرالمومنین علیه السلام شناور گردیده تا جایی كه نامش و قبرش و خاندانش در پهنای اسلام جاودان شده است.

آنچه سید بزرگوار تحت عناوین خطبه ها، توصیه ها، نامه ها، فرمانها، سخنها، پندها از مولای متقیان جمع آوری كرد، نظام ابوابش به 239 خطبه و 79 نامه و 472 سخن كوتاه می رسد.

او در مقدمه ی نهج البلاغه می گوید: من سخنهای امیرالمومنین را بر سه اصل استوار دیدم. اول خطبه ها و اوامر، دوم نامه های بزرگ و كوچك، سوم حكمت ها و موعظه ها. نخست خطبه های نیكو و سپس نامه های زیبا و آن گاه حكمت ها و آداب پسندیده را جمع كردم و برای هر بخشی بابی قرار دادم.

سخنان آن حضرت را در فصل هایی جمع كردم كه ممكن است با یكدیگر ارتباط موضوعی نداشته باشد، من به پیوستگی و نظم میان سخن ها چندان توجهی نداشتم، چون مقصود من آن بود كه نكته ها و سخنان درخشنده ی آن حضرت را جمع آوری نمایم نه یك موضوع خاص و مطلبی از علی «ع» را.

[صفحه 10]

سید رضی مردی سخن شناس و ادیب بود و به سخنان مولی سخت شیفتگی داشت، بلندی مرتبه سید رضی در ادبیات عرب و شیفتگی وی به گفتار و كلمات امیرالمومنین علی «ع» سبب شده بود كه در جمع آوری سخنان مولی به برجستگی فصاحت و بلاغت بیشتر توجه كند، از اینرو مجموعه ی منتخب خود را نهج البلاغه نامید.[1] .

آنان كه پیش از سید رضی زندگی می كردند، گفته و نوشته اند خطبه ها و نامه ها و كلمات علی علیه السلام محدود به آن نیست كه سید رضی جمع آوری كرده است، بنابراین نباید به خاموشی تن داد و از گفتن بازماند كه سخنان امیرالمومنین بدانچه سید شریف رضی گردآوری كرده منحصر است.

باید دانست كه دسته بندی مطالب نهج البلاغه یك دسته بندی بسیار قدیمی و غیر منظم است، با این كه شارحین و مترجمین نهج البلاغه نزدیك به 90 نفر می رسند[2] ولی هیچ یك از آنان مطالب نهج البلاغه را برحسب نیازهای اجتماعی طبقه بندی نكردند.

از دیر زمان تا بدین روزگار، نهج البلاغه از لحاظ استواری فصاحت و بلاغت و توان مسائل علمی و تاریخی و دینی مورد علاقه و اعتبار دانشمندان بوده است تا جایی كه

[صفحه 11]

درباره اش گفته اند از كلام آفریدگار دو جهان پایین تر و از گفتار آنچه آفریده شده برتر است.

با این وصف در تنظیم مطالب آن دگرگونی متناسب با پیشرفت علوم و فنون به وجود نیامده تازه ترین تقسیم بندی كه برای تحقیق در زمینه مطالب و مسائل نهج البلاغه به عمل آمده، تقسیم بندی استاد شهید مرتضی مطهری «ره» است.

او می گوید «مباحث و موضوعاتی كه در نهج البلاغه مطرح است و رنگهای مختلفی به این سخنهای آسمانی داده، زیاد است» و تحت عنوان نگاهی كلی به مباحث و مسائل نهج البلاغه، گفته است مباحث نهج البلاغه كه هر كدام شایسته بحث و مقایسه می باشد به قرار زیر است:

1- الهیات و ماوراءالطبیعه 2- سلوك و عبادت 3- حكومت و عدالت 4- اهل البیت و خلافت 5- موعظه و حكمت 6- دنیا و دنیاپرستی 7- حماسه و شجاعت 8- ملاحم و مغیبات 9- دعا و مناجات 10- شكایت و انتقاد از مردم 11- اصول اجتماعی 12- اسلام و قرآن 13- اخلاق و تهذیب نفس 14- شخصیت ها[3] .

آنچه باید گفت آن است كه مطالب نهج البلاغه به نظام موضوعی طبقه بندی و ردیف نگردیده است، شاید زمانی دراز لازم است با كاری دشوار، تا نهج البلاغه به ابواب مختلف تنظیم شود و با كشف نظریات امیرالمومنین علی «ع» در خطبه ها و فرمانها و گفتارها و غیره هر دسته از مطالب تحت عناوینی درآید و تحقیق و تحلیل گردد.[4] .

اما بی شك دور از انتظار خواهد بود كه یك نفر بتواند در همه ی دنیاهای نهج البلاغه وارد شود و همه ی سرزمین ها و كهكشان های آن را فتح نماید و در همه ی اقیانوس های آن شنا كند و به ساحل مقصود برسد.

[صفحه 12]

تنها چیزی كه می توان بدان اشاره كرد آن است كه آدمی باید سالهای دراز نور علم را با رنج تن خریداری كند تا در میدان جاذبه ی نهج البلاغه قرار بگیرد و بخشی از این دریای بی كران را بپیماید و بر قسمت هایی از آن دست یابد، به همین سبب باید گفت كه:

در زمینه ی نهج البلاغه و تحلیل آن تاكنون كار مهمی نشده است و كارهایی كه انجام شده است از حدود شرح كلمات و ترجمه ی الفاظ تجاوز نكرده كه آن هم در طول هزار سال بسیار ناچیز است.

فقهاء و علمای اسلام تحقیقات زیادی در مسائل گوناگون اسلام انجام داده اند و كتابهای بسیار در رشته های مختلف علوم اسلامی نوشته و به رشته ی تحریر درآورده اند كه به نوبه ی خود گنجینه ی پرارزشی است كه در اختیار دنیای امروز قرار دارد و دنیای فردا هم از آن استفاده خواهد كرد[5] اما آنچه باید گفت آن است كه در خصوص نهج البلاغه یعنی كتابی كه اخ القرآن نامیده شده، كار چندانی صورت نگرفته است و آنچه مورد ادراك سخن شناسان واقع شده زیبایی كلام و فصاحت و بلاغت آن است كه تا سرحد اعجاز ستوده شده است. علت آن است كه در شناخت صاحب گفتار آن كار به درستی انجام نشده و آنچه درباره ی علی علیه السلام انجام گردیده مدح و ستایش است و آن كس كه در دلش محبت علی زیادتر جای داشته باشد و زیادتر برای او اشك ریخته باشد، خود را به علی «ع» نزدیك تر می داند و بیشتر علی را ستوده است. اما او به درستی علی را نفهمیده است و نمی داند كه علی كیست، ولی دل دائم در طپش دارد و خودسوزی های خویش را نثار راهش می كند.

در طول عمر نهج البلاغه، ادبا و خطبا و شعرا در توصیف نهج البلاغه سخنانی پرمحتوی و اشعاری بس شیوا سروده اند و حتی در ربع قرن اخیر نهج البلاغه با سی هزار بیت منظوم شده است، اما كسی پیدا نشده كه از راه طبقه بندی موضوعی نهج البلاغه، با اندیشه ی علی و مكتب علی آشنا شود و با تحلیل موضوعات نهج البلاغه، شخصیت علی را نشان دهد و با شناساندن علی كه در مجموعه ی كلی، مقصدش حیات كمالی انسان و نجات جامعه از جهل و بی خبری و چیرگی بر عوام زدگی است نهج البلاغه را به مردم فارسی زبان هدیه كند و مفاهیم سخنان علی را آشكار و تحلیل نماید. بعد از پیروزی

[صفحه 13]

انقلاب اسلامی، در ایران كوششهای وسیعی در شكافتن و تفسیر مسائل نهج البلاغه به عمل آمد كه درسهای نهج البلاغه حضرت آیه الله منتظری از آن جمله است.

علی «ع» این انسان بزرگ با روح پاك و با عظمت باید از لابلای موضوعات و مطالب نهج البلاغه شناخته و شناسانده شود نه از راه ستایش، آن هم ستایش افرادی كه او را نشناختند و نمی شناسند و فقط می ستایند و می سرایند.

شناخت علی «ع» این نیست كه او وصی و جانشین پیامبر اسلام «ص» است و جایگاه او نسبت به خلافت به منزله آن پایگاهی است كه گردش به دور آن مشكلات را از میان می برد و همچون گندم در زیر سنگ آسیا خورد و آرد می شود.

علی آن نیست كه اكثریت مردم قدرش را نشناخته و جلوه های مختلف او را ندیده و عظمت و ارتباط الهی او را نفهمیده اند.

علی آن نیست كه پیشنهاد عبدالرحمن بن عوف را نمی پذیرد و از تكیه زدن بر مسند خلافت چشم می پوشد و شخصیت و حقیقت انسانیت را بالاتر و والاتر از ریاست و حكومت می داند. علی آن نیست كه وقتی به خلافت خوانده می شود می گوید:

مرا معاف دارید و مانند همیشه دیگری را برای این مسوولیت بزرگ انتخاب كنید كه به هزاران رنگ قابل تغییر است. بگذارید دیگری امیر شود زیرا:

من هرگز از عدالت و انصاف صرفنظر نمی كنم و بر هوسهای آلوده ی اشراف تكیه نمی زنم. مقررات مقدس اسلام و احكام قرآن را به دقت بموقع اجرا می گذارم و مردم ستمكار و مختلف را در هر شرایط و در هر مقام كه باشند كیفر خواهم داد.

برای شناخت علی زمانی طولانی لازم است و راهی دراز باید پیموده شود و چنین نیست كه كسی بتواند در عمر كوتاهش درباره ی علی، این جهان علم و عدالت، این دنیای سخن و فصاحت كاری را به سامان برساند.

درباره ی چنین شخصیتی كه مردم نیكو فكر و دانش پژوه را نخست به حیرت درمی آورد و سپس به عبادت خود وامی دارد، هر قدر نوشته و هر چه گفته شود تازه چیزی نوشته و گفته نشده است.

پس علی كیست؟

دنبال همین گمشده ایم.

گمشده ای كه می گوید كه اگر پرده برداشته شود چیزی به یقین من افزوده نمی شود

[صفحه 14]

این گمشده همراه رسالت و شاهد رسالت است.

اول شخصی از عنصر عرب است كه در كنار روح كلی عالم، همسایه ی خداست «جبران خلیل»

او علی است و چیزی جز علی هم نیست با یك ماهیت و یك رنگ.

- در راه خدا سخت تر از آن است كه كسی بتواند از او شكایت كند.

- پایه ی رسالت، پشتیبان استوار نبوت و دانا به امور دین و دنیا.

- كسی كه درباره ی احكام الهی و اجرای آنها مسامحه و گذشت ندارد.

- رزمنده ای كه با نیروی علم و فضیلت پر و بال آراسته و به نام كسی كه خدا و رسولش او را دوست دارند، پرچم نیروی اسلام را به دست می گرفت.

- كسی كه با تاریكیهای شب مانوس بود و در نیمه های شب با خدایش به سخن می نشست و اشك فراوان می ریخت و در محراب عبادت با بیانی دردناك و زبانی سوزناك با درون خود سخن می گفت و خدای را عبادت می كرد.

در اوج عظمت ملكوتی آنچنان ناتوانی نشان می دهد كه دختر فرستاده ی خدا پس از برگشت از نخستین جلسه قضائی فدك بدو می گوید.

«همچون تهمت زدگان به كنج خانه نشسته ای و عزلت اختیار كرده ای تا جایی كه مرغان بی بال و پر توانستند میدان را در اختیار خود بگیرند.»

وقتی كه شنید به ناحق خلخالی را از پای دختری بیرون كشیدند آنچنان ناراحت شد كه آرزوی مرگ كرد.

نه علی اینها نیست.

آنچه هست برتر و والاتر است كه زبان توان گفتن و قلم نیروی نوشتن آن را ندارد.

پس از زبان علی بشنوید كه علی كیست:

امیرالمومنین خود را در مقابل مردم قرار می دهد و همه ی اندیشه های خویش را برای شناساندن خود به كار می گیرد تا مردم بتوانند آنچه علی هست همان را به دست آورند.

امام علی مرتضی «ع» می فرماید:

ما درخت نبوت هستیم، رسالت در خانه ی ما فرود آمده و از افراد این خانه، به نبوت برگزیده شده است، فرشتگان به خانه ما رفت و آمد داشتند «پس ما با آنها مانوس و به زبان آنان آشنا می باشیم»، علم و معرفت در نزد ماست و

[صفحه 15]

سرچشمه دانش ها و حكمت ها در نزد ما یافت می شود «و آنچه از قرآن بخواهید ما بدان واقفیم و صفحات آن در نزد ما گسترده شده است»

بنابراین، آن كه با ما یار باشد و اندیشه ی نیك درباره ما داشته باشد بی شك مورد رحمت پروردگار واقع می شود «و به عالم ملكوت نزدیك می گردد»

«نحن شجره النبوه و محط الرساله و مختلف الملائكه و معادن العلم و ینابیع الحكم، ناصرنا و محبنا ینتظر الرحمه «از خطبه 108 نهج البلاغه انصاری ص 295 «

باید دانست این گفتار آنچنان نیست كه ما را از تعقیب موضوع باز دارد، بلكه علی «ع» كانون علم و كانهای دانش و حكمت است كه شناخت او از این راه سخت دشوار می باشد. زیرا هر كسی به علم راه ندارد و به راه علم آشنا نمی باشد. پس بهتر است كه از زبان فرزندش بشنوید علی كیست.

امام حسن «ع» است كه بر فراز منبر پدرش ایستاده و درباره ی شهادت علی علیه السلام با مردم سخن می گوید:

«همانا در این شب آنچنان كسی وفات یافت كه گذشتگان بر او سبقت نگرفته اند و آیندگان بدو نخواهند رسید. همان كس كه در كنار رسول خدا جهاد می كرد و جان خود را سپر بلای او می ساخت. رسول خدا پرچم بدو می سپرد و او را به میدان می فرستاد، آن گاه جبرئیل از سوی راست و میكائیل از سوی چپ، او را درمیان می گرفتند و از میدان بازنمی گشت مگر آن گاه كه خداوند پیروزی را نصیبش می كرد.

در شبی وفات یافت كه موسی در آن شب جان سپرد و عیسی در آن شب به آسمانها رخت بربست و قرآن در آن شب نازل گشت.

در دم مرگ از مال دنیا فقط هفتصد درهم داشت آن هم از سهمیه اش از بیت المال بود كه می خواست با آن خدمتكاری برای اهل و عیال خود تهیه كند[6] .

باید بدان اضافه كرد، در آن شب مردی از این جهان به سوی خدا پرواز كرد كه در خانه ی خدا چشم به جهان گشود و در محراب عبادت خدا، دیده از جهان فروبست.

آری، سخن آن است كه- از مردی برتر از پیشینیان و آیندگان باید سخن گفت كه بسیار سخت و دشوار است، چون او ناشناخته مانده به دلیل آن كه كتاب او شناسانده

[صفحه 16]

نشده است.

بنابراین گام گذاشتن در دنیایی كه همه در آن بیگانه هستند آن هم در دنیای حكومت و سیاست علی علیه السلام از دیدگاه نهج البلاغه گام گذاشتن نابینا در راهی ناآشناست كه طی كردن آن بس دشوار و نگران كننده می باشد.

پناه می برم به پروردگار علی و فاطمه كه پروردگار همه جهانیان است كه مرا یاری كند تا آنچنان سخن نگویم كه جاهلانه باشد و خویشتن را در بیابانهای گمراهی و تاریكی سرگردان سازم.

از مولای متقیان علی علیه السلام یاری می خواهم كه توفیق را رفیق راهم نماید تا در دریای بی كران شناختن علی تا جایی كه مقدر است پیش روم و می دانم كه به سرمنزل مقصود نمی رسم.

زیرا:

علی «ع» بزرگتر از آن است كه من و دیگران وی را در دل داریم و بر زبان می آوریم. او ماورای پرده را می بیند و با بركناری حجاب چیزی بر یقینش افزوده نمی شود.

لو كشف الغطاء ما ازددت یقینا

علی علامه حائری

[صفحه 17]


صفحه 10، 11، 12، 13، 14، 15، 16، 17.








    1. ابن خلكان نخستین كسی بود كه نوشت نهج البلاغه ساخته و پرداخته سید رضی است و مقدار كمی از فرموده امیرالمومنین در آن است، آنچه تردیدی بدان راه ندارد آن است كه در نهج البلاغه از خطبه ها و سخنان آن حضرت وجود دارد، در بررسی از لحاظ سبك نگارش به این نتیجه می رسیم كه نمی شود این كتاب وسیله دو نفر (با دو اندیشه، هر قدر در یك جهت باشد) نوشته شده باشد حتی باید گفت كه خطبه شقشقیه از امیرالمومنین است (و اگر امكان می داشت در بی اعتباری آن می كوشیدند و پرتوان می نوشتند) استفاده از نگاهی به علی علیه السلام ص 72 استاد جعفری- حكمت الهی و نهج البلاغه ص 22 دكتر مفتح

      - مسعودی در مروج الذهب ص 778 می نویسد آنچه مردم از خطبه های امیرالمومنین علی «ع» بیاد سپرده اند چهارصد و هشتاد و چند خطبه است كه بالبدیهه یاد می كرد و مردم آن را حفظ و ثبت می نمودند و از هم می گرفتند.

      - ابن ابی الحدید در شرح خطبه شقشقیه از بعضی از بزرگان اهل سنت نقل كرده كه گفته اند ما خطبه های نهج البلاغه را در كتابهایی دیده ایم كه پیش از تولد پدر سید رضی تالیف شده است. امامت در نهج البلاغه ص 19

      - در جمع بندی كلی آیا تمام نهج البلاغه عین گفتار و نوشته های آن حضرت است یا نقل به معنی می باشد قابل تامل و تحقیق است و آنچه تردید راه ندارد، نوشتند كه در نهج البلاغه از سخنان و خطبه های آن حضرت بسیار وجود دارد و تاكنون مجموعه ی دیگری در مقابل نهج البلاغه ارائه نشده است.

    2. در كتاب مصادر نهج البلاغه 101 شرح نامبرده شده است. امامت در نهج البلاغه ص 27 و برخی تا 140 شرح یاد كرده اند ص 2:288 از زندگانی امیرالمومنین عمادزاده.
    3. سیری در نهج البلاغه ص 31.
    4. موقعی كه این كتاب به پایان رسید، كتابی تحت عنوان الدلیل علی موضوعات نهج البلاغه تالیف آقای علی انصاریان به مناسبت هزارمین سال نهج البلاغه امام علی علیه السلام از انتشارات مفید چاپ شد و به بازار آمد، كه الحق كاری در خور اهمیت است و امید فراوان آن است كه كتاب مزبور در چاپهای بعدی از مزایای بیشتری برخوردار شود.
    5. پژوهش علامه محمد تقی جعفری درباره ی نهج البلاغه، چراغ پرفروغی برای شناخت و درك نهج البلاغه است.
    6. نقل از صفحه 82 صلح امام حسن به نقل از جلد 3- ابن اثیر ص 16».