مگر نه اينكه خداوند هنكام آفرينش هركسي سرنوشت اورا برپيشاني اونوشته است كه درطول زندگي آن شخص مسير زندگي اورا معين مي سازد. دراينجا سؤالي كه براي من پيش آمده است اين ا ست كه اگر خداوند به اين مسئله واقف است چرا قسمت وسرنوشت بعضي از افراد مانند پيامبران واولياي خاص خودقرار مي دهدوسرنوشت بعضي از اشخاص رامانند افراد پست وزبوني مانندفرعون و يزيد و… آيا اين موضوع عدل پروردگار را نعوذو با لله زير سؤال نمي برد .البته بنده صحت صبر و اختيار را كا ملاً قبول دارم و اينكه انسان خود مختار است مسير زندگي خود را تغيير دهد و مانند اولياي خاص خداوند باشد و يا در مسير خدمت قدم بردارد و هيچ گونه جبري از سوي خداوند در اينجا مطرح نيست ولي اين موضوع را كه سرنوشت و مسير زندگي شخص از ابتدا تا لحظه مرگ را خداوند باريتعالي مي داند چرا از همان ابتدا قسمت او را اينگونه قرار داده تا علي الخصوص جزء افرادكافر از اين دنيا رخت بر نبندند و از زحمتهاي خداوند در سراي آخرت محروم گردد.مگر خداوند نمي توانست همان ابتدا كه فرد گام در راه خلاف مي گذارد سرنو شت مرگ را براي شخص رقم بزند تا حد اقل گناه عطيمي مانند گناهان كبيره كه فرعون و يا شمر و يزيد انجام داده اند مرتكب نشوند كه تا ابد لعنت خداوند متوجه آنها باشد و از رحمت الهي در آن جهان محروم گردنند . در مورد مثالي براي روشن شدن موضوع بيان مي نمايم .
همانطور كه ما د ر قرآن و روايات خواند ه ايم . خداوند متعال فرعون را ازآاب خروشان دريا و دهان گرگ گرسنه در كودكي نجات داد و طبق روايات خداوند تا نمي خواست كه اين شخص زنده بماند تا فرعون شود . همچنين است حضرت موسي كه در ميان آن همه گرفتاري و مشكلات تا به اين دنيا گذشت تا فرستاده خداوند گردد وباعث سر نگوني فرعون گردد . چرا خداوند با علم به اين كه اين كودك در آينده فرعون خواهد شد او را در ميان امواج در يا غرق نگرداند تا در آينده اين شخص اينگونه مورد خشم خداوند و فرستاده او گردد و يا اصلاً چرا خداوند اين كودك را دچار چنين سر نوشت شومي گرداند و آيا اين موضوع عدالت را نعوذ بالله زير سؤال نمي رود.
يكي از مشكلاتي كه بنده به ذهنم خطور مي كند اين است كه شيطان نسبت به بعضي مسائل كه جاممة اسلامي نسبت به آن حساسيت دارد ، وسوسه ام مي كند كه به نوعي زمينه ساز از بين رفتن آرامش روحي من مي شود به عنوان مثال در هنگام نماز هر چقدر سعي در تمركز در نماز دارم شيطان آن قدر مرا وسوسه مي كند تا حالت و يا افكار بدي به ذهنم خطور مي كند و يا نسبت به برخي از بزرگان دين احساس بدي داشته باشم در حالي كه واقعاً به آنها اعتقاد دارم اما گوئي شيطان مهر بر دل دهان من فشار مي آورد تا از اين طريق زمينه سازبطلان نمازم گردد و هر چقدر سعي مي كنم نمي توانم اين افكار را از ذهن دور سازم حال آيا واقعاً اين مسائل زمينه ساز بطلان نماز مي شود و شما چه راه حلي را توصيه مي كنيد ؟ اگر نسبت به اين افكار بي تفاوت باشم چگونه است.