کد مطلب:53828 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:442

مقدمه















دولت و حكومت[1] ، همواره یكی از اصلی ترین مباحث علوم سیاسی بوده است، تا جایی كه سیاست به عنوان «هنر حكومت كردن یا حكمرانی» تعریف گشته است. یكی از سؤالات شایع در این حوزه، هدف یا وسیله بودن دولت و حكومت است. برخی ایده آلیستها دولت را یك هدف و واحدی فوق مردم و فرد می دانستند و برخی دیگر از مكاتب و اندیشه گران سیاسی، دولت و حكومت را وسیله ای برای عمل به برخی اهداف مورد نظر جامعه انسانی به شمار می آوردند و ارزش ذاتی را مختص فرد دانسته و دولت را ابزاری مكانیكی و مصنوع دست بشر برای دستیابی به اهداف خویش محسوب می نمودند. همچنین متفكران سیاسی از منظرهای مختلفی به آرمانها و اهداف دولت نگریسته اند. به عقیده ارسطو، هدف راستین حكومت تحقق زندگی خوب است. «جان لاك» معتقد بود هدف حكومت «خیر عمومی» یا «خیر نوع بشر» است. «آدام اسمیت» بر این نظر بود كه دولت سه هدف بزرگ دارد؛ نخست: حفظ حكومت و مملكت از تجاوز خارجی یا خشونت بین المللی؛ دوم: حمایت از افراد در برابر بی عدالتی یا سركوب از سوی اعضای دیگر جامعه ؛ سوم: ایجاد و حفظ آثار خاص و نهادهای عمومی كه هیچ فرد یا گروهی تمایل به ایجاد و حفظ آنها ندارند. به گمان «هولزندورف[2] » اندیشه گر آلمانی، دولت سه هدف دارد؛ نخست: توسعه قدرت ملی؛ دوم: حفظ آزادی فرد؛ سوم: پیشبرد ترقی اجتماعی و رفاه عمومی. «گارنر» ضمن رتبه بندی اهداف و آرمانهای حكومت بر این باور است كه هدف اصلی و اولیه و بلاواسطه دولت، حفظ صلح و نظم و امنیت و عدالت در میان افرادی است كه آن را به وجود می آورند؛ هدف دوم ـ كه فراتر از خواستهای فردی است ـ توجه به تأمین رفاه عمومی در راستای پیشرفت و ترقی ملی است، اما هدف نهایی و آرمان عالی دولت، اعتلای تمدن بشری است.[3] به عقیده «ویلسون»، از مؤلفه های جدید برای دولت، این اهداف را می توان بر شمرد: 1ـ ترضیه اراده ها و پاسخگویی به خواسته ها؛ 2ـ كسب ترقی اخلاقی؛ 3ـ تحقق بیشترین سعادت برای بیشترین افراد؛ 4ـ رشد شخصیت فرد؛ 5ـ حفظ حقوق؛ 6ـ متوازن كردن و نیز حمایت از منافع[4] به عقیده «پنوك» هدفهای اصلی «دولت نو» در مفهوم عام عبارتند از: تأمین امنیت؛ عدالت؛ آزادی و رفاه. این هدفها و آرمانها توجیه كننده موجودیت دولت و نیز فراهم آورنده زمینه های تكلیف سیاسی اند.[5] مبحث مهم دولت و حكومت و همچنین آرمانها و مقاصد عالیه آن در منابع اسلامی، از جمله نهج البلاغه، به وفور مورد اشاره است و امام علی(ع) با فطانت و درایت در این مقوله چنان سخن گفته اند كه از عالیترین و نابترین اندیشه های سیاسی قدیم و جدید، گوی سبقت را ربوده اند. از دو منظر می توان به دیدگاههای امام(ع) در آرمانهای حكومت نگریست؛ منظر عام و منظر خاص. در بخشهایی از نهج البلاغه همانند عهدنامه مالك اشتر، ایشان در بخشهایی، اهداف عالیه حكومت را برشمرده اند و در منظرهای خاص به صورت مباحثی فرعی، مقاصد و آرمانها را تصریح كرده اند. در این جا از این دو زاویه به بحث نگریسته می شود:









    1. state.
    2. Government.
    3. عبدالرحمن عالم، بنیادهای علم سیاست، تهران، نشر نی، 1373، ص 239 ـ 241.
    4. F.G. wolson, The Elements of Modern Poletics, New York, Mcgraw Hill, 1936, P. 141 _ 159 ـ بنیادهای علم سیاست، ص241.
    5. F.G. wolson, The Elements of Modern Poletics, New York, Mcgraw Hill, 1936, P. 141 _ 159ـ بنیادهای علم سیاست، ص241.