وقتي بچه ها چيزي از پدر مي خواهند كه در توان او نيست ولي توقع بچه ها زياد است چه كنيم؟ وقتي فرزند توجه اي به دستورات پدر و مادر ندارند و به حرف گوش نمي كنند مثلاً مي گويم پسرم من چند سال در بسيج و نهادهاي انقلابي خدمت مي كنم و در محل، مورد اعتماد و ريش سفيد مي باشم با ملايمت و دوستي اثر نمي كند و با همان تيپ غربي و اروپايي ظاهر مي شود. پدر چگونه بعد از چند بار تذكر برخورد قهري نكند و يا دختر 20 و چند سال دارد مي گويد تا برايم ماشين و جهيزيه چند ميليون توماني نخري ازدواج نمي كنم چه بايد كرد؟

بهترين شرايط براي انعقاد نطفه چه زماني مي باشد؟ بيشتر ذكر شرايط خصوصي مد نظر است كه در جهت فرزند صالح مؤثر است.

كسي كه در يك موقعيت بسيار حساس قرار گرفته كه اگر ازدواج نكند به حرام مي افتد در صورتي كه هيچ منافعي هم براي ازدواج ندارد و كسي به او زن نمي دهد چيست؟

مردي داراي دو همسر مي باشد و از هر كدام فرزندي پسر دارد مرد فوت مي نمايد بعد از فوت يكي از همسران ازدواج مي نمايد آيا محرميت فرزند پسر خانمي كه ازدواج نكرده با خانم ازدواج كرده باقي مي ماند يا خير؟

دختري هستم 20 ساله كه در شهر چرمهين اصفهان زندگي مي كنم در اين شهر دخترها بايد تا قبل از 18 سالگي ازدواج كنند و من هنوز ازدواج نكرده ام وخانواده خيلي به من نيش و كنايه مي زنند كه كوچكتر از تو ازدواج كرده و تو هنوز ازدواج نكرده اي لطفا من را راهنمايي كنيد كه چه كنم و همچنين به خانواده ها توصيه كنيد كه اين طور برخورد نكنند و همچنين در نماز اصلاً حواسم جمع نيست بگوييد كه چه كار كنم. به آقاي خامنه اي بگوييد كه به مشكلات ازدواج شهر چرمهين هم توجهي داشته باشند.

دختري 18 ساله و ديپلمه هستم و بسيار دوست دارم كه درمشهد ازدواج كنم ولي برادرم كه مجرد است و بسيار سخت گير اصلاً راضي نمي شود در صورتيكه خيلي دوست دارم. خواهرم قرباني همين سختگيريهاي برادرم شد و اصلاً زندگي خوبي ندارد تا 23 سالگي ازدواج نكنم و ادامه تحصيل بدهم ولي اگر ازدواج نكنم مرا سرزنش ميكنند لطفاً راه حل مفيدي برايم پيشنهاد كنيد تا سرنوشت خوبي داشته باشم.

من دختري 22 ساله هستم و در سن 3 سالگي پدرم را از دست داده ام علت نوشتن اين نامه و ايجاد مزاحمت براي جنابعالي اين است كه من خيلي دوست دارم هر چه زودتر ازدواج كنم يعني احساس مي كنم كه به اين امر احتياج دارم ولي تا حالا قسمت نشد وقتي خواستگاري به خانه ما مي آيد به دو دليل مي روند و ديگر نمي آيند اول اينكه جسته ريز و لاغري دارم و از همه مهمتر وقتي مي فهمند من پدر ندارم و يا اينكه علت مرگ پدرم را ميفهمند ديگر از ازدواج با من منصرف مي شوند من هم دوست دارم با بيگانه ازدواج كنم البته تا حالا از فاميل براي من نيامده است.

دختري 15 ساله و فرزند آخر خانواده هستم پدرم معلم است و اعضاي خانواده همه تحصيل كرده اند يكي از خواهرانم نامزد دارد و من به او حسودي مي كنم علاقه اي به تحصيل ندارم ودوست دارم ازدواج كنم ولي خانوادهام مي گويند اول تحصيلات دانشگاهي و بعد ازدواج ولي من علم زوركي و اجباري را دوست ندارم احساس مي كنم نميتوانم درتحصيل موفق باشم ولي اگرازدواج كنم موفق تر خواهم بود هر گاه پسري را مي بينم تا چند روزي در عالم رؤيا بسر مي برم و خيال پردازي مي كنم تا به حال 4 بار عاشق شده ام ولي چون آنها از هر حيث از من بهتر بودهاند رسيدن به آنها براي من محال بوده است تابستان 82 پسري از اهالي گنبد همسايه ما شد از همان زمان كه او را ديدم به او علاقه مند شدم ولي گمان نكنم او مرا دوست داشته باشد چون من دختري چاق و با بيني بزرگ هستم دارم ديوانه مي شوم دائم دعا مي كنم و اشك مي ريزم و قرآن مي خوانم كه به او برسم و ازدواج كنم، ديگر از درسهايم چيزي نمي فهمم از امام رضا ع طلب كنيد كه حاجت من برآورده شود چون او پسر بسيار خوبي است دو ماه ديگر او به شهر خود برمي گردد و من دارم از غصه مي ميرم راهنمايي ام كنيد كه چه كنم؟ يك راه حل عاقلانه و خوب براي مشكل من بيابيد.

اين نامه را در حالي مي نويسم كه قطرات اشك بر گونه ام جاري است دختري 29 ساله ام متدين و خداشناس و در زندگي همواره بر خدا توكل داشته ام مشكل من داشتن خويشان و فاميلهاي خدانشناس و بي ايمان است كه از بخت بد همسايه ما نيز هستند به كوچكترين بهانه اي ازدواج نكردن مرا به رخ خانواده ام مي كشند و با زخم زبان و حرفهايي كه از گفتن آن شرم دارم دل و جان من و خانواده ام را آزاد مي دهند بدون خواستگار نيستم ولي نمي دانم بعد از يكي دو جلسه آمدن چه مي شود كه ديگر نمي آيند. متأسفانه در شهر ابهر به دخترهاي متدين اهميت نمي دهند و به قسمت هم اعتقاد ندارند. بعد از خداي كريم پناهم شماييد از شدت غصه و ناراحتي دائم سر درد دارم و گاهي تصميمهاي احمقانه اي نيز مي گيرم ولي ترس از خدا و عذاب قيامت مانع انجام اين تصميمات است شما را به امام رضا ع قسم مي دهمكه حاجت مرا و نجات مرا از دست چنين آدمهاي خدا نشناسي را طلب كنيد.

اگر نامه مرا در تلويزيون خوانديد نام مرا نبريد.

مردي زني را براي خود انتخاب كرده و به خواسته اين همسرش كه او را مجبور كرده دختري را كه او از بين دوستانش انتخاب كرده به همسري خود برگزيند و مرد اين وسع مالي را داشته باشد كه بتواند خرجي هر دو را به راحتي بدهد ازدواج كند در حالي كه همه آنها يعني هر سه نفر راضي هستند آيا اشكالي وجود دارد؟ و اگر همسر اول او و يا اينكه هر سه تمايل داشته باشيند به طور همزمان هم خواب شوند مرد به طور همزمان و در يك جا با آنها نزديكي كند و دو تا زن در ارضا كردن هم و نيز شوهرشان كمك كند يعني در اين بين زنها نيز هم كام بگيرند آيا اشكال شرعي دارد؟ چرا؟

دختري هستم 25 ساله ولي تاكنون ازدواج نكرده ام و برادرم 26 ساله و خواهرم 20 ساله است كه فكر ميكنم من سد راه ازدواج آنها هستم دعا زياد كرده ام و سركتاب هم باز كرده ام مي گويند كه بخت مرا بسته اند من زشت هم نيستم ولي نمي دانم كه چرا هيچكس به خواستگاري من نمي آيد برايم دعا كنيد كه انشاءا... ازدواج كنم. جواب نامه ام را كتبي برايم بفرستيد كه چكار كنم تا عروس شوم؟

مادر 5 فرزند (3 دختر و 2 پسر) هستم دختر بزرگم متولد 1358 و دو دختر ديگرم دوقول و متولد 1359 ميباشند.براي يكي از دوقلوها خواستگار آمد و ازدواج كرد ولي الآن براي دختران ديگرم خواستگار نمي آيد و اگر هم ميآيند ديگر برنمي گردند مي ترسم كه دخترانم به گناه آلوده شوند مرا راهنمايي كنيد.