کد مطلب:99062 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:433

مقدمه











سنت به معنای سخن، فعل و تقریر معصوم علیه السلام، دومین منبع برای شناخت دین است، همانگونه كه قرآن نخستین مرجع و ماخذ، نزد مسلمانان می باشد.

سنت، تبیین حقایق قرآنی را بر عهده دارد، چنانكه تفصیل احكام شرعی و فروع فقهی و عملی را نیز از آن باید گرفت.

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و امامان معصوم، مسلمین را به فراگیری و حفظ حدیث تشویق و ترغیب می كردند.

در سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه علیهم السلام ترغیب و تشویق نسبت به حدیث بسیار است، از قبیل:

فراگیری حدیث:

المحاسن: بعض اصحابنا، عن ابن اسباط، عن ابیه، عن احمد بن النضر عن عمرو بن شمر عن جابر عن ابی جعفر علیه السلام قال: قال لی: یا جابر و الله لحدیث تصیبه من صادق فی حلال و حرام خیر لك مما طلعت علیه الشمس حتی تغرب.[1].

«جابر نقل می كند از امام باقر علیه السلام، كه آن حضرت فرمودند: ای جابر به خدا

[صفحه 10]

سوگند، حدیثی كه از فردی صادق: در زمینه حلال و حرام به دست آوردی، از آنچه خورشید بر آن می تابد باارزشتر است».

حفظ حدیث:

حدثنا محمد بن الحسن بن احمد بن الولید قال: حدثنا محمد بن الحسن الصفار، عن علی بن اسماعیل، عن عبیدالله الدهقان قال: اخبرنی موسی بن ابراهیم المروزی عن ابی الحسن علیه السلام قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: من حفظ من امتی اربعین حدیثنا مما یحتاجون الیه من امر دینهم بعثه الله عزوجل یوم القیامه عالما فقیها و لم یعذبه.[2].

«پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: هر كس از امت من، چهل حدیث در باب نیازهای دینی خود حفظ كند، خداوند در روز قیامت او را عالمی فقیه گرداند و از عذاب وی چشم پوشد».

نقل حدیث:

الحسن بن محمد عن احمد بن اسحاق عن سعدان بن مسلم عن معاویه بن عمار قال: قلت لابی عبدالله علیه السلام رجل راویه لحدیثكم یبث ذلك الی الناس و یشدده فی قلوب شیعتكم و لعل عابدا من شیعتكم لیست له هذه الروایه ایها افضل ؟

قال علیه السلام، راویه لحدیثنا یبث فی الناس و یشدد فی قلوب شعیتنا، افضل من الف عابد.[3].

«معاویه بن عمار گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم كدام افضل است ؟ مردی كه سخنان شما را نشر می دهد و آن را در دل شیعیان استوار می كند یا مردی عابد كه چنین نیست ؟

فرمود: آنكه سخن ما را نشر دهد و آن را در دل شیعیان استوار سازد از هزار عابد

[صفحه 11]

برترا ست».

مذاكره حدیث:

محمد بن یحیی عن احمد بن محمد عن عبدالله بن محمد الحجال عن بعض اصحابه رفعه قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: تذاكروا و تلاقوا و تحدثوا فان الحدیث جلاء للقلوب، ان القلوب لترین كما یرین السیف جلاوءها الحدیث.[4].

«پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: با یكدیگر ملاقات كنید و به گفتگوی حدیث بپردازید، زیرا حدیث دلها را صیقل می دهد. دلها زنگار می گیرد، مانند شمشیر و صیقل آن حدیث است».

مسلمانان نیز اهتمامی ویژه به روایت و حدیث داشتند، شیخ بهائی می گوید:

«اساتید ما می گفتند كه: صاحبان اصول وقتی روایتی را از امامان علیهم السلام می شنیدند به سرعت آن را ثبت می كردند تا گذشت زمان آن را به فراموشی نسپارد».[5].

با تشویق پیشوایان دین و اهتمام مسلمانان، حدیث شكل گرفت و تدوین شد و در هر دوره و عصری، كاری تازه و نو در باب آن انجام شد.

گذشت زمان و فاصله گرفتن از عصر وحی و حضور برخی عوامل دیگر سبب شد تا در كنار حدیث، دانشی به نام «علم حدیث» پدید آید.

«علم حدیث»، به ارزیابی كتب حدیثی و راویان می پردازد.

«علم حدیث»، از تاریخ تحول و سیر حدیث، سخن می گوید.

«علم حدیث»، راههای برخورد با مشكلات حدیث را تعلیم می دهد.

«علم حدیث»، روش فهم و برداشت از احادیث را می آموزد.

این مجموعه از مباحث و مسائل در «علم حدیث» مورد تحقیق و پژوهش قرار می گیرد، البته برخی از شاخه های آن مانند: رجال، مصطلح الحدیث و... چنان

[صفحه 12]

گسترده شد كه خود دانش مستقلی گشت و بر این اساس «علوم حدیث» به جای «علم حدیث» رواج یافت.

صبحی صالح می گوید:

علم الحدیث روایه یقوم علی النقل المحرر الدقیق لكل ما اضیف الی النبی صلی الله علیه و آله و سلم من قول او فعل او صفه... و علم الحدیث درایه مجموعه من المباحث و المسائل یعرف بها حال الراوی و المروی من حیث القبول و الرد.[6].

سپس می گوید: قسم دوم، علم «اصول الحدیث» نام دارد و بر اثر تنوع، امروزه علم حدیث نام گرفته است و شش شاخه برایش برشمرده است.

1- علم جرح و تعدیل

2- علم رجال الحدیث

3- علم مختلف الحدیث

4- علم علل الحدیث

5- علم غریب الحدیث

6- علم ناسخ الحدیث و منسوخ[7].

دیدگاههای دیگری نیز نسبت به علوم ارائه شده است، سیوطی می گوید:

حازمی علوم حدیث را بیش از صد نوع و ابن صلاح 65 نوع دانسته است.[8].

ابن خلدون در تاریخش از شش دانش نام برده است: علم ناسخ و منسوخ، علم الرجال، علم اصطلاحات حدیث، علم متون حدیث، علم به شرایط نقل، علم فقه

[صفحه 13]

الحدیث.[9].

حافظ نیشابوری در كتاب معرفه علوم الحدیث از پنجاه و دو عنوان یاد كرده است.[10] با دقت روشن می شود كه همه این دانشها در علم حدیث جای می گیرد. و عالم حدیث شناس را گریزی از فراگیری آنها نیست. لیك تاملی در طبقه بندی منطقی اینها صورت نگرفته و هر یك از اینها می تواند فصلی از مباحث علوم حدیث باشد، نه اینكه هر كدام دانش مستقلی.

بر این اساس، به نظر می رسد همه این دانشها در چهار شاخه مستقل جای می گیرد و علوم حدیث را می توان به چهار علم تقسیم نمود:

1- علم تاریخ حدیث و شناخت متون حدیثی،

2- علم مصطلحات

3- علم ارزیابی اسناد رجال حدیث

4- علم درایه و فقه الحدیث.

این چهار دانش در برگیرنده ی تمامی عناوین می باشد و مرتبه تعلیمی مباحث نیز در آن منظور گشته است. نخست از تاریخ و تطورات حدیث سخن می رود، پس از آن به اصطلاحات، كه بسان راهنمای برخورد با متون گذشته است، پرداخته می شود.

پس از دستیابی به اطلاعات كلی نسبت به حدیث و كتب آن، نوبت به دانش بعدی فرامی رسد كه علم ارزیابی اسناد و رجال حدیث است. و در مرحله آخر علم درایه و فقه الحدیث است كه ما را با چگونگی فهم و تفسیر نصوص روایی آشنا می سازد.[11].

این كتاب به دانش اول از این سه رشته می پردازد یعنی تاریخ حدیث و شناخت

[صفحه 14]

متون حدیثی.

مباحث این كتاب در سه بخش عرضه می گردد.

در بخش یك از حجیت سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه علیهم السلام و ارزش روایات صحابه و نیز جایگاه سنت در دین شناسی بحث می شود.

بخش دو به بیان تاریخ حدیث و سیر تدوین آن در میان شیعه و اهل سنت و معرفی اجمالی كتب روایی اختصاص دارد.

و بخش سه به جهت اهمیت كتاب شریف «نهج البلاغه» به معرفی كامل آن می پردازد.

[صفحه 15]


صفحه 10، 11، 12، 13، 14، 15.








    1. بحارالانوار، ج 2، ص 146، ح 15.
    2. بحارالانوار، ج 2، ص 153، ح 3. الخصال، ج 2، ص 541، ح 15 ابواب الاربعین، در منابع حدیثی اهل سنت، این حدیث با اندك تفاوتی نقل شده است. ر. ك: كنزالعمال، ج 10، ص 224-225، ش 29182-29189.
    3. الكافی، ج 1، ص 33، ح 9.
    4. الكافی ج 1، ص 41، ح 8.
    5. الذریعه، ج 2، ص 128.
    6. علوم الحدیث، ص 107.
    7. همان، ص 114-109.
    8. تدریب الراوی، ص 3 و 14.
    9. تاریخ ابن خلدون، ص 797-796.
    10. معرفه علوم الحدیث، الامام النیشابوری.
    11. جهت آگاهی بیشتر ر. ك به مجله علوم حدیث، ش 3، بحثهای مقارن در علم حدیث (انواع علوم حدیث)، ص 75-61.