هفده ساله هستم و به كلاس آموزش خياطي مي روم. به رمان و داستان هاي تخيّلي و مربّي گري در مهد كودك علاقه مندم.پدرم اهل عبادت نيست و مادرم گرفتار درد پا و كمر است اما با آن حال نمازش را مي خواند.
تا يك سال و نيم پيش نماز نمي خواندم و اهل عبادت نبودم. عملكرد خواهر بزرگم كه از اول نماز خوانده و روزه گرفته است، سبب شده نماز بخوانم، خواهر بزرگم براي ما از خدا؛ پيامبران ، امامان(ع)، قيامت، كيفر و پاداش الهي صحبت كرد، اما اخيراً اين كار را ترك كرده است و به همين دليل در خواندن نماز دچار ترديد شدم.
با يكي از برادران و دو خواهرم قهرم و روش برخورد صحيح با آنان را نمي دانم. استدعا مي كنم مرا ياري نموده و كمكم كنيد.