مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

در آيـه 78 سـوره نـسـاء همه نيكيها و بديها به خدا نسبت داده شده , در حالي كه آيه بعد آن فقط نـيـكـيـها را به خدا نسبت مي دهد و بديها و سيئات را به مردم چگونه ممكن است دو آيه پشت سر همديگر اختلاف به اين روشني داشته باشند ؟
آيـه 164 سـوره انعام مي گويد : هيچ كس جز براي خود عملي انجام نمي دهد و هيچ گناهكاري بار گناه ديگري را بر دوش نمي كشد و اين با ديگر آيات قرآن و بعضي از روايات و احاديث تطبيق نـمي كند مثلا در آيه 25 سوره نحل مي خوانيم : آنها درروز رستاخيز بار سنگين گناهان خويش را بايد بر دوش بكشند و همچنين گناهان كساني را كه با بي خبري و جهل خود گمراه ساختند .
آيه 6 سوره اعراف مي گويد : در روز قيامت از همه حتي پيامبران و پيشوايان سئوال مي كنيم و اين بـا بعضي ديگر از آيات قرآن منافات دارد مثلا در سوره الرحمن مي خوانيم : در آن روز از هيچكس سئوالي نمي شود بلكه افراد گناهكار از چهره شان شناخته مي شوند اين دو دسته آيات چگونه با هم سازگار است ؟
هـمـانگونه كه مي دانيم قرآن مجيد در يك جا مخالفان را دعوت به آوردن مثل قرآن كرده است و در جاي ديگر به آوردن ده سوره همانند قرآن , و در مورد ديگر به آوردن يك سوره مثل سوره هاي قرآن , اين تفاوت در تحدي و دعوت به مبارزه براي چيست ؟
بـسـياري از آيات قرآن سخن گفتن مردم در روز قيامت را نفي مي كند اما در آيه 105سوره هود مي گويد : در روز قيامت مردم با اجازه پروردگار تكلم مي كنند و اين با ظاهر آيات ديگر قرآن سازگار نيست
در آيه 28 سوره رعد مي خوانيم : ياد خدا مايه آرامش دلهاست از طرف ديگر درآيه 2 سوره انفال مـي خوانيم : مومنان كساني هستند كه وقتي نام خدا برده مي شودقلبشان ترسان مي گردد آيا اين دو با هم منافات ندارند ؟
در آيـه 29 سـوره اسـراء آمـده : و لا تـبـسطها كل البسط فتقعد ملوما بيش از حددست خود را مـگشاي تا مورد سرزش قرار بگيري كه در حقيقت دستور به رعايت اعتدال در انفاق مي دهد اين سوال پيش مي آيد كه در سوره دهر و آيات ديگر قرآن و همچنين روايات ستايش و مدح ايثارگران شـده كـه حـتـي در نـهايت سختي از خود مي گيرند و به ديگران مي دهند , اين دو چگونه با هم سازگار است ؟
در آيـه 83 سـوره اسـراء مـي گويد : هنگامي كه مختصر ناراحتي به انسان برسد ياس ونوميدي سرتاپاي او را فرا مي گيرد در حالي كه در آيات ديگر مانند آيه 65 سوره عنكبوت اين گونه افراد را بـه عـنـوان مـخـلـصـين له الدين كه حاكي از نهايت توجه به خداست در چنين حالي توصيف مي نمايد
آيه 97 سوره اسراء در مورد دوزخيان مي گويد : نحشرهم يوم القيمه علي وجوههم عميا و بكما و صما ; آنها را در روز قيامت بر صورتهايشان محشور مي كنيم در حالتي كه نابينا و لال و كر هستند اما از آيات ديگر قرآن استفاده مي شود كه مجرمان ودوزخيان هم مي بينند و هم مي شنوند و هم سخن مي گويند چگونه آيه مي گويد آنها كور وكر و لالند ؟
طـبـق آيـه 117 سوره مائده مسيح (ع ) گواهي و شهادت خود را در روز قيامت منحصر به زماني مـي كـنـد كـه در ميان امت خويش مي زيسته و اما نسبت به بعد از آن اين گواهي رااز خود سلب مي نمايد در حالي كه در آيه 159 سوره نساء مي خوانيم : مسيح در روزقيامت نسبت به همه آنان , اعم از كساني كه در عصر او بودند يا نبودند گواهي مي دهد ؟
قـرآن در سـوره اعـراف اشـاره بـه مـيـعاد موسي كرده , سپس اين موضوع را رها كرده وداستان گـوسـالـه پـرسـتي را ذكر مي كند , بار ديگر به موضوع ميعاد بازمي گردد , آيااين طرز سخن با فصاحت و بلاغتي كه در قرآن وجود دارد سازگار است ؟
قرآن مي گويد : هنگامي كه موسي عصايش را افكند ناگهان مار عظيمي شد در اينجابه موسي دسـتـور داده شد كه آن را بگير و نترس مساله ترس موسي با شجاعت كه ازشرائط كلي انبياست چـگونه سازگار است ؟ مگر در سوره قصص صحبت از شجاعت موسي نيست فوكزه موسي فقضي عليه 000
  1. 2827 از 4632