کد مطلب:88635 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:269

مجاهدت











وقتی محاسبه تمام شد و نفس را متضرر و كاسب معاصی دانست، گفتیم عقاب باید كند، و اما اگر آن را سست و بی حوصله در بعضی فضائل یا اذكار یافت، باید او را وادار به آنها كند، و با او مجاهدت نماید. در معاقبه، نفس را از چیزهائی كه

[صفحه 301]

دوست داشت محروم می كرد، و اینجا نفس را به كارهای سنگین وامی دارد، به كارهائی كه سستی برایش به خرج می دهد، و این كار كسانی است كه برای خدا عمل می كنند، یكی از بزرگان وقتی نماز عصرش فوت می شد، زمینی كه قیمتش صد هزار درهم بود، برای جبران آن در راه خدا داد، و دیگری نماز جماعتش در شب ترك شد و آن شب را به شب زنده داری مشغول شد، دیگری نماز مغرب را به تاخیر انداخت برای جبران آن دو بنده آزاد كرد و از ابن ربیعه دو ركعت نماز صبح قضا شد و بنده ای آزاد كرد. بعضی برای مجاهدت با نفس، روزه یك سال یا حج با پای پیاده یا صدقه دادن تمامی مال را بر خود واجب می كرد.

در روایتی در مصباح الشریعه از امام صادق (ع) آمده «طوبی لعبد جاهد لله نفسه و هواه»، خوش به حال بنده ای كه با نفس و هوای خود مجاهدت كند![1].

خداوند هم فرمود: «و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا و ان الله لمع المحسنین»، و كسانی كه در راه ما مجاهدت كردند، راه های خود را به آنها نشان داده، و هدایتشان می كنیم، و خداوند با احسان كنندگان است.[2].

حكایت شده كه عده ای به عیادت عمربن عبدالعزیز آمدند، و در بین آنها جوان لاغر اندامی بود، عمر بن عبدالعزیز به او گفت: ای جوان چه به تو رسیده كه این قدر لاغر و نحیف هستی؟ جواب داد: دچار بیماری شده ام، گفت چه بیماری به جان تو افتاده؟ گفت: ای امیر مومنین شیرینی دنیا را چشیدم تلخ یافتم، و نزد من خوشی و زیبائی و شیرینی دنیا كوچك آمد، و طلا و سنگش مساوی آمد، و گویا به عرش پروردگارم به طور واضح نظر می كنم، و مردم را می بینم كه به طرف بهشت و آتش می روند، پس روزم را به تشنگی، و شبم را به شب زنده داری به سر

[صفحه 302]

كردم، و هر چه در آن هستم كوچك است در كنار ثواب خداوند و عقاب او[3] (و این بیماری من است كه شیرین را تلخ و چیز بزرگ را كوچك و شی ء گرانقیمت و بی ارزش، در نظرم یكی است).


صفحه 301، 302.








    1. محجه البیضاء، جلد 8، صفحه 70.
    2. سوره ی عنكبوت، آیه ی 69.
    3. محجه، جلد 8، صفحه 172.